بخشهایی از کتاب "دجال" نیچه که در اون اسلام را به مسیحیت برتری داده:
"اگر اسلام مسیحیت را خوار می شمارد در این کار هزاران بار حق با اوست, وجود اسلام مستلزم وجود مردان است" ( صفحه 131)
و
" مسیحیت میوه فرهنگ جهان کهن را از ما به یغما برد و بعدها میوه فرهنگ اسلامی را نیز از دست ما ربود... . جهان شگفت انگیز اعراب اسپانیا که از بنیاد با ما بیشتر بستگی داشت, با ادراک و ذوق های ما صریح تر از یونان و روم سخن می گفت, لگدکوب شد.چرا؟ زیرا حتی در آن گنجینه نادر و عالی زندگانی اعراب اسپانیا باز به زندگانی آری می گفت! بعدها جنگجویان صلیبی بر ضد چیزی جنگیدند که بهتر بود در برابرش به خاک می افتادند" ( صفحه 132)
می بینید که نیچه مستقیم به اسلام اشاره می کنه و اون رو از مسیحیت برتر می دونه!
متاسفانه گاهی آدمهایی که ما دوستشون داریم حرفهایی می زنند که ما دوست نداریم! ولی دوست داشتن یا نداشتن ما واقعیت رو عوض نمی کنه, نه؟ حالا خوبه که نیچه پیامبرمون نیست که مجبور باشیم خط به خط و واژه به واژه حرفهاش رو قبول کنیم و همه اونها رو درست بدونیم! :e405:
دوستان مسلمون ما البته خیلی ذوق می کنند که نیچه این جمله ها رو نوشته ,منم الان که داشتم این جمله ها رو از توی کتاب در می آوردم احساس می کردم که دارم کار یک اسلام گرا رو انجام می دم! هرچند هدف من پاسخ به پرسش ابتدای جستار بود و فکر نمی کنم لازم باشه در مورد فلسفه نیچه توضیح بدم,
فقط همین رو می گم که در همین کتاب دجال هم حمله های نیچه به مسیحیت مواردی مثل ترحم, مرگ طلبی, ایمان و اعتقاد مطلق , شفقت مسیحی و باور به جهان دیگر رو در بر می گیره, بهتره خود مسلمانها بگن که کدوم یک از اینها رو توی دینشون دارند.
اگر هم نظرات نیچه در این مورد واقعی باشه ربطی به موجودیت اسلام به عنوان یک دین نیست بلکه به عنوان یک آلترناتیو در مقابل مسیحیت هست.
مگرنه با وجود ضعف های نظری نیچه هیچ وقت اسلام به عنوان یک "دین"نمیتونسته مورد قبولش باشه:)
undead_knight نوشته: اگر هم نظرات نیچه در این مورد واقعی باشه ربطی به موجودیت اسلام به عنوان یک دین نیست بلکه به عنوان یک آلترناتیو در مقابل مسیحیت هست.
مگرنه با وجود ضعف های نظری نیچه هیچ وقت اسلام به عنوان یک "دین"نمیتونسته مورد قبولش باشه:)
فکر نمی کنم واقعی نباشه، کتاب که نوشته نیچه هست و احتمال تحریفش هم کم هست، مترجم کتاب اسلام گرا نیست و از پیشگفتارش میشه این رو فهمید
درسته نیچه اسلام رو نمی پذیره، همونطور که گفتم بسیاری از انتقاداتش شامل ادیان دیگه هم میشه، هرچند که نیچه به طور مستقیم به مسیحیت تاخته، ولی نیچه مسیحیت رو بزرگترین عامل تباهی می دونه ، و از اونجایی که شفقت مسیحی هم به نظرش پست هست، ممکنه دلیل برتری اسلام به مسیحیت از این نظر باشه
در هر صورت منشا این که میگن نیچه از اسلام تعریف و تمجید کرده اینه، هر چند که چنین برداشتی ساده انگاری هست ولی بی دلیل نیست
خُب اسلام از مسیحیت برتر هم هست، اگر از منظر «نیچهای» به آن بنگرید. اولی قومی بربر و بیابانگرد را چنان متحد کرد که پادشاهی عظیم ایران را به زانو درآوردند و تمدنهای کهن میانرودان و مصر را منقرض کردند و به تهدیدی عینی برای روم بدل شدند، دومی مسلک خسرانزدهای بود که روم را به نابودی کشاند و اروپا را به دوران پیشاهلنی فرستاد و هزار و دویست سالی به زور آنجا نگاه داشت!
Angela نوشته: بخشهایی از کتاب "دجال" نیچه که در اون اسلام را به مسیحیت برتری داده:
"اگر اسلام مسیحیت را خوار می شمارد در این کار هزاران بار حق با اوست, وجود اسلام مستلزم وجود مردان است" ( صفحه 131)
و
" مسیحیت میوه فرهنگ جهان کهن را از ما به یغما برد و بعدها میوه فرهنگ اسلامی را نیز از دست ما ربود... . جهان شگفت انگیز اعراب اسپانیا که از بنیاد با ما بیشتر بستگی داشت, با ادراک و ذوق های ما صریح تر از یونان و روم سخن می گفت, لگدکوب شد.چرا؟ زیرا حتی در آن گنجینه نادر و عالی زندگانی اعراب اسپانیا باز به زندگانی آری می گفت! بعدها جنگجویان صلیبی بر ضد چیزی جنگیدند که بهتر بود در برابرش به خاک می افتادند" ( صفحه 132)
می بینید که نیچه مستقیم به اسلام اشاره می کنه و اون رو از مسیحیت برتر می دونه!
متاسفانه گاهی آدمهایی که ما دوستشون داریم حرفهایی می زنند که ما دوست نداریم! ولی دوست داشتن یا نداشتن ما واقعیت رو عوض نمی کنه, نه؟ حالا خوبه که نیچه پیامبرمون نیست که مجبور باشیم خط به خط و واژه به واژه حرفهاش رو قبول کنیم و همه اونها رو درست بدونیم! :e405:
دوستان مسلمون ما البته خیلی ذوق می کنند که نیچه این جمله ها رو نوشته ,منم الان که داشتم این جمله ها رو از توی کتاب در می آوردم احساس می کردم که دارم کار یک اسلام گرا رو انجام می دم! هرچند هدف من پاسخ به پرسش ابتدای جستار بود و فکر نمی کنم لازم باشه در مورد فلسفه نیچه توضیح بدم,
فقط همین رو می گم که در همین کتاب دجال هم حمله های نیچه به مسیحیت مواردی مثل ترحم, مرگ طلبی, ایمان و اعتقاد مطلق , شفقت مسیحی و باور به جهان دیگر رو در بر می گیره, بهتره خود مسلمانها بگن که کدوم یک از اینها رو توی دینشون دارند.
دوست عزیز، نیچه نه خدای ماست نه خودش اینچنین میخواست!
بنابراین سفاحت و نادانی کمترین صفاتی هستند که برای فعل کسی که سخنان او یا هرکس دیگر را وحی منزل میداند میتوان به کار برد.
اما این هایی که شما فرمودی به هیچ روی ستایش از اسلام به حساب نمی آید.به قول دوستمان اسلام را صرفا به عنوان آلترناتیوی برای نکوهش اخلاقیات زنانه مسیحی ابزار قرار میدهد.فراموش نکنید که در اسلام مردان بزرگی چون محمد،عمربن خطاب،سعد بن ابی وقاص، خالدبن ولید،معاویه ،عمربن عاص،صلاح الدین ایوبی و بسیاری دیگر پرورش یافتند.اینها مردانی بینظیر و تاریخ ساز بودند.حالا شاید ما از این آدمها خوشمان نیاید ولی از لحاظ تاریخی انسانهای بزرگی بودند.از طرفی نیچه ، هم از اخلاقیات مسیحی که زنانه بودند، بیزار بود و آنرا مغایر آزاده جانی میدانست و هم برعکس خیلی از فیلسوفها که به توده ها اهمیت میدادند، به اصالت یگانه انسانهای پیشرو و تاریخ ساز باورمند بود.این دو ویژگی در اسلام بیش از هر دین و ایده ئولوژی دیگر نهادینه است و تاریخ اسلام پر است از مردان بزرگ.اما به لحاظ آشنایی که با افکار نیچه دارم، میتوانم با قاطعیت بگویم که انسان مسلمان از نظر او انسان فرومایه ای است و اسلام دین فرومایگان.شما چگونه میتوانید انسانی را که زندگی اش سراسر تکلیف و بندگی است با انسانِ آزاده جانِ نیچه تطبیق دهید؟وقتی نیچه میگوید تنها قانونِ ابرمرد خودش است، چگونه میتوان انسان مسلمان را در چهارچوب این تعریف نیچه از ابرمرد گنجاند؟بگذریم از اینکه اساسا فرهنگ اسلامی برای فیلسوفی چون نیچه که عاشق اشرافیت و بزرگ منشی بود، از اساس غیرقابل تحمل بود.
Dariush نوشته: اما در مورد عبارتِ معروفِ خدا مرده استِ نیچه، این عبارت اساسا ربطی به بی خدا بودن نیچه ندارد و قصدش از این عبارت چیزِ دیگری است.اما بسیاری به اشتباه مپندارند که او با بیان این عبارت خواسته خدا را به قتل برساند و بی خدایی را مشروع کند.این اصلا درست نیست و کسی که به آثار و نوشته های نیچه آشنایی داشته باشد میداند که قصدِ نیچه از بیان این عبارت اصلا چنین چیزی نبود.
در تائید سخنان شما بگم به نظر من منظور نیچه از گفتن جمله ی "خدا مرده" عدم کارایی باور خدا برای انسان امروزی بوده بدین صورت که برای انسان مدرن امروزی باور به خدا بیشتر مایه ی شر بوده تا موجب اتحاد و پیشرفت.
به همین خاطر نیچه میگه وجود خدا حتی در مقام توهم و یک موجود خیالی هم دیگر کارایی ندارد.
Ouroboros نوشته: خُب اسلام از مسیحیت برتر هم هست، اگر از منظر «نیچهای» به آن بنگرید. اولی قومی بربر و بیابانگرد را چنان متحد کرد که پادشاهی عظیم ایران را به زانو درآوردند و تمدنهای کهن میانرودان و مصر را منقرض کردند و به تهدیدی عینی برای روم بدل شدند، دومی مسلک خسرانزدهای بود که روم را به نابودی کشاند و اروپا را به دوران پیشاهلنی فرستاد و هزار و دویست سالی به زور آنجا نگاه داشت!
دقیقا همین گونه است.آن یک، خود را به بزرگترین تمدنهای عصر تحمیل کرد و فرهنگ و تمدنی دیگر برافراشت،و این یک خودکشی و به قهقرا بردنِ حتی کمترین ارزشهای باقیمانده از یونان باستان بود.موضوع این است که نیچه این دو را از دید اهمیت تاریخی ای که داشتند مینگریست.
Reactor نوشته: در تائید سخنان شما بگم به نظر من منظور نیچه از گفتن جمله ی "خدا مرده" عدم کارایی باور خدا برای انسان امروزی بوده بدین صورت که برای انسان مدرن امروزی باور به خدا بیشتر مایه ی شر بوده تا موجب اتحاد و پیشرفت.
به همین خاطر نیچه میگه وجود خدا حتی در مقام توهم و یک موجود خیالی هم دیگر کارایی ندارد.
بله، با قدری جزئیات سخن شما درست است.
اونطور که من فهمیدم، نیچه میگه ما (یعنی خودش و امثال خودش) میدونیم که نه خدایان باستان وجود دارن و نه اون خدای گستاخی که با ادعای یگانه بودنش بقیه خدایان رو اونقدر خندوند که از خنده مردن! اما ما به خدای نوینی نیاز داریم که "هنوز زاییده نشده"، و به این ترتیب نیچه راه خودش رو برای طرح مفهوم محوری ابرانسان باز میکنه.
کلا نهیلیسم به یک چیز "ابدی"باور داره و این شباهتش به ادیان هست.
ادیان توی اسمونا دنبالش میگردند نهیلیسم روی زمین:)