دفترچه

نسخه‌ی کامل: می توان عاشق یک روسپی شد؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13
Reactor نوشته: این سوال از پایه مشکل داره. عاشق شدن چیزیه که دست خود آدم نیست. هرچند درسته که میشه در برابرش مقاومت کرد و پیروز شد.
من سوال رو یکجور دیگه مطرح میکنم . آیا حاضری با یک فاحشه ازدواج کنی؟ چرا؟

برای شروع ازبهمنیار شروع کننده ی تاپیک سوال میکنم

گمان کنم که این پرسش را نمی توان با پرسش آغاز کننده تاپیک همسان دانست. چون همان گونه که می دانید ازدواج یک قرارداد است که می توان در آن شرط هایی در نگر گرفت. 39برای نمونه می توان در نگر گرفت که این خانم این کار را ادامه دهد یا ندهد. یا آقا. هم چنین می توان شرط کرد برای نمونه به عنوان اسپانسر مرد درصدی از درآمد را برای خودش بردارد . همان کاری که اکنون نیروی انتظامی می کند.

در پیش تر یک اصطلاح به نام نشاندن برای این موضوع به کار می رفت. برخی از این حاجی بازاری ها پولدار رقاصه های کارباره ها را به عقد خود در می آورده یک خونه برای او می گرفتند و یک بچه هم برایش درست می کردند تا سرش گرم شود و به اصطلاح او را می نشاندند و خرجی او و بچه را می دادند ( برای رضای الله، البته) در کوچه ما یکی از این موارد بود خانمی بود که حدود 55 سااله یک پسر هم سن ما هم داشت که هم بازی بودیم. البته پانزده، بیست سال پیش
اکنون دست فروش ها و گدایان و روسپیان در جاهایی از خیابان که مستقر هستند سرقفلی می دهند. این موضوع در مستند فقر و فحشا نیز گفته می شود (فکر کنم نسخه یک ). یک جایی می گوید که این طرف مشتریان با پراید آن طرف 206 و مزدا سوار می کنند. قیمت ها فرق می کند. (چون فیلم اکنون در دستم نیست به طور دقیق نمی دانم چه می گفت ولی چنین معنایی داشت)

پس نمی توان در چهارچوب پرسش اصلی این پرسش را دید. البته روشن است که عاشقی به اجتماع چندان ربطی ندارد ولی به طور کامل بریده از اجتماع هم نیست. برای نمونه برای وحشی بافقی چنین رویدادی پیش آمده است. در زندگی نامه وی نوشته که مردم کرمان جمع می شوند که یک روسپی به نام فخری را بکشند فخری خبردار شده و از کرمان به سوی بافق فرار می کند. از سویی وحشی بافقی یک آخوند بسیار زشت با صورتی مهیب بوده که در بافق مولانا شمس‌الدین یا کمال‌الدین محمد وحشی‌بافقی او را می بیند. فخری در چند روزی که با مولانا بوده حسابی وی را اسیر کرده و چون از جان خویش می ترسیده و مردم رد او را گرفته بودند از آن جا فرار می کند و وحشی می شود وحشی.
به نام علم
به نظر من نمیشود عشق را قسمت نمود
بدن وروحی که ده ها ویا صدها مرد را لمس کرده چطور میتواند متعلق به بک شخص شود
تاکسی هیچ موقع لمبورگینی نمیشود
shilla نوشته: به نام علم
به نظر من نمیشود عشق را قسمت نمود
بدن وروحی که ده ها ویا صدها مرد را لمس کرده چطور میتواند متعلق به بک شخص شود
تاکسی هیچ موقع لمبورگینی نمیشود

به گمانم لمس نکرده باشد هم نمیتواند از آن یک نفر شود شیلا جان.
shilla نوشته: به نام علم
به نظر من نمیشود عشق را قسمت نمود
بدن وروحی که ده ها ویا صدها مرد را لمس کرده چطور میتواند متعلق به بک شخص شود
تاکسی هیچ موقع لمبورگینی نمیشود
حالا بدن رو ول کنیم،روحشو از کجا در اوردیم؟ :)
از نظر شما عشق=مالکیت ؟
قربان یك روسپی كه میشود رفت ؟ :دی
درود به دوستان
در تعوری همه چیز ممکن است اما در عمل چه؟
این موضوع روسپیان از اول تاریخ مشگل ساز بوده برای بشریت
ادم یاد فیلم ابگوشتی های زمان پهلوی های ملا پرور میندازه!
اب توبه مشهد مقدس قم چادر چند مرد سیبلو
عشق در کل بی معنی ومزخرف است
انسانها در نهایت همدیگر را به خاطر نیاز یا غریزه مورد التفات قرار میدهند
رابطه ببن زن مرد هم پیرو اقتصاد وبهره است
زن از مرد بهره می برد وزن هم پناهگاه را در مرد خویش می جوید
اگر علمی به مسایل عاطفی نگاه کنیم در پس انها نیاز خفته است
البته میشود عاشق یک روسپی هم شد اما نه برای همیشه
shilla نوشته: درود به دوستان
در تعوری همه چیز ممکن است اما در عمل چه؟
این موضوع روسپیان از اول تاریخ مشگل ساز بوده برای بشریت
ادم یاد فیلم ابگوشتی های زمان پهلوی های ملا پرور میندازه!
اب توبه مشهد مقدس قم چادر چند مرد سیبلو
عشق در کل بی معنی ومزخرف است
انسانها در نهایت همدیگر را به خاطر نیاز یا غریزه مورد التفات قرار میدهند
رابطه ببن زن مرد هم پیرو اقتصاد وبهره است
زن از مرد بهره می برد وزن هم پناهگاه را در مرد خویش می جوید
اگر علمی به مسایل عاطفی نگاه کنیم در پس انها نیاز خفته است
البته میشود عاشق یک روسپی هم شد اما نه برای همیشه

نگرش دانشیک درست شیلا جان، ولی چرا روسپیان مشکل‌ساز بوده‌اند؟ به نگر من روسپی‌ها بویژه امروزه
که کارشان را بهداشتی و کنترل شده انجام میدهند، کارکرد بسیار خوبی هم در همبود (اجتماع) دارند، اینجور نیست؟
به نام نیاز
موضوع در مورد عشق وروسپی است استاد
ولی من شخصا روسپی ها را هم یک قشر اقتصادی می بینم
وصد در صد مفید به حال جامعه وجوانان وپیران وافرادی که از قید تعهد فراری؟
ولی میتوان عاشق شد ولی تا کی وچه زمانی سوال اینجاست
تازه فرض خانم یا اقای روسپی عاشق من هم شد یا برعکس
در اخر یا باید این خانم یا اقا از کارش استعفا بده
وگرنه در ظمن خدمت به جامعه کا نمی شود عاشق هم شد
به نظر من کار وخدمت به جامعه از عشق به یک نفر مهم تراست
البته روسپی مرد هم داریم در تبلیغات بیگانه من تبلیغ مرد هم دیدم!!!
میشه عاشق یک روسپی هم شد.
اصولا زیبایی عشق در همین نکته نهفته شده که بدون قید و شرطه.
اما اینکه برای کسی که روسپیگری رو بعنوان یک شغل انتخاب کرده تعهدات عاطفی چه معنایی داره یه مساله دیگه هست.
مثلا فرد روسپی(چه زن و یا چه مرد)اگه قراره به فرد دیگه ای متعهد باشه چطور میخواد اینکار رو انجام بده؟
هر چند ناگفته نماند که اکثر روسپی هااگه نیاز مالی نداشته باشن و از لحاظ اقتصادی تامین باشن تن به اینکار نمیدن.
mahtab71 نوشته: هر چند ناگفته نماند که اکثر روسپی هااگه نیاز مالی نداشته باشن و از لحاظ اقتصادی تامین باشن تن به اینکار نمیدن.
اکثرا بله مهتاب جان.
اما هستند افرادی که این مسئله رو در زندگیشون میپسندند و کلا به این مسئله به عنوان یک ماجرا جویی نگاه میکنند.و البته اگر جسارت نباشد در مرد ها بیشتر نمود دارد.اینکه شرکای جنسی زیاد داشته باشند و بر همین اصل با دیگران رابطه برقرار میکنند(این تنها یک نظر بود)
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13