دفترچه

نسخه‌ی کامل: می توان عاشق یک روسپی شد؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13
iranbanoo نوشته: بله عامل فرهنگی برداشته شود همه به طور یکسان رفتار های سکسی خود را بروز میدهند نه به این معنی که یکسان رفتار میکنند بلکه با روشی متفاوت انرژی خود را میرهانند.
خوب بسلامتی رفتار متفاوت دارند هم اینجا معنیش میشود رهاندن انرژی و شکافت هسته ای !!
رفتار رفتار است دیگر.تبدیل واژه به انرژی رهاندن اهیانا ربطی ندارد به اینکه این سخنان فکچوال است و قرار است اندازه گیری شوند؟
این جمله بالای شما منطق میگوید معنیش اینست که عامل طبیعت اینجا صفر مطلق است.نه حتی نسبت 10 به 80 و اینها که در پست قبل میگفتید.
معنیش اینست بزبان ساده که تابع رفتار جنسی تک متغییره است که آن متغییر را ثابت کنیم تابع رفتار هم ثابت میشود یا فقط نویز باقی میماند.بنابراین اثر طبیعت صفر مطلق است.
خوب این سخنان از نظر علمی بسیار عجیب هستند و مدارک عجیب هم میخواهند.بعد ما میگوییم اینجور حرفها در میان برخی فمینستها همه چیز هست جز علمی بما متد علمی آموزش میدهید



iranbanoo نوشته: اما اثر زیست شناختی در چه صفر است؟بله من هنوز توجیه نشده ام که یک شرم و بازدارندگی ذاتی در زن باعث میشود که شرکای جنسی خود را تقلیل دهد!!
اصلا چرا یک زن وقتی از یک رابطه ای که مایل است باشد امتناع میکند؟؟مسلما به خاطر عواقبی که برایش دارد.حال یا در حین سکس یا بعد از ان ...
اما اگر اینگونه نگرانی ها نباشد زن نیز مانند مرد هر ان که احساس کرد مایل به ایجاد رابطه است بی پروا این کار را خواهد انجامید.
پس این یک اثر زیست شناختی نیست یک عامل باز دارنده از طرف اجتماع است که بر زن در طول زمان تحمیل شده.ایران و غرب نیز ندارد .در هر فرهنگی به اندازه ی خود این چنین رفتار هایی وجود دارد.
بانوی گرامی ما بحث صد در صد علمی و فکچوال داریم اینجا.این حرفها چیست.مثل اینست که بگوییم من هنوز توجیه نشده ام زمین بدور خورشید میگردد بلکه زمین مرکز جهان است.حرف از داده و علم اینها هم که بکل نیست بسلامتی.من میگویم این هست همین هست که هست !





iranbanoo نوشته: شما از اولین پست بانام فرگشت علیه السلام زنان را به کل مفعول بی زبان و احساس نشان میدادید.من شما را متهم نمیکنم بلکه تشویقتان میکنم که به این بعد از رفتارهای جنسی جنس مخالفتان توجه کردید:))
ضمنا مسلم است که این نوع پژوهش ها از طرف یک خانم آنهم از نوع فمنیستش صورت میگیرد نه از طرف یک مرد.مگر مردان بی کارند که شرایطی را که به نفعشان است را بر خود سخت کنند؟پس حدس چندان سختی هم نبود.خواهش دارم که بی توجه به اینکه توسط چه کسی یا کسانی است به اصل مسئله توجه کنید.در یک جامعه یا افراد آگاهانه به امیال یکدیگر توجه میکنند و ان را میپذیرند یا آنکه آنقدر جامعه ابتداییست که به این مسائل اصلا توجهی ندارند که به اینگونه مسائل معنا بخشند.
نخست اینکه حمله شخصی آنهم بدون سند نکنید،پستها من موجود هست.نقل قول بیاورید یا حمله شخصی اینجور روی هوا را فراموش کنید.این سخنان هم شوخیست دیگر،متد علمی این حرفها را ندارد.اینجور که نیست چنین ادعاهای عجیبی کرد همینجور بعد بگوییم تمام جامعه علمی توطئه کرده.


iranbanoo نوشته: فراموش نکردید که ما از غرایزی از انسان صحبت میکردیم که به آدمخواری اشاره داشت.گرچه شما تغییر حالت ها را که از جانب فروید نقل کردیم را منسوخ میدانید(حال بماند که دلایلش را نیز عنوان نفرمودید) اما توجه داشته باشید که تمدن در انسان باعث شد تا چهره ی سکس را معقول تر جلوه کند.مثلا سکس فرزند با پدر یا مادر را فکر نمیکنم در هیچ فرهنگی منطقی بدانند.این یعنی یک گام به جهت دهی به سکس و فاصله انداختن آن با حالت وحشی اش.
چرا دلایلش بماند؟
روانکاوی امروز بیشتر جزو تاریخ روانشناسیست،علمی هم که نیست به این معنی که ابطال پذیر نیست،بعد هم آن بخشی از آن که هنوز به آن رجوع میشود این سخنان نیست.اینکه بگوییم سکس دهانی علتش آدمخواریست امروزه مضحک است باور بفرمایید.
میگویم به بیولوژی و فرگشت کم لطفی میفرمایید همین است دیگر،اتفاقا این عدم سکس با پدر و مادر در بین حیوانات بوفور وجود دارد و این را هم در روانشناسی فرگشتی داریم.آن سخنان جناب فروید و قصه ای که تعریف میکند در اینباره اگر چه قابل احترام از نظر تاریخیست ولی از لحاظ علمی شوخیست امروز.


iranbanoo نوشته: به هر حال هروقت مشکلی بود من در خدمتتونم:))
خواهش میکنم خدمت از ماست !! E056
Russell نوشته: خوب بسلامتی رفتار متفاوت دارند هم اینجا معنیش میشود رهاندن انرژی و شکافت هسته ای !!
رفتار رفتار است دیگر.تبدیل واژه به انرژی رهاندن اهیانا ربطی ندارد به اینکه این سخنان فکچوال است و قرار است اندازه گیری شوند؟
این جمله بالای شما منطق میگوید معنیش اینست که عامل طبیعت اینجا صفر مطلق است.نه حتی نسبت 10 به 80 و اینها که در پست قبل میگفتید.
معنیش اینست بزبان ساده که تابع رفتار جنسی تک متغییره است که آن متغییر را ثابت کنیم تابع رفتار هم ثابت میشود یا فقط نویز باقی میماند.بنابراین اثر طبیعت صفر مطلق است.
خوب این سخنان از نظر علمی بسیار عجیب هستند و مدارک عجیب هم میخواهند.بعد ما میگوییم اینجور حرفها در میان برخی فمینستها همه چیز هست جز علمی بما متد علمی آموزش میدهید
خوب انرژی هسته ای حق مسلم ماست:)
ببینید دوست گرامی شما اصرار دارید انچه را که طبیعتا در جنس زن است را نادیده بگیرید.مسلم میدانم که رفتار ها متفاوت است و در همه ی پست ها هم اقرار کردم اما مسئله این است که این تفاوت ها در چگونگی رفتار سکس است نه امیال...
وقتی این گفتمان ها در مورد سکس انسان را با فیزیولوژی درمورد گیاهان و جانوران مقایسه میکنیم ناهماهنگی اشکار میشود.گفتمان ما در مورد زیست شناختی سکس و پیشرفت ان و جامعه شناختی ان درحقیقت مبادله ایست که به تولید حقیقت بینجامد.شما مبنا را علمی نو پا قرار داده اید که شکلی منحصر به فرد به سکس دهید.در حالی که تلاش من بر این است با اتکا به بسیاری از عوامل (از جمله ادعای علم در تعیین رفتار ها) دستگاهی برای تولید حقیقت ساخته شود خصوصا اینکه به عنوان یک زن میتوانم نماینده ی ادعاهایم باشم.
بحث به هیچ روی از زبان فمنیست ها نیست که پیوند دادن تحلیل های جامعه شناختی و علمیست.
شما فقط سازو کارهایی را در سطح فرد نشان میدهید که به سطح فزاینده انتقال می دهید اما آن چیزی را حذف میکنید که این سکسینه سازی بر مبنای ان شکل گرفته.پس تا زمانی که ما زبان مشترکی نیابیم برای یافتن علت این تفاوت رفتار ها فکر نمیکنم به نتیجه ی مشخصی دست یابیم.لازمه ی رسیدن به یک نتیجه ی روشن پذیرفتن تحلیل های جامعه شناختی و یا با جسارت بگویم فمنیستی از جانب شماست::)
iranbanoo نوشته: خوب انرژی هسته ای حق مسلم ماست:)
ببینید دوست گرامی شما اصرار دارید انچه را که طبیعتا در جنس زن است را نادیده بگیرید.مسلم میدانم که رفتار ها متفاوت است و در همه ی پست ها هم اقرار کردم اما مسئله این است که این تفاوت ها در چگونگی رفتار سکس است نه امیال...
وقتی این گفتمان ها در مورد سکس انسان را با فیزیولوژی درمورد گیاهان و جانوران مقایسه میکنیم ناهماهنگی اشکار میشود.گفتمان ما در مورد زیست شناختی سکس و پیشرفت ان و جامعه شناختی ان درحقیقت مبادله ایست که به تولید حقیقت بینجامد.شما مبنا را علمی نو پا قرار داده اید که شکلی منحصر به فرد به سکس دهید.در حالی که تلاش من بر این است با اتکا به بسیاری از عوامل (از جمله ادعای علم در تعیین رفتار ها) دستگاهی برای تولید حقیقت ساخته شود خصوصا اینکه به عنوان یک زن میتوانم نماینده ی ادعاهایم باشم.
بحث به هیچ روی از زبان فمنیست ها نیست که پیوند دادن تحلیل های جامعه شناختی و علمیست.
شما فقط سازو کارهایی را در سطح فرد نشان میدهید که به سطح فزاینده انتقال می دهید اما آن چیزی را حذف میکنید که این سکسینه سازی بر مبنای ان شکل گرفته.پس تا زمانی که ما زبان مشترکی نیابیم برای یافتن علت این تفاوت رفتار ها فکر نمیکنم به نتیجه ی مشخصی دست یابیم.لازمه ی رسیدن به یک نتیجه ی روشن پذیرفتن تحلیل های جامعه شناختی و یا با جسارت بگویم فمنیستی از جانب شماست::)
آخر بالاخره علم نوپاست و دستگاه دیگری استفاده میکنید یا تحلیل هایتان مدعی هستید علمیست؟
باز هم تکرار میکنم،سخن من بر سر باید و نباید نیست،من محدود کردن و دخالت در رفتار جنسی افراد را نااخلاقی میدانم.ولی برای بحث بر سر فکتهای جهان و آنچه که هست من تنها زبان متد علمی را میشناسم،شما اگر روش دگری سراغ دارید بفرمایید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13