kourosh_bikhoda نوشته: خیلی دوست دارم دست به این دو نفر بزنند. به نظر من اون روز روز باطل شدن ج.ا برای همیشست.
در این صورت جنگ داخلی در اولویت بررسی خواهد بود،مصلحت اندیشی را کنار میگذاریم.
در صورت دستگیری ِ این دو جنبش به حد ِ غایت خود رادیکالیزه خواهد شد.
موسوی و رهنورد در 'حصر خانگی'
نقل قول:سایت کلمه گزارش داد که میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد در "حصر خانگی" قرار گرفته اند و ارتباط آنها قطع شده و نیروهای امنیتی جای محافظان وی را گرفته اند.
اوایل انقلاب هم میگفتند اگه موسی خیابانی و اشرف رجوی دستگیر بشن ، رژیم سقوط میکنه ، تازه اون موقع مجاهدین هزاران نفر چریک مسلح داخل ایران داشتند ، اونها رو دستگیر کردند ، هیچی هم نشد!
به نظر من هیچ وقت این دو نفر رو حذف فیزیکی نمیکنند, همون طور که جنتی هم غیر مستقیم تو نماز جمعه گفت!!! فقط میخوان اونا رو کاملا محدود کنن...
از اینجا کسی در تظاهرات ِ اول اسفند شرکت خواهد کرد؟ زیاد از حد درونمایهی ِ مذهبی ندارد؟ آدم را به یاد ِ انقلاب ِ اسلامیون میاندازد(ختم و شب هفت و چله..)..
Ouroboros نوشته: از اینجا کسی در تظاهرات ِ اول اسفند شرکت خواهد کرد؟ زیاد از حد درونمایهی ِ مذهبی ندارد؟ آدم را به یاد ِ انقلاب ِ اسلامیون میاندازد(ختم و شب هفت و چله..)..
خب چاره ای هم نیست چون اگه فاصله بیوفته بین زمان اعتراضات میشه مثل پارسال و بی اثر میشه....
Havadar_e_Democracy نوشته: خب چاره ای هم نیست چون اگه فاصله بیوفته بین زمان اعتراضات میشه مثل پارسال و بی اثر میشه....
این حرف ِ درستی نیست. همیشه چاره هست. نظر ِ من اینست : حالا که ما کتک و گاز اشکآور و باتوماش را میخوریم باید بتوانیم بدون ِ هرجور معذوراتی مثل خودمان و برای خودمان در حرکات ِ گوناگون شرکت بکنیم. حرفمان را بزنیم و به قول ِ «پرودون» که به «مارکس» میگفت دیکتاتورهای جدید علم نکنیم. اینکه ما با ج.ا مخالفیم پس از هر فرصتی برای ضربه زدن به آن استفاده بکنیم و در هر حرکت احمقانهای شرکت بکنیم و به هر دعوت ِ حساب نشدهای لبیک بگوییم اشتباهی بود که پدران ِ ما در سال 57 مرتکب شدند و سی سال است که ما داریم بهای ِ آنرا میپردازیم. من در تمام سال گذشته حتی یک بار الله اکبر نگفتم، در تظاهرات ِ عاشورای پارسال شرکت نکردم، در مراسم ِ مردن منتظری شرکت نکردم و فردا هم به احتمال زیاد در «شب ِ هفت شهدا» شرکت نخواهم کرد.
اینهمه اشتیاق برای همراه کردن ِ «روستاییان» و «پابرهنگان» و «مستضعفان» و «امت شهیدپرور» بخاطر چیست؟ چرا باید اینطور بیمهابا پیزر لای ِ پالانشان بگذاریم و مفاهیمی که برای برچیده شدنشان از حوزهی ِ زندگی ِ عمومی میجنگیم را هر شب از بالای پشت ِ بام فریاد بزنیم؟ 80% جامعهی ِ ایران قشر ِ متوسط ِ شهرنشین هستند که 90% آنها همین مطالبات ِ قلبی ما را دارند(دین در سیاست نمیخواهند، از فحش خوردن ِ 24 ساعته در تلویزیون کشورشان خسته شدهاند، میخواهند به عنوان اکثریتی قاطع صدایی برای گفتن و گوشی برای شنیدن داشته باشند و غیره)، چه اهمیتی دارد اگر 5% کف ِ جامعه، که سالها سرکوب شدهاند و آموزش ندیدهاند و نفع خود را نمیشناسند و هنوز یک ملا را علامهی دهر میدانند طرفدار ما باشد یا نه؟ بدنهی جنبش سبز باید به این درک برسد که به تنهایی بسیار قدرتمند است، در اکثریت است، روی ِ مفاهیمی بنیادین توافق نظر دارد و هرچه رادیکالتر باشد، طرفداران بیشتری خواهد داشت.
Ouroboros نوشته: این حرف ِ درستی نیست. همیشه چاره هست. نظر ِ من اینست : حالا که ما کتک و گاز اشکآور و باتوماش را میخوریم باید بتوانیم بدون ِ هرجور معذوراتی مثل خودمان و برای خودمان در حرکات ِ گوناگون شرکت بکنیم. حرفمان را بزنیم و به قول ِ «پرودون» که به «مارکس» میگفت دیکتاتورهای جدید علم نکنیم. اینکه ما با ج.ا مخالفیم پس از هر فرصتی برای ضربه زدن به آن استفاده بکنیم و در هر حرکت احمقانهای شرکت بکنیم و به هر دعوت ِ حساب نشدهای لبیک بگوییم اشتباهی بود که پدران ِ ما در سال 57 مرتکب شدند و سی سال است که ما داریم بهای ِ آنرا میپردازیم. من در تمام سال گذشته حتی یک بار الله اکبر نگفتم، در تظاهرات ِ عاشورای پارسال شرکت نکردم، در مراسم ِ مردن منتظری شرکت نکردم و فردا هم به احتمال زیاد در «شب ِ هفت شهدا» شرکت نخواهم کرد. اینهمه اشتیاق برای همراه کردن ِ «روستاییان» و «پابرهنگان» و «مستضعفان» و «امت شهیدپرور» بخاطر چیست؟ چرا باید اینطور بیمهابا پیزر لای ِ پالانشان بگذاریم و مفاهیمی که برای برچیده شدنشان از حوزهی ِ زندگی ِ عمومی میجنگیم را هر شب از بالای پشت ِ بام فریاد بزنیم؟ 80% جامعهی ِ ایران قشر ِ متوسط ِ شهرنشین هستند که 90% آنها همین مطالبات ِ قلبی ما را دارند(دین در سیاست نمیخواهند، از فحش خوردن ِ 24 ساعته در تلویزیون کشورشان خسته شدهاند، میخواهند به عنوان اکثریتی قاطع صدایی برای گفتن و گوشی برای شنیدن داشته باشند و غیره)، چه اهمیتی دارد اگر 5% کف ِ جامعه، که سالها سرکوب شدهاند و آموزش ندیدهاند و نفع خود را نمیشناسند و هنوز یک ملا را علامهی دهر میدانند طرفدار ما باشد یا نه؟ بدنهی جنبش سبز باید به این درک برسد که به تنهایی بسیار قدرتمند است، در اکثریت است، روی ِ مفاهیمی بنیادین توافق نظر دارد و هرچه رادیکالتر باشد، طرفداران بیشتری خواهد داشت.
یک نکته مهم همین مطرح کردن خود به عنوان آلترناتیوی جتی نه چندان قدرتمند و سپس اعتلاف یا عدم اعتلاف با اسلامیون هست.اگر این عمل انجام بگیرید به دید من حتی شرکت در مراسم سینه زنی هم برای کمک به اسلامیون مشکل ندارد ولی وقتی بعنوان آلترناتیو مطرح نباشیم بوقت پیروزی یه چشم بهم زدنی میتوانند وجود ما را منکر شوند،همانطوری که در سال 57 شد.متاسفانه هنوز تفکر همه با هم خمینی به جای همکاری استراتژیک با حفظ اختلاف مخصوصاً توسط اصلاح طلبان استفاده میشود و بخشی از آن هم کاملاً عمدیست.
Ouroboros نوشته: از اینجا کسی در تظاهرات ِ اول اسفند شرکت خواهد کرد؟ زیاد از حد درونمایهی ِ مذهبی ندارد؟ آدم را به یاد ِ انقلاب ِ اسلامیون میاندازد(ختم و شب هفت و چله..)..
برای من فرقی نمیکنه که مذهبی باشد یا نباشد ، اگر در جهت مخالفت با حکومت باشد من آنجا هستم . چون بر این باورم اگر قرار باشد به عنوان یک بیخدا در ایران فردا حق و حقوقی داشته باشم باید برای به دست آوردن آن آزادی تلاش کنم و در اعتراضات شرکت کنم .