Russell نوشته: Ouroboros نوشته: این حرف ِ درستی نیست. همیشه چاره هست. نظر ِ من اینست : حالا که ما کتک و گاز اشکآور و باتوماش را میخوریم باید بتوانیم بدون ِ هرجور معذوراتی مثل خودمان و برای خودمان در حرکات ِ گوناگون شرکت بکنیم. حرفمان را بزنیم و به قول ِ «پرودون» که به «مارکس» میگفت دیکتاتورهای جدید علم نکنیم. اینکه ما با ج.ا مخالفیم پس از هر فرصتی برای ضربه زدن به آن استفاده بکنیم و در هر حرکت احمقانهای شرکت بکنیم و به هر دعوت ِ حساب نشدهای لبیک بگوییم اشتباهی بود که پدران ِ ما در سال 57 مرتکب شدند و سی سال است که ما داریم بهای ِ آنرا میپردازیم. من در تمام سال گذشته حتی یک بار الله اکبر نگفتم، در تظاهرات ِ عاشورای پارسال شرکت نکردم، در مراسم ِ مردن منتظری شرکت نکردم و فردا هم به احتمال زیاد در «شب ِ هفت شهدا» شرکت نخواهم کرد. اینهمه اشتیاق برای همراه کردن ِ «روستاییان» و «پابرهنگان» و «مستضعفان» و «امت شهیدپرور» بخاطر چیست؟ چرا باید اینطور بیمهابا پیزر لای ِ پالانشان بگذاریم و مفاهیمی که برای برچیده شدنشان از حوزهی ِ زندگی ِ عمومی میجنگیم را هر شب از بالای پشت ِ بام فریاد بزنیم؟ 80% جامعهی ِ ایران قشر ِ متوسط ِ شهرنشین هستند که 90% آنها همین مطالبات ِ قلبی ما را دارند(دین در سیاست نمیخواهند، از فحش خوردن ِ 24 ساعته در تلویزیون کشورشان خسته شدهاند، میخواهند به عنوان اکثریتی قاطع صدایی برای گفتن و گوشی برای شنیدن داشته باشند و غیره)، چه اهمیتی دارد اگر 5% کف ِ جامعه، که سالها سرکوب شدهاند و آموزش ندیدهاند و نفع خود را نمیشناسند و هنوز یک ملا را علامهی دهر میدانند طرفدار ما باشد یا نه؟ بدنهی جنبش سبز باید به این درک برسد که به تنهایی بسیار قدرتمند است، در اکثریت است، روی ِ مفاهیمی بنیادین توافق نظر دارد و هرچه رادیکالتر باشد، طرفداران بیشتری خواهد داشت.
یک نکته مهم همین مطرح کردن خود به عنوان آلترناتیوی جتی نه چندان قدرتمند و سپس اعتلاف یا عدم اعتلاف با اسلامیون هست.اگر این عمل انجام بگیرید به دید من حتی شرکت در مراسم سینه زنی هم برای کمک به اسلامیون مشکل ندارد ولی وقتی بعنوان آلترناتیو مطرح نباشیم بوقت پیروزی یه چشم بهم زدنی میتوانند وجود ما را منکر شوند،همانطوری که در سال 57 شد.متاسفانه هنوز تفکر همه با هم خمینی به جای همکاری استراتژیک با حفظ اختلاف مخصوصاً توسط اصلاح طلبان استفاده میشود و بخشی از آن هم کاملاً عمدیست.
راهی نیست ببینیم کدام استراتژی بهتر کار میکند؟
مهربد نوشته: راهی نیست ببینیم کدام استراتژی بهتر کار میکند؟
تا وقتی که سکولارهای داخل بعنوان یک جمعیت اعلام وجود نکنند داشتن و نداشتن استراتژی معنی ندارد،حکومت هم آگاهانه تمام احزاب و تشکلهای سکولار داخل را بسیار وحشیانه تر از وضع فعلی اصلاح طلبان مورد حجوم قرار داده و موفق هم بوده.بدترین آسیبی که دیکتاتورها چه زمان شاه و چه الان به جامعه سیاسی ایران زده اند همین نابود کردن تشکلهاست،و همین میشود که خمینی بعد از شاه برای ما میشود رهبر سیاسی.
الان در وافع برای ما افراد جدا افتاده سکولار انتخابی وجود ندارد.یا حکومت فعلیست یا از این جریان بدون تشکل و قدرت سیاسی برای خودمان چشم بسته باید حمایت کنیم.
راسل ِ عزیز آخر ما داریم با جریان همراهی میکنیم، بجای ِ آنکه به آن شکل بدهیم. بالاخره در یک نقطهای، ما باید خودمان را از پیروان ِ خط امام و حاجیآقاها و رفورمیستها و غیره جدا بکنیم. سوال اینست: کی؟ روشنفکران و سکولارهای ِ قبل از انقلاب هم مثل ما هیچ امیدی به سقوط شاه نداشتند، تا چند ماه پس از پیروزی انقلاب هنوز باورشان نمیشد و منتظر «حرکت بعدی» نظام سلطه بودند. آن حکومت هم به نظر شکست ناپذیر و ابدی میرسید، هیچکس برنامهای برای پس از پیروزی نداشت بجز خمینی، حد نهایت ِ جنبش ساقط کردن شاه بود و بس. شباهتها بیشمارند، هیچ خبری نشده هرکس جزئیترین انتقادی به جنبش سبز، رهبران آن، روشمندی آن و غیره بکند در بالاترین و اینطرف آنطرف بلادرنگ متهم میشود به مزدور بودن و «ساندیس خور» بودن(معادل ساواکی بودن)و غیره. همین الان اگر ما بخواهیم از جنبش ِ خط امام جدا بشویم و اعلام موجودیت بکنیم باید از تودهی همراه با جنبش بیشتر از ج.ا بترسیم. بزرگترین ضربهای که ما خوردهایم اینست که تاریخ را برایمان به دروغ بازسازی کردهاند. همه تصور میکنند مردم ایران در سال 57 مشتی اسلامگرای ِ اسلامزدهی ذوب در خمینیسم و تئوکراسیطلب بودند که مملکت را دو دستی تحویل آخوندها دادند. اگر نگاهی به روزنامههای آن دوران بیاندازید از سطح پیشرو بودن قشر متوسط جامعه، و اینکه چقدر شبیه خود ما در زمان حاضر بودند تعجب خواهید کرد.
به نظر من زمان آن رسیده که از اسلامیت ِ جنبش فاصله بگیریم، قبلا یک بار منتظر پیروزی نهایی و بعد تعیین فاصله شدیم، و اینست آخر و عاقبتش.
امروز ایران چه خبر بود ؟ بالاترین که همه دارند پرت و پلا پست میکنند .
sonixax نوشته: امروز ایران چه خبر بود ؟ بالاترین که همه دارند پرت و پلا پست میکنند .
خوب من نتوانستم خانه بشینم و دیروز ساعت 4 تا 6.30-7 اینجاها بودم: هفت تیر تا سر حافظ، چهار راه ِ کالج، میدان فردوسی، دوباره تا چهار راه ولی عصر. دو برابر ِ دفعه قبل پلیس و نیروی فشار آمده بود. تمام ِ دو طرف میدان هفت تیر از اول مدرس تا اوایل خیابان کریم خان، روبروی کلیسای ارمنیها و پارک مریم، آن تقاطع حافظ به کریم خان، سرتاسر خیابانهای منتهی به میدان فردوسی، زیر و روی ِ پل کالج، و در خیلی از خیابانهای فرعی در این مسیر صدها پلیس بود. تعداد پلیسهای میدان هفت تیر فقط بالای سیصد/چهارصد نفر بود. در اینجاها هیچ اتفاقی نیافتاد. عدهی مردم رهگذر بیشتر از حد ِ عادی بود اما هرگز کسی نتوانست جمع بشود و شعار بدهد. هر از گاهی خبر میرسید که فلان جا شلوغ شده بروید آنجا وقتی میرفتیم فقط پلیس بود. بعضی ها هم میگفتند مردم رفتهاند بالا(ولی عصر و ونک و سعادت آباد را من شنیدم).
من هم فقط پلیس موتورسوار به تعداد زیاد دیدم.البته باید منتظر ویدئوها بود چون پراکندگی زیاد بود و ممکن است جاهای دیگر اتفاقی افتاده باشد.
انجمن ملی جوانان آزادیخواه ایران بنیان گذاری شد
نقل قول:در شرایطی که حاکمیت و جریانات ارتجاعی انسان ستیز در راه ایجاد اراده دمکراتیک واحد برای برچیدن حکومت اسلامی و ساختن ایرانی شایسته ایرانیان اختلال ایجاد می کنند؛ در شرایطی که جنبش آزادیخواهانه ملی، دمکراتیک و سکولار در داخل کشور از فقدان سازماندهی و رهبری رنج می برد؛ اقدام جوانان برومندمان برای متشکل شدن و شفافیت بخشیدن به آلترناتیوی در برابر جمهوری اسلامی از اهمیتی ویژه برخوردار است! انجمن ملی جوانان آزادیخواه با سرلوحه قرار دادن اهداف آزادیخواهانه، برابری طلبانه و دموکراتیک زیر شعار مبارزه برای جمهوری ایرانی پا در میدان مبارزه سازمانیافته نهاده اند! راهشان پر رهرو باد!
این انجمن ملی که در داخل ایران، در پی مخالفتهای چندین ساله ایرانیان، بوجود آمده است امروز اعلام موجودیت کرده و مانیفست آن بشرح زیر میباشد:
مانیفست انجمن ملی جوانان آزادیخواه ایران
انجمن ملی جوانان آزادیخواه ایران بنیان گذاری شد. این انجمن، که از جوانان ایران زمین تشکیل یافته است، فعالیت خود را در درون کشور آغاز میکند و برای رسیدن مردم ایران به آزادی، برابری و دموکراسی تمام تلاش و کوشش خود را خواهد کرد. این انجمن برای بازگشت ارزش های مدنی و انسانی ایرانی، که ریشه در تاریخ پر از گهر این کشور دارند، آماده فعالیت در زمینه های سیاسی، فرهنگی، هنری و اجتماعی میباشد.
ارزش ها و هدفهای این انجمن به شرح زیر میباشند:
دستیابی به آزادی اندیشه وبیان و تضمین آزادی هر دین و آیینی در کشور
جدایی دین از سیاست و پاک کردن مذهب رسمی در ایران
انحلال حکومت دینی و بنیان گذاری حکومتی دموکرات و قانونمند که ریشه در احترام به حقوق شهروندان داشته باشد.
برابری کامل میان بانوان و آقایان ایرانی. هیچ بانویی در ایران نباید حقوقش کمتر از آقایان باشد.
حذف کامل حقوق جزایی و مدنی اسلامی و بازنویسی حقوق مدنی ایرانی.
آزادی در پوشش بانوان و آزادی جوانان برای ابراز شادی و خوشحالی در همه نقاط کشور
تشکیل هیئت موسسان برای بنیان گذاری حکومتی نو و دمکرات.
انجمن ما از درون ایران زمین به پا خاسته است تا بتواند با هم میهنان خود در داخل و خارج از کشور در تماس باشد و همچنین میخواهد که به جهانیان دست دوستی بدهد و از آنها برای پیروزی مردم ایران در برابر خودکامگی دینی ونظامی در ایران درخواست پشتیبانی میکند. ما جوانان ایران زمین با هم اتحاد کامل داریم و آماده به حرکت در آوردن درفش کاویانی و تاخنن دوباره اسب رستم فرخ زاد برای باز پس گرفتن میهنمان از متجاوزین حاکم بر کشور هستیم. باشد که جهانیان بدانند که جوانان ایران زمین از حاکمیت دین و خرافات در کشور خسته شده اند و امروزه از اصلاحطلبی هم گذشته اند و به جنبش کامل تری برای رسیدن به دموکراسی غیر دینی رسیده اند.
انجمن ملی جوانان آزادیخواه ایران برای ایران است و نه برای اسلام، برای دگرگونی است و نه اصلاحات، برای زیبایی هاست و نه برای زشتی ها، برای شادی است و نه برای افسردگی، برای عشق ورزیدن است و نه کینه توزی، برای حقوق بشر است و نه وحشی خوی، برای رنگ سرخ عشق است و نه رنگ سیاه و سبزاسلامی، چه صفوی باشد چه علوی.
این انجمن نمی خواهد دیگر در دام سیاستمداران اسلامی بیفتد. دیگر زمان آن رسیده است که شعارهای سیاسی اسلامی، که پدران ما را به گمراهی خودکامگی جمهوری اسلامی آیت الله روح الله خمینی رساند، از دهان جنبش آزادیخواهمان پاک شوند و روان آزاد اندیشی این جنبش در شعار ها و نمادهای آن هم هویدا شود.
رنگ ما سرخ است و شعارمان: استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی. پاینده باد ایران.
با سپاس از همگان تا پیام بعدی. درود بر ایرانیان و درود برآزادی.
انجمن ملی جوانان آزادیخواه ایران دوم اسفند ۱۳۸۹
در یکی از شهرستان ها جمعیت چند هزار نفره ای شکل گرفت ،چندین بار در اعتراض به دستگیری های تصادفی (برای ایجاد رعب و وحشت) مردم شروع به «هو کردن» عوامل رژیم نمودند که به سرعت با حمله ی لباس شخصی ها متفرق شدند.به همه نیز گیر میدانند از راننده تا عابر و بچه 16-17 ساله.(گرفتن موبایل و...)
همانند 25 بهمن در تهران نبود ، در میان در گیری ها چند الله اکبر فقط می شنیدم .البته با وضع موجود توقعی هم نبود.
از تمام زوایا هم مردم رو فیلمبرداری کردند و دستگیر شده ها رو با آمبولانس(به احتمال قوی) جابه جا میکردند.
Ouroboros نوشته: راسل ِ عزیز آخر ما داریم با جریان همراهی میکنیم، بجای ِ آنکه به آن شکل بدهیم. بالاخره در یک نقطهای، ما باید خودمان را از پیروان ِ خط امام و حاجیآقاها و رفورمیستها و غیره جدا بکنیم. سوال اینست: کی؟ روشنفکران و سکولارهای ِ قبل از انقلاب هم مثل ما هیچ امیدی به سقوط شاه نداشتند، تا چند ماه پس از پیروزی انقلاب هنوز باورشان نمیشد و منتظر «حرکت بعدی» نظام سلطه بودند.
به نظر من زمان آن رسیده که از اسلامیت ِ جنبش فاصله بگیریم، قبلا یک بار منتظر پیروزی نهایی و بعد تعیین فاصله شدیم، و اینست آخر و عاقبتش.
چنین چیزی نیازمند تشکیلات درست و حسابی دارای پایگاه مردمی است ،داریم یا بسازیم؟
در آستانهی ده اسفند اکبر رفسنجانی خودش را از جنبش جدا کرد.
خوب، من مدتها منتظر این لحظه بودم و از این اتفاق خوشحالم.
Ouroboros نوشته: در آستانهی ده اسفند اکبر رفسنجانی خودش را از جنبش جدا کرد.
خوب، من مدتها منتظر این لحظه بودم و از این اتفاق خوشحالم.
من هم خیلی خوشحال شدم ، چون بر این باورم این آدم دزدی ها و یحتمل جنایات بسیاری مرتکب شده و اگر طرف جنبش رو میگرفت در حقیقت خودش رو به نوعی در مقابل محاکمه بیمه میکرد .