مهربد نوشته: چیزی که من در این دبیره کنونی دوست دارم، کوتاه بودن و تندتر بودن نوشتن با آن است. بیشتر دبیرههای دیگر از چینی و لاتین و .. تا سیرلیک واکهها را مینویسند که نوشته را دراز و تایپ را اندکی دشوارتر میکند. به جز این البته هیچ چیز بدردبخور دیگری ندارد
البته یک مشکل اساسی هم دارد ، ما در زبانمان تنها دو حرف صدا دار را مینویسیم (آ و ی) و جالبتر آنکه حتا اَعراب هم بدون اِعراب نمیتوانند این خط را بخوانند ولی ماها میخوانیم
یک دوست آرژانتینی داشتم به من گفت به زبان شما Tree چه میشود ، گفتم درخت ، گفت بنویس برایش نوشتم - با آنچه که برایش گفته بودم و تعداد حروفی که جدا جدا برایش نوشتم مقایسه میکرد - طفلی گوز پیچ شده بود
بعد به عایشه (یکی از دوستان اردنی) رو کرد و گفت - Aysche , Kannst du das auch lesen ? (عایشه تو هم میتوانی این را بخوانی ؟) . عایشه هم گفت ایرانی ها حروف صدا دار را نمینویسند و من نمیتوانم بخوانم . بعد که براش توضیح دادم که ماها همینطوری حفظ میشیم بیچاره داشت سر میرفت و به مسخره به من گفت بعد میاید به آرتیکل های زبان آلمانی گیر میدید و میگید هیچ نظمی نداره !!!
سونیکسکس جان من منکر حرف شما نیستم. منظورم این هست که زبان یه وسیله ارتباطی هست و برای اینکه بتونیم مردم اطرافمون رو درک کنیم ایجاد شده. دلیل نداره واویلا و واسفا راه بندازیم که چرا فلان کلمه فارسی که در عهد باستان استفاده میشده الان شده یه کلمه دیگه. کالا آدما همیشه دنبال راحتترین راه برای زندگی کردن هستن حتما براشون گفتن کلمه فارسی راحتتر بوده نسبت به پرشین که همه ترجیح میدن بگن فارسی.
shirin نوشته: سونیکسکس جان من منکر حرف شما نیستم. منظورم این هست که زبان یه وسیله ارتباطی هست و برای اینکه بتونیم مردم اطرافمون رو درک کنیم ایجاد شده. دلیل نداره واویلا و واسفا راه بندازیم که چرا فلان کلمه فارسی که در عهد باستان استفاده میشده الان شده یه کلمه دیگه. کالا آدما همیشه دنبال راحتترین راه برای زندگی کردن هستن حتما براشون گفتن کلمه فارسی راحتتر بوده نسبت به پرشین که همه ترجیح میدن بگن فارسی.
گفتن کلمه ی فارسی برای ایرانیان راحت تر نبوده برای اعراب راحت تر بوده و از آنجایی که ایران مدتی تحت تسلط اعراب بوده و اگر اشخاصی مانند فردوسی نبودنند ما اکنون عربی سخن میگفتیم برخی کلمات شکلشان تغییر کرده یا به کل فراموش شده اند .
مثلن شما فکر میکنید برای مصریان سخن گفتن به عربی راحت تر از زبان مادریشان بوده که آن را فراموش کرده اند و اکنون عربی سخن میگویند ؟
تازه همین عربی دانش آموزان را نیز دچار مشکل کرده - برای مثال در دروس ادبیات و زبان فارسی به جای استفاده از کلمه ی "گذشته" از "ماضی" و به جای "دور" از "بعید" استفاده میشود . برای خود شما درک و فهم ماضی راحت تر است یا گذشته ؟ یا درک دور راحت تر است یا بعید ؟
اگر به مثالی که جناب مهربد زدند هم نگاهی بیندازید بیشتر تر هم متوجه خواهید شد که چرا باید به جای واجب از بایسته استفاده کنید یا مانند آن . چون این امر از پیچیدگی های زبان بواسطه ی وجود کلمات بیگانه میکاهد و کم شدن پیچیدگی زبان یعنی گسترش و درک بهتر و راحت تر آن .
اتفاقی که در زبانهای برنامه نویسی هم افتاده و شما برای تعریف یک متغیر در یک زبان شی گرا مانند c# مجبور نیستید مانند اسمبلی n خط کد بنویسید و تنها با نوشتن چند کلمه ی کلیدی یک متغیر تعریف میکنید .
sonixax نوشته: گفتن کلمه ی فارسی برای ایرانیان راحت تر نبوده برای اعراب راحت تر بوده و از آنجایی که ایران مدتی تحت تسلط اعراب بوده و اگر اشخاصی مانند فردوسی نبودنند ما اکنون عربی سخن میگفتیم برخی کلمات شکلشان تغییر کرده یا به کل فراموش شده اند .
مثلن شما فکر میکنید برای مصریان سخن گفتن به عربی راحت تر از زبان مادریشان بوده که آن را فراموش کرده اند و اکنون عربی سخن میگویند ؟
تازه همین عربی دانش آموزان را نیز دچار مشکل کرده - برای مثال در دروس ادبیات و زبان فارسی به جای استفاده از کلمه ی "گذشته" از "ماضی" و به جای "دور" از "بعید" استفاده میشود . برای خود شما درک و فهم ماضی راحت تر است یا گذشته ؟ یا درک دور راحت تر است یا بعید ؟
اگر به مثالی که جناب مهربد زدند هم نگاهی بیندازید بیشتر تر هم متوجه خواهید شد که چرا باید به جای واجب از بایسته استفاده کنید یا مانند آن . چون این امر از پیچیدگی های زبان بواسطه ی وجود کلمات بیگانه میکاهد و کم شدن پیچیدگی زبان یعنی گسترش و درک بهتر و راحت تر آن .
اتفاقی که در زبانهای برنامه نویسی هم افتاده و شما برای تعریف یک متغیر در یک زبان شی گرا مانند c# مجبور نیستید مانند اسمبلی n خط کد بنویسید و تنها با نوشتن چند کلمه ی کلیدی یک متغیر تعریف میکنید .
من با زبان ِ فارسی رایج و استاندارد مشکلی ندارم و تلاش برای حذف ِ واژگان بیگانه را حرکتی یکسره مضحک و بیهوده میدانم، فارسی اگر عظمتی هم دارد در توانایی ِ بالای ِ آن برای جذب و کاربست ِ عملی ِ لغات ِ بیگانه است(توانایی که مثلا زبان عربی یا روسی بسیار کمتر دارند). ارتباط میان زبانها به پربارتر شدنشان میانجامد نه نابودی ِ آنها، حداقل فارسی ثابت کرده که این گنجایش را دارد. اما به حال و روز دبیرهی فارسی باید که فکری کرد. خطی که حتی اشخاص ِ تحصیلکرده در بالاترین مدارج علمی را به دردسر میاندازد، بهترین سخنرانها از خواندن ِ یک پارگراف ِ آن بدون ِ تپق زدن و مکث کردن ناتوانند، برای هر حرف شش علامت ِ نالازم دارد و نصف ِ حروف صدا-دار را نانوشته به کنتکس و درک ِ خواننده واگذار میکند باید که عوض بشود.
مهربد حرفهایی دربارهی ِ سرعت ِ نگارش با این خط کذایی زده، اگر چنین است چرا تا پیش از به راه افتادن ِ یک ضد ِ جریان ِ فرهنگی برپاد ِ پینگلیشی ایرانی ترجیح میداد تا با حروف ِ لاتین چت بکند یا اساماس بفرستد؟ تنها ویژگی ِ برجستهی ِ این خط به باور ِ من زیبایی ِ بصری ِ آنست، که تازه آنهم منحصربفرد نیست...
Ouroboros نوشته: مهربد حرفهایی دربارهی ِ سرعت ِ نگارش با این خط کذایی زده، اگر چنین است چرا تا پیش از به راه افتادن ِ یک ضد ِ جریان ِ فرهنگی برپاد ِ پینگلیشی ایرانی ترجیح میداد تا با حروف ِ لاتین چت بکند یا اساماس بفرستد؟ تنها ویژگی ِ برجستهی ِ این خط به باور ِ من زیبایی ِ بصری ِ آنست، که تازه آنهم منحصربفرد نیست...
من هیچ مشکلی با دگرگونی دبیره ندارم، ولی به هر روی، نوشتن با این دبیره تندتر از لاتین است.
man hic moskeli ba degarguniye dabire nadaram, vali be har ruy, nevestan ba in dabire tondtar az latin ast.
نخستین نوشته روی همرفته 90 کارکتر است ولی همان نوشته به
لاتین، بدون در نگر گرفتن دو حرف برای چ، ش، ژ و .. 107 کارکتر میشود.
مهربد نوشته: من هیچ مشکلی با دگرگونی دبیره ندارم، ولی به هر روی، نوشتن با این دبیره تندتر از لاتین است.
man hic moskeli ba degarguniye dabire nadaram, vali be har ruy, nevestan ba in dabire tondtar az latin ast.
نخستین نوشته روی همرفته 90 کارکتر است ولی همان نوشته به
لاتین، بدون در نگر گرفتن دو حرف برای چ، ش، ژ و .. 107 کارکتر میشود.
البته ما اینها را سانسور میکنیم : َ ِ ُ اگر بخواهیم اینها را بنویسیم بیشتر از این حرفها میشود .
مَن هیچ مُشکِلی با دِگَرگونیِ دَبیره نَدارَم، وَلی به هَر روی، نِوِشتَن با این دَبیره تُندتَر اَز لاتین اَست.
شد همان 107 تا !
ما شکل ظاهری کلمات را حفظ کرده ایم و برای همین میتوانیم آنها را بخوانیم (البته تا حدود زیادی هم تلفظشان را حدث میزنیم) و شخصی که تازه خواندن و نوشتن با این الفبا را آموخته نمیتواند بدون اینها آن متن را بخواند . حتا دانش آموزان ایرانی تا پنجم دبستان و یا بیشتر با خواندن به این شکل مشکل دارند و کلماتی مانند دُبِی را دَبی یا دِبی میخوانند ولی خود اعراب این مشکل رو ندارند .
ولی همان طوری که گفتید ، اگر این جنبه ی مثبتی باشد تنها جنبه است - خط میخی هزاران برابر زیبا تر از این الفباست چه رسد به لاتین که میلیاردها فونت مختلف دارد - یک مشکل دیگه ای هم داریم و اینه که ماهیت این خط ذاتن به هم چسبیده است و باز خود این پیچیدگی ایجاد میکند .
میتوان با استفاده از دبیرهی ِ لاتین یک سبک ِ نوشتاری ِ دقیق و مناسب تدوین کرد که مناسب نیازها و تواناییها و کاستیهای زبان فارسی باشد. منظورم اکسان گذاری و این قبیل کارهاست. مثلا میتوانیم برای جلوگیری از اشتباه شدن ِ «سد و صد» آنها را Sad و Sàd بنویسیم.. فقط بایستی که هرچه زودتر از شر ِ «ز، ظ، ذ، ض» و «ق، غ» و «ط، ت» و «س، ث، ص» و این دلقک بازیها خلاص بشویم! سیرلیک هم البته بد نیست. پیشتر هم با موفقیت ِ نسبی آزموده شده و آموختنش هم چندان که به نظر میرسد دشوار نیست. هرچند دبیرهای که در آن Н «ن» خوانده میشود و В «و» برای ِ ترساندن ِ هر کسی کافیست..
من دقیق خاطرم نیست اما برای زبان انگلیسی به این روانی هم گویا زمانی برنامه ای بوده (در نیمه اول قرن بیستم به نظرم) که واژگان را همانگونه که خوانده میشوند بنویسند اما به دلایلی منتفی شده و بعدتر هم با حجم غیر قابل تصور داده های به زبان معمول این امر بکنار گذاشته شده،اگر این درست باشد خیلی جای شگفتیست که زبان انگلیسی هم حتی بفکر چنین ساده سازی بوده ولی ما با این زبان بسیار سخت مخصوصاً برای متون علمی همچنان به قول دوستان اندر خم کش لقمه و چرخ بال بجای رفع این نقایص هستیم.
خیلی جالب که این جستار را میبینم.جناب مهر بد همچنان به پرشین نام بودن معتقدند .
من مخالفم چرا که فکر میکنم نام ایران برای سرزمینی که تمامی اقوام آریایی در آن زیسته اند شایسته تر است.
اینکه ایران امروز در دنیا چه وجهه ای دارد نمیتواند در نامش اثرگذار باشد.ایران نام کشوریست که زمانی تمامی اقوام آن که پارس ها بخش کوچکی از ان بوده اند در آن زیسته اند