دفترچه

نسخه‌ی کامل: خودکشی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15
مهربد نوشته: یکی از چیزهای خنده‌دار این است که خود‌کشی در بیشتر کشورها «جرم» به شمار می‌رود!
انگار که بدن یک آدم متعلق به دولت یا چیزی است که آدم با از بین بردنش مرتکب جرم و خسارت زدن به اموال همگانی شده باشد!! 21

من فعلن نظری درباره اینکه آیا خودکشی یک کار اخلاقی یا ضد اخلاقیست ندارم ولی اگر جرم باشه حتمن پشتش به یک استدلال اخلاقی باید گرم باشه وگرنه چرند هست.

طنز: تصور کنید کسی رو که از خودکشی جون سالم بدر ببره ولی بعد از سر حال اومدن در زندان های حکومت به استقبال مرگ تدریجی میره.
با توجه به اینکه انسان نمیدونه بعد از مرگ برای ذهن چه اتفاقی میافته،بنظرتون خودکشی میتونه در مواقعی منطقی باشه؟
مثلاً موقع میتلا شدن به یه بیماری خیری دردناک و علاج ناپذیر یا اسیر شدن دست یکسری شکنجه گر؟
بنظرتون تا چه زمانی ادامه زندگی خردمندانه هست؟
Russell نوشته: با توجه به اینکه انسان نمیدونه بعد از مرگ برای ذهن چه اتفاقی میافته،بنظرتون خودکشی میتونه در مواقعی منطقی باشه؟
مثلاً موقع میتلا شدن به یه بیماری خیری دردناک و علاج ناپذیر یا اسیر شدن دست یکسری شکنجه گر؟
بنظرتون تا چه زمانی ادامه زندگی خردمندانه هست؟
آقا گناه داره ! میرید جهنم 4
Russell نوشته: با توجه به اینکه انسان نمیدونه بعد از مرگ برای ذهن چه اتفاقی میافته،بنظرتون خودکشی میتونه در مواقعی منطقی باشه؟
مثلاً موقع میتلا شدن به یه بیماری خیری دردناک و علاج ناپذیر یا اسیر شدن دست یکسری شکنجه گر؟
بنظرتون تا چه زمانی ادامه زندگی خردمندانه هست؟


خودکشی زمانی که دورنمای آینده با شایمندی بالایی بد و تاریک باشد منطقی و خوب است. دشواری در اینجاست که پیش‌بینی
کردن آینده کاری سخت و در بسیاری زمان‌ها ناشدنی است و نمی‌توان هیچگاه سد در سد به درستی پیش‌بینی خود باور داشت.

نمونه خوب خودکشی یک زندانی (اسیر شدن بدست شکنجه‌گر) است که تنها چشمداشتی که از آینده دارد شکنجه بیشتر و مرگ است. در چنین حالتی خودکشی خواستنی و خوب است.
نمونه بد خودکشی نوجوان 17 ساله است که آینده را تاریک می‌بیند، ولی شایمندی و احتمالات می‌گوید که دورنمای آینده بسیار متغیرتر از آن است که پیش‌بینی‌ پذیر باشد.


برای بیماری دردناک و ناعلاج به شخصه همیشه زندگی را برمی‌گزینم، شانس پیدا شدن درمان و یا دست‌کم راهکار موقتی همیشه بالا است.
مهربد نوشته: خودکشی زمانی که دورنمای آینده با شایمندی بالایی بد و تاریک باشد منطقی و خوب است. دشواری در اینجاست که پیش‌بینی
کردن آینده کاری سخت و در بسیاری زمان‌ها ناشدنی است و نمی‌توان هیچگاه سد در سد به درستی پیش‌بینی خود باور داشت.

نمونه خوب خودکشی یک زندانی (اسیر شدن بدست شکنجه‌گر) است که تنها چشمداشتی که از آینده دارد شکنجه بیشتر و مرگ است. در چنین حالتی خودکشی خواستنی و خوب است.
نمونه بد خودکشی نوجوان 17 ساله است که آینده را تاریک می‌بیند، ولی شایمندی و احتمالات می‌گوید که دورنمای آینده بسیار متغیرتر از آن است که پیش‌بینی‌ پذیر باشد.


برای بیماری دردناک و ناعلاج به شخصه همیشه زندگی را برمی‌گزینم، شانس پیدا شدن درمان و یا دست‌کم راهکار موقتی همیشه بالا است.
یک چیز شگفت انگیز در انسان همین توانایی شبیه سازی آینده هست که از تفاوتهای اساسیش با سایر حیوانات هست.مثلاً در مثال اون نوجون 17 ساله یا انسان افسرده این شبیه سازی درست کار نمیکنه و ما فکر میکنیم مثلاً اگر در آینده اتفاق خوبی بیافته ما خوشحال نمیشیم(بخاطر شرایط شیمیایی اون موقع مغز) در حالی که بعداً میفهمیم که اون فکر غلط بوده.یا برعکسش در حال خوشحالی و عاشقی همه چیز در آینده بهتر به نظر میرسه.
این نادانسته بودن پس از مرگ (که احتمال میدهیم خبری نباشد) تصمیم گیری درباره مرگ را غیرقابل تحلیل میکند تا اندازه ای بنظر من.برای یک مسلمان اما مثلاً اینگونه نیست،یک تروریست در افغانستان که زندگی رقت انگیزی دارد مسلم هست که اگر فکر کند در دنیای پس از مرگ در پارک جنگلی با 70 حوری باکره جماع خواهد کرد میرود خود را منفجر میکند.ولی در حقیقت این ندانستن چیستی پس از مرگ تمام تصمیمگیری ها را برای انسان شکاک پیچیده میکند.
Russell نوشته: یک چیز شگفت انگیز در انسان همین توانایی شبیه سازی آینده هست که از تفاوتهای اساسیش با سایر حیوانات هست.مثلاً در مثال اون نوجون 17 ساله یا انسان افسرده این شبیه سازی درست کار نمیکنه و ما فکر میکنیم مثلاً اگر در آینده اتفاق خوبی بیافته ما خوشحال نمیشیم(بخاطر شرایط شیمیایی اون موقع مغز) در حالی که بعداً میفهمیم که اون فکر غلط بوده.یا برعکسش در حال خوشحالی و عاشقی همه چیز در آینده بهتر به نظر میرسه.

نکته جالب در این است که توانایی آدم در پیش‌بینی آینده بسیار ناکارآمدتر و ضعیف‌تر از آن است که پیش خودمان احساس می‌کنیم. پیش‌بینی آینده با احتمال
حتی نسبتا بالا هم شُدنی نیست و در هر حالتی، پیش‌بینی ما از آینده یک انگارشی از حال و گذشته است که آن را دنباله داده‌ایم و در واقعیت همواره چیز دیگری رُخ می‌دهد.

مغز گویا مکانیسم "خود‌فریبنده‌"‌ای هم برای جلوگیری از آسیب به خودباوری و اعتماد به نفس در این پیش‌بینی‌ها دارد،
بدینگونه که با فریب خود می‌انگارد که پیش‌بینی‌های گذشته‌‌اش درست بوده‌ یا دست‌کم، "نزدیک" به واقعیت بوده‌اند.


Russell نوشته: این نادانسته بودن پس از مرگ (که احتمال میدهیم خبری نباشد) تصمیم گیری درباره مرگ را غیرقابل تحلیل میکند تا اندازه ای بنظر من.برای یک مسلمان اما مثلاً اینگونه نیست،یک تروریست در افغانستان که زندگی رقت انگیزی دارد مسلم هست که اگر فکر کند در دنیای پس از مرگ در پارک جنگلی با 70 حوری باکره جماع خواهد کرد میرود خود را منفجر میکند.

ایمان و باور کورکورانه خود یکی از مکانیسم‌های دیگر مغز برای رویارویی با جهانی است که
توانایی فهم آن را ندارد، از همینرو با باور به یک پدیده یا هستی بزرگتر از خود به آینده قطعیت می‌دهد.

به نگر من یک انگیزه نامنطقی پشت خودکشی چنین کسی نیز نهفته است. در یک حالت منطقی زمانی که کس چیزی برای از دست دادن
نداشته باشد، در حقیقت به بالاترین آزادی دست یافته و می‌تواند با سود بردن از آن به همه چیز دست یابد (و البته آزادی خود را دوباره از دست بدهد)

نداشتن هیچگونه وابستگی و انگیزه به زندگی و پوچ‌گرایی‌ای که هنگام خودکشی دیده می‌شود، در حقیقت خود پتانسیل بزرگترین و بهترین انگیزه برای زندگی کردن را دارد.



Russell نوشته: ولی در حقیقت این ندانستن چیستی پس از مرگ تمام تصمیمگیری ها را برای انسان شکاک پیچیده میکند.

من یک گام پیشتر رفته و این ندانستن را به همه رویداد‌های آینده بسط می‌دهم. ما نمی‌توانیم تقریبا از رُخ دادن هیچ چیزی سراسر
مطمئن و دل‌استوار باشیم، تنها رویکرد منطقی پذیرفتن وضعیت کنونی، و آمادگی برای دگرگونی و تغییر با رویداد‌های پیش‌بینی ناپذیر آینده است.
نقل قول:به نگر من یک انگیزه نامنطقی پشت خودکشی چنین کسی نیز نهفته است. در یک حالت منطقی زمانی که کس چیزی برای از دست دادن
نداشته باشد، در حقیقت به بالاترین آزادی دست یافته و می‌تواند با سود بردن از آن به همه چیز دست یابد (و البته آزادی خود را دوباره از دست بدهد)

نداشتن هیچگونه وابستگی و انگیزه به زندگی و پوچ‌گرایی‌ای که هنگام خودکشی دیده می‌شود، در حقیقت خود پتانسیل بزرگترین و بهترین انگیزه برای زندگی کردن را دارد.
دقیقاً،البته این با توجه به این واقعیت است که ما بالاخره میمیریم،و از مرگ هم هیچ نمیدانیم.پس بهتر است سرمایه خود را در دنیای دانسته (ماتریالیستی) بگذاریم تا دنیای احتمالی ناشناخته،بقول خیام دم را دریابیم. 4
این سخن از رابطه عکس داشتن آزادی و دارایی من را یاد فیلم فارسیهای قدیم و لوتیها انداخت 21
Russell نوشته: این سخن از رابطه عکس داشتن آزادی و دارایی من را یاد فیلم فارسیهای قدیم و لوتیها انداخت 21


خود من را یاد آموزه‌های zen و اینچنینی می‌اندازد 21 53
بهتر نبود که این دوستمون اصلا صداش رو در نمی آورد که بیدین شده؟
به کسی ارتباطی نداره که آدم چه دینی داره. شما میگفتی اصلا شوخی کردم. من مسلمان شیعه 12 امامی معتقد به ولایت مطلقه ی فقیه هستم! بقول معروف خرت که از پل گذشت و بدستش که آوردی کم کم دوست دخترت رو هم با خودت همراه میکردی.
وقتی اونو دنبال خودت کشوندی و دیدی دنبالت میاد اون موقع اگر بری به یک تکه آجر سجده کنی و بگی من اینو میپرستم اون هم میگه باشه تو درست میگی.
الان که موقعش نبود زود دستتو رو کردی!
یک کم سیاست به خرج میدادی این دردسر ها رو نداشتی.
حالام چیزی نشده... چند وقت بعد یادت میره
Reactor نوشته: بهتر نبود که این دوستمون اصلا صداش رو در نمی آورد که بیدین شده؟
به کسی ارتباطی نداره که آدم چه دینی داره. شما میگفتی اصلا شوخی کردم. من مسلمان شیعه 12 امامی معتقد به ولایت مطلقه ی فقیه هستم! بقول معروف خرت که از پل گذشت و بدستش که آوردی کم کم دوست دخترت رو هم با خودت همراه میکردی.
وقتی اونو دنبال خودت کشوندی و دیدی دنبالت میاد اون موقع اگر بری به یک تکه آجر سجده کنی و بگی من اینو میپرستم اون هم میگه باشه تو درست میگی.
الان که موقعش نبود زود دستتو رو کردی!
یک کم سیاست به خرج میدادی این دردسر ها رو نداشتی.
حالام چیزی نشده... چند وقت بعد یادت میره



Reactor, always being pragmatic!
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15