08-31-2015, 11:14 PM
Russell نوشته: The Righteous Mind: Why Good People Are Divided by Politics and Religion | Jonathan Haidt | digital library bookzz
من این کتاب را تا یک جای خوبی خواندم و کمابیش با همهیِ نکتههایِ آن اینجا و آشنایی داریم. دربخشی که به
تیرههایِ نخستینی و شکارچی-گردآور (hunter gatherers) پرداخته بود نگرش نویسنده این بود که آنان بیشتر از همه
sociocentric (همبودآژگاهین: نیازهای اجتماع به نیازهای فرد برتری میدادهاند) — ولی این بخش سازگاری با
پژوهشهایِ گستردهتر تئودور کازینسکی در این کتاب دیگر نداشتند: [attachment=4356]
در بسیاری از نمونههایِ او ارزش بیشتر از همه با کس بود تا گروه او, و همچنین نگاه نویسنده به "فردگرایی" نوین
بیش از اندازه سطحی است. برای نمونه او اینکه بیشتر غربیها تا زمانیکه آسیبی روشن و فیزیکی به آدمی
نرسیده هرکس را آزاد به انجام هر کاری میبینند (ب.ن. سکس با مرغ مرده پیش از پختنش) را به برتری شمردن
و سنگینی کس در برابر گروه تفسیر کرده است, هنگامیکه این در این واقعیت کوچکترین تغییری نمیدهد که:
١- همچنان بیشتر مردم این کار را چندشآور یافتهاند.
٢- چون این کار در نهان بوده آنرا تنها برتافتهاند (tolerated), ولی نپذیرفتهاند (accepted).
٢- چون این کار در نهان بوده آنرا تنها برتافتهاند (tolerated), ولی نپذیرفتهاند (accepted).
به دیگر زبان اینجا هیچ فرقی با آنجا نیست و اگر کسی این کار را در برابر چشم همگان بکند و هتّا اگر
او را بگوییم نکشند, همچنان کار کننده را چندشآور یافته و دستکم او را از گروه اجتماعی خود بیرون میکنند (out cast).
پس اینجا تنها چیزیکه براستی تغییر کرده تراز "خشونت" است که در همان بُردباری و برتابش
اجتماعی پدید آمده, اگرنه سازوکار از همان شهرمندی (civilation) ریشه میگیرد که برای
دوام خود نیاز به تابوها و دستهبندی چیزها به پسند و ناپسند (خوب و چندشآور) دارد.