kourosh_bikhoda نوشته: بزرگترین مشکل جهان امروز غذاست. از هر 7 نفر 1 نفر از گرسنگی رنج میبرد. مشکل عمده امروز دنیا این مسائل پیش پا افتاده و سطحیست نه علم و تکنولوژی و پرسش های پیچیده فلسفی. گرمایش زمین و کمبود غذا و آب در 100 سال آینده تهدید کننده نوع بشر هستند.
مشکل گرمایش زمین با اینکه خیلی جدیه ولی قابل مدیریت هستش. امروزه خودروهای الکترونیکی به بازار اومدند که با نیم ساعت شارژ 528 کیلومتر رو طی میکنند! قدرت 500 اسب بخاری دارند و از همه مهم تر قیمتشون به قدریه که همگانی که شغلی با درآمدی بیشتر از 1000 یورو در ماه دارند (دست کم در اروپا و آمریکا) میتونند ازشون بخرند! :
Tesla Motors | Premium Electric Vehicles
امروزه ما برای گردوندن چرخ صنعتیمون نیاز بسیار کمتری به سوختهای فسیلی داریم و همه روزه هم کمتر میشه! ما امروزه حتا فلزات رو بدون نیاز به سوختهای فسیلی ذوب میکنیم! :
This is how you melt metal with magnets | Science! | Geek.com
امروزه ما حتا تکنولوژی به حرکت درآوردن ناوهای عظیم جنگی (و در آینده ای نزدیک کشتیهای تجاری) رو با الکتریسیته داریم!
خلاصه اینکه بیشتر صنایع مادر ما امروز بیش از پیش وابسته به سوخت فسیلی هستند و در آینده هم کمترتر!
همین کنار گذاشتن سوختهای فسیلی بخش بسیار بزرگی از آسیبی که داریم به محیط زیست وارد میکنیم رو کم میکنه و مساله گرمایش رو قابل مدیریت تر میکنه - شاید در آینده ای نه چندان دور بی نیاز از دامپروری و کشاورزی صنعتی به شیوه امروزیش هم بشویم که بعد از سوختهای فسیلی دو عامل اصلی دیگر در گرمایش زمین هستند.
به عقیده من تکنولوژی به زودی توانایی ترمیم خسارتهای ناشی از پیشرفت خودش تا اون نقطه رو هم پیدا خواهد کرد.
مساله گشنگی هم باز قابل مدیریت و حل شدنیه، فقط کافیه که به جای اینکه به گشنگان ماهی بدیم!!!! ماهی گیری رو یادشون بدیم که اون هم البته با گذر زمان و تغییر سیاستهای ابرقدرتها در شیوه برخورد با کشورهای ضعیف، فقیر و گرسته قابل دسترسه. همین الانش توی اتحادیه اروپا بحث بر سر کم کردن میزان مهاجرته! دیر نیست زمانی که به این نتیجه برسند راه حل نه بستن مرزها! بلکه ترمیم آن ور مرزهاست.
سه مشکل اصلی جهان:
۱- دین و دینداران بخصوص مسلمانان و یهودیان
۲- سرمایه داران (نظام پولدارسالاری جهان)
۳- ضد اخلاقگرایی مردم (مافیا و قاچاق مخدرات و اسلحه و فحشا)که آن هم به نوعی به پولدارسالاری و نظام سرمایه داری کنونی برمی گردد.
مشکل نامش Cathedral هست که شمال دو بخش دانشگاه و رسانه
هست، دانشگاه سیاست را فرموله میکند و رسانه کار هدایت را انجام
میدهد.
در همین زمینه یادآوری
نظر معبد دربارهیِ گرمایش زمین خالی از لطف
نیست.
بی خدایی
بی دینی
زندگی امپرالیسم
Mehrbod نوشته: مغز آدم برای اندیشیدن به مشکلات نزدیک و دم دست فرگشته, نه برای همچو دوراندیشیها.
اگر هم امروزه یک شماری ولکار بیکار میبینید که راه افتادهاند جنبشهایِ نمیدانم سبز و زیستبومدوستی و جانوردوستی و
... راه میاندازند برای این است که این گونه کنشورزیها مایهیِ فراموشی همان مشکلهای اصلی و بزرگتر, یعنی
همان مشکلهایِ شخصَ میشوند; یارو در زندگی خودش مانند خر گیر کرده, ولی میرود جانوردوست میشود چون
اینجوری یک احساس کنترل دروغین روی زندگی اش پیدا میکند که آره دارد یک کارهایی هم میکند و خر در گل گیر کرده نیست.
احترام به طبیعت از دیدگاه انسانی ربط مستقیم با پذیرش احترام به "اخلاق" داره.
بیشتر به شعور و درک افراد و تربیت خانوادگی بر میگرده. خانواده های موفق و دارای تحصیلات بالا و پولدار مشخصا با اخلاق ترند.
همینطور انسان های موفق با محیط اطرافشون قابل تعامل ترند که یکی از این تعاملات, تعامل با طبیعته.
انسان های ناموفق هیچوقت رابطه ی خوبی با محیط اطرافشون از جمله طبیعت ندارند.
چیز عجیبی که در طبیعت ایران دیده بودم, آدم های فقیر و بیسواد طبیعت رو کثیف میکنند و آدم های تحصیل کرده و پولدار اون رو تمیز میکنند!
این نشان دهنده ی شعور و حس مسئولیت پذیری و ارزش شناسی این افراد رو میرسونه.
به همین خاطر در همان ایران هم از قدیم آدم های با تحصیلات بالا و پولدار, حیواندوست و طبیعت دوست بودند و در خانه حیوان نگه میداشتند.
مشخصا کسی که جسم یا روانش گرسنه باشه به فکر طبیعت یا حیوانات هم نیست.
هرم مازلو هم این رو تایید میکنه
نگاه کنید جایگاه اخلاق, احترام متقابل, دوستی و علاقه به دیگران کجاست...
Mehrbod نوشته: درسته, ولی همچنان این گرفتاریها ویژهیِ کسانیست که کنترلی روی زندگی اشان ندارند. برای نمونه شما
در مردمسالارترین کشور جهان هم که زندگی کنید, در سرانجام روز چیزی بیشتر از یک دانه رای در برابر بگوییم
صد میلیون! رای دیگران در دست ندارید و ازینرو نمیتوانید شرایط و ضوابط زندگی خودتان را راستا بدهید و خواه
ناخواه پیروی همانی میشوید که به شما از سوی دیوانسالاران (بوروکراتها) و فندسالاران و ناشناسان دیگر دیکته میشود.
ازینرو, این ناتوانی در کنترل زندگی و بر روی سرنوشت خویشتن را برخی یا بسیاری از مردم, بویژه آنهاییکه در
کشورهای پیشرفتهتر اند وگرفتار نیازهای نخستینی همچون خوراک و نوشاک و پوشاک و ... نیستند, میکوشند از
راه چسباندن خود به یک گروه بزرگتر برآورده بسازند. برای نمونه میشوند «گیاهخوار» و با پتیاره بازیهایِ
گوناگون و گیر دادن به چیزهای نه چندان باارزش ناکامانه میکوشند این کمبود کنترل را از راهی دیگر برآورند.
چه چیزی برای شما باارزشه؟
پول؟ خانواده؟ دوست؟ ارتباطات انسانی؟ طبیعت؟ حیوانات؟
تا جایی که نظرات شما رو خواندم شما با همه ی این ها مشکل دارید.
فکر کردن به عاقبت فن آوری و نتیجه ی ساخت ربات های هوشمند و تاثیرشان بر انسان هایی که سال 3000 روی سیاره ی زمین زندگی میکنند از نظر شما با ارزش حساب میشه؟
فکر نمیکنید که شما گرفتار همان نوشته ی خودتان "ازینرو, این ناتوانی در کنترل زندگی و بر روی سرنوشت خویشتن" شده اید؟
Russell نوشته: در همین زمینه یادآوری نظر معبد دربارهیِ گرمایش زمین خالی از لطف
نیست.
خودفریبی مرزی نمیشناسد.
We can deny reality and then deny the denial.
— what is self-deception?
Russell نوشته: نه تنها خودفریبی در اینجا نقش مهمی بازی میکند،
بگونهای متفاوت از آنچه شما گمان میکنید، بلکه نکتهیِ
کلیدی اینست که همواره نقش مظلوم را بازی کنید.
که با در دست داشتن تمام مراکز و نهادهایِ قدرت اعلام کنید
که تحت فشار خرد کننده از طرف فاکس نیوز و برادران کُک هستید
...
ولی راستش من اینجا در این بخش هیچ خودفریبیای نمیبینم, شما میگویید "با در
دست داشتن تمام مراکز و نهادهای قدرت" ولی خب در دستان چه کسی؟ اوباما؟
نکته این است که
کمتر کسی تا هیچکس امروز آن اندازه قدرت راستادهی دارد, هتّا اگر اوباما باشد و این
سخن درستیست که قدرت ریاست جمهوری ابرکشور جهان هم بسیار مرزمند است و در همسنگی با دیگر
نیروها, درست همانها که در فرتور هم آمده, است. شرکتها, بانکها, سنا و همهیِ
ابرسازوارههایِ (superorganisms) دیگر آنجا نقشی دارند و اینجور نیست که
کسی امروز
بخواهد, گرمایش زمین از میان برداشته شود.
نکتهیِ مهم اینجا این است که «گرمایش زمین» مشکلیست که با کوشش
فراوان
میتواند و شانس بنسبت خوبی هم دارد که پیش از رسیدن به فاجعه از آن جلوگیری
بشود, ولی این یک فرایند بسیار دشواری را خواهد گذراند و در
دست کسی نخواهد بود.