mosafer نوشته: گسترش خردگرایی ربط مستقیم به خداناباوری دارد؟
١٠٠% در پیوند هستند.
نمیشود که شما از یکسو به ضریح آقا آویزان شوید و چشمداشت اینکه یکی آن بالا در آسمان
بجای شما اندیشیده و گرفتاریها و بدبختیهایِ این جهان را درست کند, از یکسو هم خود اتان را خردگرا بدانید.
شدت خردگرایی کس بسته به این است که چه اندازه و چه جاهایی در زندگی از خرد اش بهره بجوید. کسیکه هنگام بدبیاری و گرفتاری
و ناکامی بجای کاربرد خرد به خدا و افسانههایِ دل خوش کنک بهشت و از آن بدتر حوری و غلمان روی میاورد, در فرهود کسی نیست جز یک خردباخته.
پارسیگر
Mehrbod نوشته: ١٠٠% در پیوند هستند.
نمیشود که شما از یکسو به ضریح آقا آویزان شوید و چشمداشت اینکه یکی آن بالا در آسمان
بجای شما اندیشیده و گرفتاریها و بدبختیهایِ این جهان را درست کند, از یکسو هم خود اتان را خردگرا بدانید.
شدت خردگرایی کس بسته به این است که چه اندازه و چه جاهایی در زندگی از خرد اش بهره بجوید. کسیکه هنگام بدبیاری و گرفتاری
و ناکامی بجای کاربرد خرد به خدا و افسانههایِ دل خوش کنک بهشت و از آن بدتر حوری و غلمان روی میاورد, در فرهود کسی نیست جز یک خردباخته.
پارسیگر
این میزان اعتماد را شما عنوان میکنید همانگونه که مسلمانان آنرا برای خود و ایمانشان
انکس که اویزان ضریح میشود به وقت گرفتاری، بی شک خردباخته ست
البته من در مورد این نوع باور و ایمان سخنی نگفتم و صحبتم ربطی به دخیل شدن نداشت
خردی که باور مردمی را تحقیر میکند خرد آگاهی ست؟
برخی دوست دارند دل خوش شوند به باورهایی که حتی به آن فکر هم نکرده اند ولی عمیقا قبولش دارند
از نظر آنها همین دخیل بستن نوعی قانون جاذبه برای آنهاست و گاه بواقع آرامش را در آن میدانند
این اتش زیر خاکستر ِ شما نیز زیاد دوام ندارد چون اگر فردی پیدا شود که این تصورات شما را درهم بکوبد همانگونه که شما چنین کردید(شمای نوعی)افکار بدان سو حرکت خواهد کرد
اکثر ادمها دنبال لقمه ای اماده هستند تا فرو برند
دوستتر دارند بقیه بجای انها فکر کنند و اینان باورش کنند
چه انانی که مسلمانند چه انانی که نه،
اکثرا افکار دیگری را سرلوحه قرار داده اند و خود را به جریان اب میسپارند بدون انکه بخواهند تجسسی کنند
زبان هر که گیراتر باشد مغزشان به همان سو انان را فرمان میدهد
mosafer نوشته: این میزان اعتماد را شما عنوان میکنید همانگونه که مسلمانان آنرا برای خود و ایمانشان
انکس که اویزان ضریح میشود به وقت گرفتاری، بی شک خردباخته ست
البته من در مورد این نوع باور و ایمان سخنی نگفتم و صحبتم ربطی به دخیل شدن نداشت
خردی که باور مردمی را تحقیر میکند خرد آگاهی ست؟
روشنگری = زدایش تاریکی
بخشی از خردگرایی همین است که شما باورهای کودنانه و خرافهمندانهیِ دیگران را بپالایید. اگر هرکس چشماش
را به روی تاریکیها و لغزشهایِ دیگران ببندد که دیگر چیزی از من و شما نمیماند, همگی گوسپندوار به سوی نیستی میرویم.
mosafer نوشته: برخی دوست دارند دل خوش شوند به باورهایی که حتی به آن فکر هم نکرده اند ولی عمیقا قبولش دارند
از نظر آنها همین دخیل بستن نوعی قانون جاذبه برای آنهاست و گاه بواقع آرامش را در آن میدانند
به اینها میگویند آدمهایِ خویشکاری گُریز. کسیکه بجای بجای آوردن خویشکاریهای خود اش در این جهان که همانا کاربرد خرد و گسترش
آگاهی و یاریرسانی به خود و دیگران و برداشتن باری از روی دوش هومنی باشد, میاید آنجا به باورهایِ دروغین و دل خوش کنک و افیونآمیز
فرومیرود را باید بی هیچ گمانی به خود آورد. ما نمیتوانیم چون برخی دوست دارند خودبفریبند و در نادانی بزیوند آیندهیِ خود و نژاد امان را فدایِ این خوشیِ دروغین آنان کنیم.
این برای مسلمانان دوبرابر مِهندی دارد, چراکه این دسته نه تنها خودمیفریبند بساکه میکوشند دیگران
را هم به خودفریبی واداشته و آنها را هم گول بزنند و در این راه از آدمکشی و سربریدن هم رویگردان نیستند.
mosafer نوشته: این اتش زیر خاکستر ِ شما نیز زیاد دوام ندارد چون اگر فردی پیدا شود که این تصورات شما را درهم بکوبد همانگونه که شما چنین کردید(شمای نوعی)افکار بدان سو حرکت خواهد کرد
اکثر ادمها دنبال لقمه ای اماده هستند تا فرو برند
دوستتر دارند بقیه بجای انها فکر کنند و اینان باورش کنند
چه انانی که مسلمانند چه انانی که نه،
اکثرا افکار دیگری را سرلوحه قرار داده اند و خود را به جریان اب میسپارند بدون انکه بخواهند تجسسی کنند
زبان هر که گیراتر باشد مغزشان به همان سو انان را فرمان میدهد
خردگرایی همین است که شما بجای پیروی از این آن پیرویِ خرد
و فرنود خود اتان باشید و تنها الگویِ درست زیستن است, نه یک دین و باور دیگر.
پارسیگر
Mehrbod نوشته:
روشنگری = زدایش تاریکی
بخشی از خردگرایی همین است که شما باورهای کودنانه و خرافهمندانهیِ دیگران را بپالایید. اگر هرکس چشماش
را به روی تاریکیها و لغزشهایِ دیگران ببندد که دیگر چیزی از من و شما نمیماند, همگی گوسپندوار به سوی نیستی میرویم.
به اینها میگویند آدمهایِ خویشکاری گُریز. کسیکه بجای بجای آوردن خویشکاریهای خود اش در این جهان که همانا کاربرد خرد و گسترش
آگاهی و یاریرسانی به خود و دیگران و برداشتن باری از روی دوش هومنی باشد, میاید آنجا به باورهایِ دروغین و دل خوش کنک و افیونآمیز
فرومیرود را باید بی هیچ گمانی به خود آورد. ما نمیتوانیم چون برخی دوست دارند خودبفریبند و در نادانی بزیوند آیندهیِ خود و نژاد امان را فدایِ این خوشیِ دروغین آنان کنیم.
این برای مسلمانان دوبرابر مِهندی دارد, چراکه این دسته نه تنها خودمیفریبند بساکه میکوشند دیگران
را هم به خودفریبی واداشته و آنها را هم گول بزنند و در این راه از آدمکشی و سربریدن هم رویگردان نیستند.
خردگرایی همین است که شما بجای پیروی از این آن پیرویِ خرد
و فرنود خود اتان باشید و تنها الگویِ درست زیستن است, نه یک دین و باور دیگر.
پارسیگر
ولی گاهی افرادی را نمیتوان آگاه کرد دوست دارند در جهل خود بمانند
شما نمیتوانید تمام این افراد را به خردگرایی سوق دهید
افرادی که نیازی نمیبینند از عقل خود استفاده کنند و منطق برای انها معنی ندارد چون اسیر سخنانی هستند که در اطراف انها منتشر شده و الگوی رفتاری و زندگی خود را همان قرار میدهند
این بین،تعداد افرادی که بدنبال حقیقت هستند به مراتب کمتر هست
خرد گرایی برای ان دسته از افرادی که خود بدان رسیده اند ارزش دارد نه افرادی که جا پای انها میگذارند چون کارشان فقط تقلید ست و ارزش اولیه را از دست میدهد حتی اگر بواقع حقیقت باشد،و اکثر افراد چنین هستند
mosafer نوشته: ولی گاهی افرادی را نمیتوان آگاه کرد دوست دارند در جهل خود بمانند
شما نمیتوانید تمام این افراد را به خردگرایی سوق دهید
افرادی که نیازی نمیبینند از عقل خود استفاده کنند و منطق برای انها معنی ندارد چون اسیر سخنانی هستند که در اطراف انها منتشر شده و الگوی رفتاری و زندگی خود را همان قرار میدهند
این بین،تعداد افرادی که بدنبال حقیقت هستند به مراتب کمتر هست
خرد گرایی برای ان دسته از افرادی که خود بدان رسیده اند ارزش دارد نه افرادی که جا پای انها میگذارند چون کارشان فقط تقلید ست و ارزش اولیه را از دست میدهد حتی اگر بواقع حقیقت باشد،و اکثر افراد چنین هستند
بهترین پاسخ این را سرور خردمند مزدک دادهاند:
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
— مزدک بامداد
کوشش ما میتوانید جایگزینی تنها یک واژهیِ پارسی باشد, گسترش خردگرایی تنها برای یک تن دیگر باشد
یا هر کار خُرد و گام کوچک دیگر, در همهیِ اینها فرنود به ما میگوید بجای آه و ناله و نمیشود و شاید آنجور نشود و رویهمرفته
نومید کردن خود امان و دیگران بکوشیم تا همان اندازهای که میشود و در توان امان است واقعیت را به سود خود بدگرانیم.
پارسیگر
کوشا نوشته: از ابتدا بحث بر اساس یک فرض آغاز و ادامه پیدا کرد.
هموند گرامی, خب من هم به شما گفتم, اگر بیانگارید این جهان مجازی است و ساختگارهایی فراتر از ما آنرا ساختهاند,
شما بجای گیر دادن به من نامسلمان بروید خر آنها را بگیرید که چرا کُدهایِ مهربد را جوری نوشتهاند که نمیخواهد آنها را بپرستد.
گناه من اینجا چیست که سرشت و کُد مرا بد نوشتهاند؟
کوشا نوشته: حرکت توپ روی صفحه مانیتور را
و چرا این جنبش توپ از تیل a به تیل b روی نمایشگر را شما بیدرنگ میبینید؟
روشنه که این فرایندی زمانبر است, پردازشگر باید به پیکسلهایِ نمایشگر شما فرمان بدهد
که روشن یا خاموش بشوند و این فرایند بی هیچ گمانی زمان میبرد. مغز شما برای دریافت اینکه
پیکسلهایِ نمایندهیِ توپ روشن شدهاند باز به پردازش مینیازد و رویهمرفته همهیِ اینها پس از اندکی درنگ دریافت میشوند.
کوشا نوشته: روغن چراغ ریخته را نذر امامزاده کردن ضرری برای انسان ندارد !
چرا, دارد!
هر انرژی و کارمایهای اندازه دارد. زبانزد زیبای پارسی میگوید: چراغی که به خانه رواست, به مسجد حرام است.
خردگرا هم اندک انرژی و کارمایهای که دارد را باید در راه خرد و فرنود هزینه کند, نه در راه خودفریبی و آویزان شدن از ضریح آقا!
کوشا نوشته: این شمایید که در فهم خود را تخته کرده اید !
فرامجازی در برابر مجازی و
فرامادی در برابر مادی
فهم این موضوع به این سادگی اینقدر سخت است؟؟
خیر, قانونهایِ جهان مجازی از آسمان که نیامدهاند و شما نمیتوانید چیزی بر پاد و در ستیز با قانونهایِ این جهان بسازید, هتّا اگر مجازی باشد.
به زبان دیگر, سرچشمهیِ همه چیز هتّا جهانهایِ مجازی ساختهیِ ما به ماده میرسند:
آیا منشا تمامی مفاهیم از ماده است؟ - برگ 3
پارسیگر
کوشا نوشته: Mehrbod نوشته: میکوشیم در آن مغز خودفریب شما فروکنیم که بهشتی و حوریای در کار نیست .
دلیل؟
نبود چیزی دلیل و گواه نمیخواهد, بود هر چیزی است که به گواه مینیازد.
تا زمانیکه گواهی بر بود بهشت و حوری و غلمان دیده نشده و چیزی بجز چند تا کاغذ پاره و پوسیده به زبان عربیک که یک مشت ورد و
اوراد و سخنان همستیز در آن باشد در دست نبود, باور به آنها گرچه خوشایند و زیبا و دل خوش کنم باشد, ولی بدبختانه خودفریبیای بیشتر نخواهد بود.
شما هم که این اندازه در پی سیلی نقد بجای حلوای نسیه هستید دیگر این را باید بگیرید!
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
کآواز دهل شنیدن از دور خوش است
— فرزانه خیام
پارسیگر