دفترچه

نسخه‌ی کامل: مسئله لباس
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
چرا از میان هزاران هزار موجود زنده ای که در طبیعت وجود دارد تنها انسان است که برای ادامه حیات نیاز به لباس دارد؟
چرا همانطور که مثلا خرس و خرگوش قطبی داریم
انسان قطبی نداریم؟
کوشا نوشته: چرا از میان هزاران هزار موجود زنده ای که در طبیعت وجود دارد تنها انسان است که برای ادامه حیات نیاز به لباس دارد؟
چرا همانطور که مثلا خرس و خرگوش قطبی داریم
انسان قطبی نداریم؟

برای اینکه "سفید بودن" در قطب نوعی برتری و بقای نوع ضروری‌ست.
برای نمونه اگر دسته ای از خرگوش‌های رنگارنگ را در قطب رها کنید،
پس از دیری مشاهده می‌شود و فقط خرگوش‌های سفید باقی می‌مانند
و زادمان خرگوش‌های دیگر منقرض می‌شود. چون خرگوش‌های سفید شانس
سازگاری بیشتری با زیستبوم آنجا را دارند بدین گونه پدیده «گزینش طبیعی»
جانداران سازوارتر را با زیستبوم fit و همسان می‌کند.
رول اصلی در گزینش طبیعی را جهش‌های ژنی انجام می‌دهند و در
درازنای هزاران یا میلیاردها سال اگر جهشی به سود جانور و همساز با
زیستبوم او باشد، اصطلاحاً به «شگرد فرگشتیک» معروف است که
به افزایش شانس بقای جاندار میانجامد.
ولی انسان بتوسط هوشمندی برای خود سرپناه و تکنیک و ... درست
کرده و همین شگرد برای او بسنده بوده، مثلا لاکپشت‌ها فله‌ای تخم‌ریزی
می‌کنند و سرانجام برخی از این تخم‌ها جان سالم بدر برده و همین چند
تخم زادمان آنان را گارانتی می‌کند و دیگر مهر مادری و "عاطفه" ندارند.
ولی از جاییکه این شگرد انرژی بسیاری از جانور می‌ستاند؛ کم‌کم کارشناسی
پدید آمد و برای نمونه، انسان‌ها تخم‌ریزی نمی‌کنند (جنین در درون مادر و
محیط داخلی رشد می‌کند) و برای تضمین بقای ژن‌شان عشق و عاطفه‌ی
مادری (نه فقط انسان، بیشتر پستاندارن و ..) پدید آمده است.
تازه انسان قطبی نداریم ولی انسان‌ها هم بنا به درخوری و سازگاری با
زیستبوم به سفید و سیاه و .. تقسیم شده‌اند و برای نمونه زمانیکه اجدادما
از آفریکا به جای‌جای جهان کوچ کردند همگی سیاه بوده اند.
یک تحقیق جالبی در این زمینه دیدم انجام شده :

Man started wearing clothes 170,000 years ago, according to study of LICE | Mail Online

سه بازه زمانی در نظر گرفته شده ، یکی زمانی که بدن انسان ها پوشیده از مو بوده و فاقد لباس ، دومی زمانی که به مرور موهای بدن در حال ریزش و کم شدن بوده و بدن انسان فاقد لباس بوده ، سوم زمانی که انسان لباس به تن کرده... زمان تقریبی شروع به لباس پوشیدن هم 170000 سال پیش بوده !! این پوشیدن لباس هم توان مهاجرت از آفریقا رو انسان ها داده...

شیوه تخمین هم بررسی توالی ژنتیکی شپش ها و محاسبه زمان جدا شدن شپش لباس از شپش سر در انسان بوده !!
Alice نوشته: برای اینکه "سفید بودن" در قطب نوعی برتری و بقای نوع ضروری‌ست.
برای نمونه اگر دسته ای از خرگوش‌های رنگارنگ را در قطب رها کنید،
پس از دیری مشاهده می‌شود و فقط خرگوش‌های سفید باقی می‌مانند
و زادمان خرگوش‌های دیگر منقرض می‌شود. چون خرگوش‌های سفید شانس
سازگاری بیشتری با زیستبوم آنجا را دارند بدین گونه پدیده «گزینش طبیعی»
جانداران سازوارتر را با زیستبوم fit و همسان می‌کند.
رول اصلی در گزینش طبیعی را جهش‌های ژنی انجام می‌دهند و در
درازنای هزاران یا میلیاردها سال اگر جهشی به سود جانور و همساز با
زیستبوم او باشد، اصطلاحاً به «شگرد فرگشتیک» معروف است که
به افزایش شانس بقای جاندار میانجامد.
ولی انسان بتوسط هوشمندی برای خود سرپناه و تکنیک و ... درست
کرده و همین شگرد برای او بسنده بوده، مثلا لاکپشت‌ها فله‌ای تخم‌ریزی
می‌کنند و سرانجام برخی از این تخم‌ها جان سالم بدر برده و همین چند
تخم زادمان آنان را گارانتی می‌کند و دیگر مهر مادری و "عاطفه" ندارند.
ولی از جاییکه این شگرد انرژی بسیاری از جانور می‌ستاند؛ کم‌کم کارشناسی
پدید آمد و برای نمونه، انسان‌ها تخم‌ریزی نمی‌کنند (جنین در درون مادر و
محیط داخلی رشد می‌کند) و برای تضمین بقای ژن‌شان عشق و عاطفه‌ی
مادری (نه فقط انسان، بیشتر پستاندارن و ..) پدید آمده است.
تازه انسان قطبی نداریم ولی انسان‌ها هم بنا به درخوری و سازگاری با
زیستبوم به سفید و سیاه و .. تقسیم شده‌اند و برای نمونه زمانیکه اجدادما
از آفریکا به جای‌جای جهان کوچ کردند همگی سیاه بوده اند.
سوال من پاسخ داده نشد
وجود لباس دخالت یک عامل غیر طبیعی در یک روند کاملا طبیعی و متکی به خود
در حفظ گونه است
و این نوعی تناقض است.
کوشا نوشته: و این نوعی تناقض است.

من هیچ تناقضی نمی‌بینم! در یک نگاه کلان دست‌ساخته‌های آدمی
را هم باید "طبیعی" بشمار بیاوریم. چون هوش آدمی هم در روند فرگشت
پدید آمده و همانطور که شامپانزه ابزار می‌سازد، شهباز آشیانه میسازد و..
انسان هم لباس و نیزه و ابزار جنگی برای فرازیست (بقای نوع) فراهم میاورد.
انسان قطبی هم نداریم ولی برخی بدلیل مجاورت با سرما پرمو و پشمالو
شده اند و گروهی هم بی‌مو هستند؛ مو در کنترل حرارت بدن نقش اساسی
داشته است.
لینک آنارشی گرامی هم می‌توانید نگاهی بیاندازید.
Alice نوشته: من هیچ تناقضی نمی‌بینم! در یک نگاه کلان دست‌ساخته‌های آدمی
را هم باید "طبیعی" بشمار بیاوریم. چون هوش آدمی هم در روند فرگشت
پدید آمده و همانطور که شامپانزه ابزار می‌سازد، شهباز آشیانه میسازد و..
انسان هم لباس و نیزه و ابزار جنگی برای فرازیست (بقای نوع) فراهم میاورد.
انسان قطبی هم نداریم ولی برخی بدلیل مجاورت با سرما پرمو و پشمالو
شده اند و گروهی هم بی‌مو هستند؛ مو در کنترل حرارت بدن نقش اساسی
داشته است.
لینک آنارشی گرامی هم می‌توانید نگاهی بیاندازید.
برای من که قانع کننده نیست امیدوارم برای شما باشد.
کوشا نوشته: برای من که قانع کننده نیست امیدوارم برای شما باشد.

شما اصولا با چی قانع میشی ؟ بگو تا همونو بیاریم...

Why did humans start wearing clothes? An Ice Age helped. - StormWatch 7 | WJLA.com
نقل قول:
Reed suggests that until we got all fashionable, we just strolled around in full splendor without any protective mats of body hair:The study also shows humans started wearing clothes well after they lost body hair, which genetic skin-coloration research pinpoints at about 1 million years ago, meaning humans spent a considerable amount of time without body hair and without clothing, Reed said.
“It’s interesting to think humans were able to survive in Africa for hundreds of thousands of years without clothing and without body hair, and that it wasn’t until they had clothing that modern humans were then moving out of Africa into other parts of the world,” Reed said.

هر زمان قانع نشدید ، فورا به خدای حفره ها پناه ببرید استاد... لابد میخواد در نهایت به این نتیجه برسید که خدا دستور داده بدنمون رو بپوشونیم !!
کوشا نوشته: برای من که قانع کننده نیست امیدوارم برای شما باشد.

گواه و فرنود؟!
--
این رباعی را من همیشه به دوستانم تکرار می‌کنم:
آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند بروز
گفتند فسانه ای و در خواب شدند
کوشا نوشته: وجود لباس دخالت یک عامل غیر طبیعی در یک روند کاملا طبیعی و متکی به خود


لانه‌یِ پرستو, یک "عامل غیر طبیعی" در یک روندی که میبایستی "کاملا طبیعی و متکی به خود" میبود:

[عکس: 8.jpg]


پناه بر اسپاگتی!
Mehrbod نوشته: لانه‌یِ پرستو, یک "عامل غیر طبیعی" در یک روندی که میبایستی "کاملا طبیعی و متکی به خود" میبود:

این تعریف انسان‌ها از "طبیعی" و "غیرطبیعی" است که لابد هرچیزی
دست‌ساخت آنان باشد (مثل لباس) "غیرطبیعی" است. ولی در نگاه
کلان، این تعریف چیزی بیشتر از یک مفهوم ذهنی نیست و در واقع
«همه‌چیز» در بستر طبیعت ساخته و پرداخته شده است. یعنی همانطور
که پرستو با هوش "اندک" خود لانه می‌سازد، انسان هم با هوش
"بیشتر" خود ساختمان و منزلگاه فراهم میاورد، یا پوشاک به تن می‌کند
تا از سرما نرنجد، پاپوش می‌سازد تا بهنگام شکار به پاهای او گزند
نرسد و ...
اینها را در پیک نخست هم اشاره کردم. گویا برای دوستمان کوشا چندان
قانع‌کننده نبود.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10