کوشا نوشته: چشم حتما
بالاخره فراهم کردن اسباب خرغلت زدن خلق الله از خوشی بی حد
خودش یه نوع نوعدوستیه که اگه آدم از دستش بربیاد و انجام نده در حق همنوعش واقعا جفا کرده !
البته خلق الله که خود شما ( و امثال شما ) هستید برادر :e420: !!
کوشا نوشته: اولا پایه بحث بر احتمال وجود دنیای بعد از مرگ است نه قطعیت آن، و برای اهمیت دادن به یک احتمال همین مقدار که یک قضیه عام و کلی مبنی بر معدوم نشدن موجود داشته باشیم کافی است؛ ما اکنون هستیم، زنده ایم، وقتی می میریم عده ای به ما گفته اند که این پایان کار نیست و اگر نگوییم دلیل حداقل شواهدی بر مدعای خویش آورده اند، از طرف دیگر ما هیچ دلیلی بر این که قطعا نیست مطلق می شویم نداریم، لذا توجه به این احتمال با توجه به بزرگی محتمل حداقل در خور مقداری توجه است.
ثانیا این گونه نیست که هیچ اثری از انسان مرده به ما نرسد؛ گرفتن حاجت از متوسل شدن به بعضی از مردگان و یا رویاهای صادقه مانند نمونه زیر از جمله این آثار است.
0.پاسخ به این پرسش شاید برای شما راهنمای خوبی باشد : فرضیه یا Hypothesis تفاوتش با نظریه یا Theory چیست؟
1.رویای صادقه و این چیزها فعلا پشم هستند تا زمانیکه شما ارتباط واقعی بین رویا و جهان بیرون را اثبات کنید.
2.اهمیت دادن به یک احتمال باید بر مبنای وجودِ آن احتمال باشد. شما زمانی میتوانید یک احتمال را مهم بشمارید که به وجودش اطمینان داشته باشید. برای اثباتِ وجودِ یک احتمال، راههایی هست ولی هرگز شاملِ ادعا کردنِ صرف نمیشود.
3. برای این ادعا که مرگ برایمان پایان است شواهد زیاد است، همچنین برای اینکه بهشت و جهنمی که الله مدینه میگوید وجود ندارد هم شکی نیست و همچنین برای اینکه موجودی به نام الله وجود ندارد. همهی آنچه میتوان گفت این است که به احتمالِ 1 صدمِ درصد شاید خدایی وجود داشته باشد (همانقدر که احتمال دارد هری پاتر وجود داشته باشد). در موردِ ماهیتِ این خدا نیز باز کمترین چیزی هم نمیدانیم. یعنی نمیدانیم که از نظر او چه چیز خوب است و چه چیز بد است. پس همانا بهترین راهکار این باشد که نبودِ خدا را پیشفرض بگیریم.
کوشا نوشته: بحث اقلیت و اکثریت نیست
فرق حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با دیگران این بود که در کنار ادعا دلیل هم آورد؛ کتابی ارائه کرد که اکثریت عرب آن روز و انسانهای امروز متقاعد شدند که نوشته خود او نیست و نوشته ای متفاوت از سایر نوشته هاست لذا تمکین کرده و تسلیم شدند.
خوب است، پس یک گام پیش رفتیم، اینکه ادعایی مطرح شود و از سوی کسانی(هر تعداد که باشند) پشتیبانی شود، هیچ اهمیتی ندارد، باید دید که چه دلایل و شواهدی آن را پشتیبانی میکنند(ممکن است اصلا حالتی پیش آید که کسی تاکنون آن را پیشبینی نکرده).
اکنون دلایل محمد رسولالله را برای اثباتِ جهانِ پس از مرگ بازگو کنید ببینیم آیا پذیرفتنی و عقلانی هستند یا خیر؟
Dariush نوشته: 0
پس همانا بهترین راهکار این باشد که نبودِ خدا را پیشفرض بگیریم.
پیش فرض های ذهنی شما چنین نتیجه ای می دهد؛ اگر هیچ اشتباه فاحش و یا تغافلی در چینش مقدماتی که نتیجه فوق را به دنبال دارند، مرتکب نشده باشید
شک نکنید اگر خدای احتمالی رنگ واقعی به خود بگیرد، شما را مواخذه نخواهد کرد چرا که خود او گفته:
ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا؛ تا حجت بر بنده ای تمام نشود عذاب نخواهد شد.
اما خوشبختانه حجت بر من تمام شده و در حد وسع خویش سعی در تعظیم در برابر عظمت جان جهان خواهم کرد.
نقل قول:خوب است، پس یک گام پیش رفتیم، اینکه ادعایی مطرح شود و از سوی کسانی(هر تعداد که باشند) پشتیبانی شود، هیچ اهمیتی ندارد، باید دید که چه دلایل و شواهدی آن را پشتیبانی میکنند(ممکن است اصلا حالتی پیش آید که کسی تاکنون آن را پیشبینی نکرده).
اکنون دلایل محمد رسولالله را برای اثباتِ جهانِ پس از مرگ بازگو کنید ببینیم آیا پذیرفتنی و عقلانی هستند یا خیر؟
دلیل خیلی ساده است
محکمترین دلیل بر ممکن بودن چیزی وقوع آن است
قطعا زمانی بوده که حیاتی وجود نداشته است مثلا چهار میلیارد سال پیش
اکنون حیات وجود دارد
پس منطقا تناقضی در وجود مجدد حیات وجود ندارد.
کوشا نوشته: دلیل خیلی ساده است
محکمترین دلیل بر ممکن بودن چیزی وقوع آن است
قطعا زمانی بوده که حیاتی وجود نداشته است مثلا چهار میلیارد سال پیش
اکنون حیات وجود دارد
پس منطقا تناقضی در وجود مجدد حیات وجود ندارد.
چرا دارد:
آنتروپی:
یخی که در لیوان اب میشود یک روند بازگشت ناپذیر است.
کوشا نوشته: که اینها شر نیست بلکه امتحان است همین و بس
:e057:
آزمون را کسی میکند که از بارآورد آن ناآگاه باشد.
تازه کدام خـُلی است که خودش چیزی را بیافریند برای
اینکه آنهارا آزمون کند؟ اگر نمی آفرید نیازی به
آزمون هم نبود وا گر خوب می افرید ، بازهم نیازی
به آزمون نبود!
سفسته:
من نکردم خلق تا سودی کنم
بلکه تا بر بندگان جودی کنم !!
•
پارسیگر
کوشا نوشته: فرق حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با دیگران این بود که در کنار ادعا دلیل هم آورد؛ کتابی ارائه کرد که اکثریت عرب آن روز و انسانهای امروز متقاعد شدند که نوشته خود او نیست و نوشته ای متفاوت از سایر نوشته هاست لذا تمکین کرده و تسلیم شدند.
نه جانم،
۳٢ تا غزوه و سریه و راهزنی و کشتار کرد تا "تمکین " کردند
تازه : زمانی که مـُرد، عرب شادی ها کرده و دستشان را حنا بستند که
از شر این دزد رها شدیم، ولی ابوبکر, خالد ولید را با آدمکش ترین
مسلمین فرستاد که چند تا قبیله "مرتد" را کشتار کرده و دیگران بازهم
با دیدن این نشانه های اعجاز (!) "تمکین" کردند. (جنگ های ردّه)
دیگر کسانی که به زیر شمشیر عرب رفتند هم اینجوری تمکین کردند!
•
کوشا نوشته: در گذشته هم عده ای بوده اند که حتی با دیدن معجزه و برخورداری از مواهب آن (مثل شتر حضرت صالح علیه السلام) القابی مانند هوشمندی و خردمند بودن را سپر هوا و هوس و خوی استکباری خویش کرده و پیامبران را ساحر و دیوانه خوانده و از قبول بندگی خدا سر باز زده اند.
١- از مسلمانی پرسیدند الله را چگونه ثابت میکنی؟ گفت در قران نوشته!
٢- به ممد گفتند معجزه بیاور: گفت من معجزه نمی اورم ، چون اگر بیاورم
هم باور نمیکنید ( نه اینکه نتونم ها ... نه ...)
۳- ممد غلط کرده چنین گفته: او شق القمر و ردّالشمس کرده، اگر اینها
معجزه نیستند پس چی هستند؟ ( گواهش هم یک زن فامیل خودش بوده)!
•
پارسیگر
کوشا نوشته: پیش فرض های ذهنی شما چنین نتیجه ای می دهد؛ اگر هیچ اشتباه فاحش و یا تغافلی در چینش مقدماتی که نتیجه فوق را به دنبال دارند، مرتکب نشده باشید
شک نکنید اگر خدای احتمالی رنگ واقعی به خود بگیرد، شما را مواخذه نخواهد کرد چرا که خود او گفته:
ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا؛ تا حجت بر بنده ای تمام نشود عذاب نخواهد شد.
اما خوشبختانه حجت بر من تمام شده و در حد وسع خویش سعی در تعظیم در برابر عظمت جان جهان خواهم کرد.
اینها که پاسخ پرسشهای من نبودند گرامی. پیشنهاد میشود یکبار دیگر پست پیشین مرا بخوانید.
کوشا نوشته: دلیل خیلی ساده است
محکمترین دلیل بر ممکن بودن چیزی وقوع آن است
قطعا زمانی بوده که حیاتی وجود نداشته است مثلا چهار میلیارد سال پیش
اکنون حیات وجود دارد
پس منطقا تناقضی در وجود مجدد حیات وجود ندارد.
۱-اینکه میشود پس از این زندگی، زندگی ای دیگر وجود داشته باشد با اینکه حتما چنین رخ دهد متفاوت است. شما نخست نشان دهید که چرا ممکن است زندگی ای پیامد این زندگی مادی ما باشد ، سپس بایستگی آن را نشان دهید.
۲-اینکه من در این زمان در این مکان با این هویت و این فیزیک زنده ام مرا با هر موجود دیگری در هر جای جهان هر زمان و مکان دیگری متمایز میسازد و من هرگز نمونه ای کاملا مشابه نخواهم داشت. برای دانستن اینها نیاز است که اندکی در مورد تحلیل فلسفی و مفهوم ابعاد هستی و همچنین ماتریالیسم بدانید. موجود حی هرگز نمیتواند تکثیر شود. یعنی ممکن نیست یکبار نابود شود و دوباره زاده شود.
۳- با من بحث درون دینی نکنید. قبل از اینکه چیزی بگویید، نخست آن را خوب تعریف کنید، سپس دلایل خود برای درستی آن را بیان کنید.
Dariush نوشته: ۱-اینکه میشود پس از این زندگی، زندگی ای دیگر وجود داشته باشد با اینکه حتما چنین رخ دهد متفاوت است. شما نخست نشان دهید که چرا ممکن است زندگی ای پیامد این زندگی مادی ما باشد ، سپس بایستگی آن را نشان دهید.
۲-اینکه من در این زمان در این مکان با این هویت و این فیزیک زنده ام مرا با هر موجود دیگری در هر جای جهان هر زمان و مکان دیگری متمایز میسازد و من هرگز نمونه ای کاملا مشابه نخواهم داشت. برای دانستن اینها نیاز است که اندکی در مورد تحلیل فلسفی و مفهوم ابعاد هستی و همچنین ماتریالیسم بدانید. موجود حی هرگز نمیتواند تکثیر شود. یعنی ممکن نیست یکبار نابود شود و دوباره زاده شود.
۳- با من بحث درون دینی نکنید. قبل از اینکه چیزی بگویید، نخست آن را خوب تعریف کنید، سپس دلایل خود برای درستی آن را بیان کنید.
پایه بحث بر احتمال است نه قطعیت
بحث فیزیکی هم نمی کنیم بلکه بنا بر بحث منطقی است
عرض شد اگر چیزی یکبار واقع شد منطقا تناقضی بر وقوع مجدد آن نیست.
علاوه بر اینکه از علم هم می توان کمک گرفت؛ ما امروز می دانیم
تنها با کاشت یک سلول از یک موجود در محیط خاص دقیقا عین همان موجود کپی و ایجاد خواهد شد
و قرآن روی این موضوع تاکید دارد؛ بلی قادرین علی ان نسوی بنانه