دفترچه

نسخه‌ی کامل: روابطی جالب از قرآن!
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6
کوشا نوشته: توجیه خوبیه برای خود فریبی !
اما یک لحظه خرد را ملاک قرار دادن و توجه به اینکه دو راه بیشتر پیش روی ما نیست و پیمودن راه دوم یعنی ناباوری هیچ نفعی برای ما ندارد، جایی برای این خودفریبی باقی نمی گذارد.

خیر این گونه نیست. در این زمیه قبلا بحث شده !! تشریف بیارید در تاپیک مخصوص خودش :

«قُمار پاسکال» Pascal's Wager



کوشا نوشته: در ضمن اگر شما بتوانید یک شر مطلق به من نشان دهید حق را به طور کامل به شما خواهم داد و با شما همراه خواهم شد.
بله شر نسبی هست:
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ
قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و میوه ‏ها، آزمایش مى‏كنیم و بشارت ده به استقامت‏ كنندگان.

اما این نوع شر (اگر بتوان اسم آن را شر گذاشت) هیچ منافاتی با خدایی خدا ندارد چرا که از قبل اعلام کرده که زمین و زندگی روی آن ملازم با این نوع کاستیها و سختی هاست.

نه دیگه این جوری نمیشه !! شما برای اثبات وجود خدا یا رد برهان رد خدا که نمیتونی به قرآن استناد کنی برادر ... اول یک تقریر درست و حسابی از برهان شر بنویس بعد نقدش کن !!
جناب کوشا با توجه به اینکه سطح سوالات شما از نظر چالشگونه بودن پایین هست و سخنان جدیدی نیست بهتون پیشنهاد میکنم به مدت یک ماه روزی 3-2 ساعت مطالب سایت زیر را بخوانید تا به جواب تمامی سوالاتتان برسید:

زندیق | آنچه نمیخواهند شما بدانید

قبول دارم که لحن مطالبش توهین آمیز هست اما اگر این لحن را تحمل کنید میتوانید به جواب تمامی سوالاتتون برسید. من هم زمانی که مرحوم گفتگو دات کام زنده بود در بدو ورود مثل شما صحبت میکردم اما بعد از چند هفته که زندیق را خواندم جواب بسیاری از سوالاتم را گرفتم.

موفق باشید
m@hdi نوشته: جناب کوشا توپ در زمین شماست و شما هستید که باید اثبات کنید که خدا هست وگرنه هر چیزی که دلیل بر وجودش نیست به احتمال قوی وجود ندارد.​
یه بنده خدایی افتاده بود تو چاه و کمک می خواست
یه بنده خدای دیگه رد می شد اومد لب چاه و گفت من چیزی همراهم نیست تو رو بکشم بالا، صبر می کنی برم طناب بیارم؟
اون بنده خدا هم از ته چاه گفت:
صبر نکنم چه کار کنم !؟

جناب مهدی حکایت ما و شما حکایت همین بنده خدای توی چاهه
اگر راهی که قرآن پیشنهاد می کنه طی نکنیم چه غلط دیگه ای از دستمون بر میاد که انجام بدیم؟
موندن در چاه طبیعت نتیجه ای جز مرگ و نابودی قطعی به دنبال نداره و تنها یک طناب از بالای این چاه آویزونه و ما هم برای فرار از مرگ حتمی چاره ای جز بالا رفتن از این طناب نداریم و این طناب هم چیزی نیست جز قرآن

شاید از نظر شما احتمال وجود خدا ضعیف باشد اما محتمل به طرز وحشتناکی قوی است؛ محتملی به درازای ابدیت !
کوشا نوشته: شاید از نظر شما احتمال وجود خدا ضعیف باشد اما محتمل به طرز وحشتناکی قوی است؛ محتملی به درازای ابدیت !
اینها مهمل‌اند گرامی!
شما باید در نظر داشته باشید زمانی می‌توانید درباره‌ی اندازه‌ی یک احتمال سخن گفته باشید که ابزاری برای اندازه‌گیری هرچند تقریبیِ آن احتمال وجود داشته باشد و یا اینکه همچون ما که می‌گوییم احتمال وجودِ خدا به اندازه‌ی احتمالِ وجودِ هری پاتر است، یک قیاس داشته باشید وگرنه به درازای ابدیت و ازلیت و زمانی که نبود و این چیزها می‌شوند مهمل.
Anarchy نوشته: خیر این گونه نیست. در این زمیه قبلا بحث شده !! تشریف بیارید در تاپیک مخصوص خودش :

«قُمار پاسکال» Pascal's Wager
قبلا این مثلا استدلال رو دیدم، تنها می شه گفت چرند محض
مهره های بیخدا همه پوچ و سیاهه و هیچ شانسی برای برنده شدن این قمار نداره.

نقل قول:نه دیگه این جوری نمیشه !! شما برای اثبات وجود خدا یا رد برهان رد خدا که نمیتونی به قرآن استناد کنی برادر ...
چرت اتفاقا اینجا رو می شه به قرآن استناد کرد
فرض این است که اگر خدایی وجود داشته باشد ساخته دست او چندان هم زیبا از کار در نیامده و نقائص زیادی دارد
پس قرآن به عنوان سخن خدا حق دارد که از خود دفاع کند و این شبهه را برطرف کند.
نقل قول:اول یک تقریر درست و حسابی از برهان شر بنویس بعد نقدش کن !!
من قصد رد کردن وجود خدا رو ندارم پس لزومی به نوشتن برهان بر ضد خدا ندارم

شما سعی کن محکمترین برهان شر رو ارائه بدی، نقد این برهان با من.
کوشا نوشته: اگر راهی که قرآن پیشنهاد می کنه طی نکنیم چه غلط دیگه ای از دستمون بر میاد که انجام بدیم؟
موندن در چاه طبیعت نتیجه ای جز مرگ و نابودی قطعی به دنبال نداره و تنها یک طناب از بالای این چاه آویزونه و ما هم برای فرار از مرگ حتمی چاره ای جز بالا رفتن از این طناب نداریم و این طناب هم چیزی نیست جز قرآن

درود:
آلبر کامو فیلسوف نامدار معاصر می‌گوید برای فرار از پوچی بشر سه راه دارد: 1. با استفاده از ادیان و
مذاهب خودفریبی کند که به تعبیر ایشان نوعی «خودویرانگری فلسفی» است. 2. برای فرار از این ورطه
خودکشی کند، ولی همچنان نمی‌تواند پاسخی به این وضعیت پوچی بدهد. 3. پوچی را بپذیرد و با
شهامت علیه مرگ و طبیعت طغیان کند؛ چنین کسی «قهرمان پوچی» و Psychopath بیهودگی‌ست که
تا آخرین لحظه‌ی وجود به معنای آبرومند کلمه "خوشبخت" است.
m@hdi نوشته: جناب کوشا با توجه به اینکه سطح سوالات شما از نظر چالشگونه بودن پایین هست و سخنان جدیدی نیست بهتون پیشنهاد میکنم به مدت یک ماه روزی 3-2 ساعت مطالب سایت زیر را بخوانید تا به جواب تمامی سوالاتتان برسید:

زندیق | آنچه نمیخواهند شما بدانید

قبول دارم که لحن مطالبش توهین آمیز هست اما اگر این لحن را تحمل کنید میتوانید به جواب تمامی سوالاتتون برسید. من هم زمانی که مرحوم گفتگو دات کام زنده بود در بدو ورود مثل شما صحبت میکردم اما بعد از چند هفته که زندیق را خواندم جواب بسیاری از سوالاتم را گرفتم.

موفق باشید
زندیق را قبلا دیدم
یه مشت چرندیات تراوش یافته از مغز یه بچه محصل دبیرستانی که به طور مکرر وسط نوشته هاش ذوق زده می شه و فکر می کنه شق القمر کرده !
قوی ترین و محکمترین مطلبی که فکر می کنی در زندیق وجود داره رو انتخاب کن تا برات نقدش کنم و نشون بدم یه مشت مغالطه و سفسطه محض است و هیچ ارزش فلسفی و علمی نداره.
Dariush نوشته: اینها مهمل‌اند گرامی!
شما باید در نظر داشته باشید زمانی می‌توانید درباره‌ی اندازه‌ی یک احتمال سخن گفته باشید که ابزاری برای اندازه‌گیری هرچند تقریبیِ آن احتمال وجود داشته باشد و یا اینکه همچون ما که می‌گوییم احتمال وجودِ خدا به اندازه‌ی احتمالِ وجودِ هری پاتر است، یک قیاس داشته باشید وگرنه به درازای ابدیت و ازلیت و زمانی که نبود و این چیزها می‌شوند مهمل.
من در باره بزرگی و کوچکی احتمال (وجود خدا) صحبتی نکردم و اصلا فرض را بر این گرفتم که این احتمال بسیار هم ضعیف باشد
سخن من اشاره به بزرگی محتمل (آنچه ممکن است در آینده واقع شود) است دو فاکتور از این محتمل به طور قطع و یقین موجود است ازل و ابد
آنچه مشکوک است زندگی بعد از مرگ و وعده و وعید پیرامون آن است؛ شاید چنین حیاتی وجود نداشته باشد اما اگر وجود داشته باشد یک فاک عالی در انتظار ماست؛
پس عاقلانه این است که مقداری از این روغن چراغی که قطعا خواهد ریخت (عمر محدود) را نذر این امامزاده احتمالی کنیم.
Alice نوشته: درود:
آلبر کامو فیلسوف نامدار معاصر می‌گوید برای فرار از پوچی بشر سه راه دارد: 1. با استفاده از ادیان و
مذاهب خودفریبی کند که به تعبیر ایشان نوعی «خودویرانگری فلسفی» است. 2. برای فرار از این ورطه
خودکشی کند، ولی همچنان نمی‌تواند پاسخی به این وضعیت پوچی بدهد. 3. پوچی را بپذیرد و با
شهامت علیه مرگ و طبیعت طغیان کند؛ چنین کسی «قهرمان پوچی» و Psychopath بیهودگی‌ست که
تا آخرین لحظه‌ی وجود به معنای آبرومند کلمه "خوشبخت" است.
مشکل اینجاست که برای پذیرش این پوچی به جز ظن و گمان هیچ دلیل دیگری وجود ندارد و بحث ما در همین موضوع است.
کوشا نوشته: من در باره بزرگی و کوچکی احتمال (وجود خدا) صحبتی نکردم و اصلا فرض را بر این گرفتم که این احتمال بسیار هم ضعیف باشد
------------->
کوشا نوشته: شاید از نظر شما احتمال وجود خدا ضعیف باشد اما محتمل به طرز وحشتناکی قوی است؛ محتملی به درازای ابدیت !




کوشا نوشته: سخن من اشاره به بزرگی محتمل (آنچه ممکن است در آینده واقع شود) است دو فاکتور از این محتمل به طور قطع و یقین موجود است ازل و ابد
زمان که چیزی را در مورد بود و نبود خدا تغییر نمی‌دهد. ابد و ازل هم یک نقطه‌ی زمانی مشخص نیستند و این همان خبطی‌ست که دانش‌آموزان در مورد بی‌نهایت در ریاضیات دچارش می‌شوند و هش باید توضیح دهیم که بی‌نهایت یک عدد نیست، یک مفهوم است. میلیاردها میلیارد سالِ دیگر هم همچنان ابدیت نخواهد رسید، همانطور که میلیاردها میلیارد سالِ پیش هم ازل نبوده. بود و نبود اساسا برای زمان قابل تعریف نیست، هرچه هست نمی‌تواند بعدِ زمانی نداشته باشد وگرنه نیست.



کوشا نوشته: آنچه مشکوک است زندگی بعد از مرگ و وعده و وعید پیرامون آن است؛ شاید چنین حیاتی وجود نداشته باشد اما اگر وجود داشته باشد یک فاک عالی در انتظار ماست؛
پس عاقلانه این است که مقداری از این روغن چراغی که قطعا خواهد ریخت (عمر محدود) را نذر این امامزاده احتمالی کنیم.
اگر قرار باشد بر مبنای شک در مواردی اینچنینی راهکار برگزینیم، آنگاه چرا این شک را در نظر نمی‌گیرید که شاید خدایی باشد کاملا متفاوت با آنچه که شما تاکنون فکر می کرده‌اید و همه‌ی اینکارهایی که به نام او می‌کرده‌اید را عقوبتی گران خواهد داد؟!
صفحات: 1 2 3 4 5 6