دیرهنگامی بود که میخواستم این تاپیک را آغازم. اکنون میآغازم!
همانگونه که در نسک (دو قرن سکوت) آمده تازیان پس از تازش به ایران زبان و گویش این مردم را ویران ساختند.
ولی با کوشش و یکپارچگی و خودباوری این مردم کوشا هنوز خیلی از گویش های راستین مانده است.
آنچه من خودم دیده ام این است که گویش ها در کردستان و گیلان و مازندران و گرگان هنوز دلچسب و شیرین است
پس دور از راستی نیست که این گویش ها به گویش پارسین راستیک نزدیکتر باشند و تازش تازیان نابود نشده باشند.
پس از دوستان میخواهم مرا در پیدا کردن گویش های راستین پارسیک یاری کنند.
سپاس
پارسیگر
گویش = فرم گفتن .... پس هردو است. ولی در نسک های ادبسار این 2 را 2 گونه جدا نام برده اند. که گویش مانند گیلکی و کردی و اینا هست... که انگار از زبان پارسیک کمی دور است. ولی اری... من همان لهجه را میگفتم... هرچند ما باید هردو را دگرگون کنیم... چون خیلی از واژگان مهادین مانند و va نیز باید پاک گردند.
پارسیگر
homayoun نوشته: گویش = فرم گفتن .... پس هردو است. ولی در نسک های ادبسار این 2 را 2 گونه جدا نام برده اند. که گویش مانند گیلکی و کردی و اینا هست... که انگار از زبان پارسیک کمی دور است. ولی اری... من همان لهجه را میگفتم... هرچند ما باید هردو را دگرگون کنیم... چون خیلی از واژگان مهادین مانند و va نیز باید پاک گردند.
پارسیگر
گویش یک چیز سلیقهای و زیباییشناسانه است, چرا باید یک گویش را زیباتر از دیگری بدانیم, هنگامیکه هر دو را میتوانیم همزیوانه داشته باشیم؟
پارسیگر
Mehrbod نوشته: گویش یک چیز سلیقهای و زیباییشناسانه است, چرا باید یک گویش را زیباتر از دیگری بدانیم, هنگامیکه هر دو را میتوانیم همزیوانه داشته باشیم؟
خوب میتواند گویش هایی که خود در پارسیک دوست دارید نام ببرید. نه که بگویید این زیبا است و دیگری زشت.
دیگر اینه میتوانید به من بگویید کدام گویش ها پس از تازش دشمنان دگرگون نشده اند زیاد... من که شنیده ام گویش گیلکی و کردی
پارسیگر
homayoun نوشته: خوب میتواند گویش هایی که خود در پارسیک دوست دارید نام ببرید. نه که بگویید این زیبا است و دیگری زشت.
دیگر اینه میتوانید به من بگویید کدام گویش ها پس از تازش دشمنان دگرگون نشده اند زیاد... من که شنیده ام گویش گیلکی و کردی
پارسیگر
به دید من همهیِ گویشهای زیبای ایرانی زیبا میایند و ورتش آنجا خواستنی است, ولی خوب چون با تهرانی بزرگ شدهام آنرا بیشتر میپسندم; به نگرم
یک سادگی و نبود تاکید (stress) چندان روی واژگان به آن یکنواختیِ زیبایی میدهد. ولی ب.ن. گویشهایِ شیرازی یا اصفهانی را هم دوست دارم.
پارسیگر
برخی گویش ها به پارسیک باستان نزدیک ترند. ب.ن. در پارسیک کهن پسر بوده پوستر ... اکنون در گویش یزدی پُسر و در گویش مشهدی پوسر است.
گویش مِشِدی یا شمالی و کردی مانند گویش تهرانی ا ها رو و نمیکنن. ب.ن. باران بارون نمشود...آسمان آسمون نمیشود. نان نون نمیشود. خانه خونه نمیشود.
در گویش یزدی به جای من تو را دوست دارم. میگویند من تورا دوست مِدارم. که انگار درست تر است.
در گویش کردی و v نمیشود و W است. انها ح نیز دارند.
Mehrbod نوشته: به نگرم
یک سادگی و نبود تاکید (stress) چندان روی واژگان به آن یکنواختیِ زیبایی میدهد. ولی ب.ن.[2] گویشهایِ شیرازی یا اصفهانی را هم دوست دارم.
همین گویش سپهانی که پر از stress است در زبان انگلیسیک هم گویش بریتیش که زیباتر است stress بیشتری دارد. زبان بودن سترس زیاد دلنشین نیست به نگرم... ولی برخی استرس ها نیز به دل نمیچسبد.
پارسیگر
در گویش مشدی بسیاری از ج ها و گاهی چ ها ژ گفته مشوند. کم پیش میاید که یک مشدی تجدید را تژدید نگوید. به switch نیز میگویند sevizh یه چیزی هم به نام کُچه سگ دارند که نمیدانم چیست..باید از یک مشدی بپرسم.
دیگر اینمه که گاهی مشدیا به جای اینکه بگن این مال کیه میگن این از کیه... که همون این ازان کیه است.
روز در گویش بلوچی روچ در کردی روژ و به زبان فرانسه ژور میشود.
در گویش سپهانی همه ی است ها اِس میشود. در گویش تهرانی همین اِس تنها اِ میشود در گویش مشهدی برخی میگوید استِ برخی میگویند یِ!!! که ی بهتر است و استِ دهاتی است.
در گویش یزدی هرچی دوست دارند بهش پسوند اُک میدند. ب.ن. پردیسُک ِ خَشُکی = پردیس دوست داشتنی .
هرکسی هرچی میدانه بگه!