بیشتر هماوردجویی محمد روی شعر گویی بوده و برای همین کسانی در همان زمان،
به این هماورد خواهی اش پاسخ دادند، مانند
مسلم پیامبر که دیرتر مسلمین او را
ترور شخصیت کرده و نامش را "
مسیلمه ی کذاب" نهادند، = " مسلم کوچولوی دروغگو"
و سپس رفتند و خودش را هم کشتند. برای اینکه او توانسته بود بهتر از محمد و برای
ریشخند او "آیه" هم "بیاورد". ولی پس از کشته شدن او و بالا گرفتن کار راهزنان و
برده گیران محمد(مسلمین) و دیدن سرنوشت آن پیامبر(مسلم) کسی یارای آن را
نداشت که از ترس ترور، چنین کاری کند. همین امروزه هم دیدید که بر سر سلمان
رشدی چه فتوایی دادند. پس این گروه فاشیست هم هماوردخواهی در باره ی قران
میکنند و هم هر که بخود یارای این کار را داد، گیر آورده میخواهند بکشند!
•
برای اینکه نشان دهیم که می توان بهتر ازقرآن آیه سرود, سوره یی را می آوریم که بدست "بشر" سروده شده است:
سورهء الرحمن المزدکی: !
نقل قول:الحمد للرحمن
رب الاکوان
الملک الدیان
لک العبادة وبک المستعان
اهدنا صراط الایمان!
( الملک , المالک خوانده می شود, للرحمن للرحمان خوانده می شود )
در بارهء سورهء الرحمن (مزدکی ) هم باید اذعان کرد که بسیار زیباتر از سورهء فاتحه است.
اهدنا صراط الیمان به تنهایی از اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ولا الضالین !!
هم موجز تراست وهم نه تنها معنی آن را می رساند بلکه بیش از آن هم درونمایه دارد, چراکه راه ایمان نه تنها راه
مستقیم است ( حال بگذریم که راه مستقیم خود بس گویا نیست) ونه تنها راه کسانی است که بدانها نعمت داده
شده ونه تنها راه کسانی نیست که از "ضالین " هستند , بلکه واژهء ایمان دارای درونمایهء بیش ازاینها ست!
براستی اگر نیک بنگریم این" غیرالمغضوب علیهم" واقعاً اضافی وتکرار مکررات است چراکه " انعمت علیهم " خود
می رساند" ولا الضالین" خود می رساند که اینها همان " غیر المغضوب علیهم " هستند.
1- در ترکیب "مالک یوم الدین" هم نمیتوان دید که " جهان" دیگری برای پاداش یا بادافره دادن هست تنها می توان
دید که یک روزی اینکار انجام می شود در حالیکه " ملک الدیان " نشان می دهد که پادشاهی هرآئینه ازآن خداوند
است واوست که عقاب وثواب رامی دهد وچون این عقاب وثواب راهم در این دنیا وهم در هر زمانی ( ونه دریک یوم
وزمان ویژه) وهرمکانی انجام می دهد, پس اینکار را مختص به آن جهان وآن زمان ندانسته وازآوردن واژگان "اضافی"
مانند "یوم" خودداری کرده واینست که این "آیه" از دید درون مایه غنی تر از "مالک یوم الدین" وهم موجز تر ومختصر تر
از آن وهم خوش آهنگ تر ازآن و در نتیجه در بسیاری از وجوه برتر ازهمانند قرآنی خود است.
2-" ایاک نعبد وایاک نستعین" خود از دید گرامر دستور زبان عربی نادرست است وراست آن "نعبدک ونستعینک"
باید باشد اما در لهجهء محلی قبیله یی که محمد درآن بزرگ شده بود , این غلط مصطلح یا این گویش را بکار
می برده اند ( بنی سعد) واین مانند آنست که ما درمیان شعر حافظ , بیتی هم از بابا طاهر عریان به لهجهء محلی
بیاوریم که البته زیبا است اما بازبان " دری " سازگار نیست ( لک العبادة وبک المستعان ) به یکنواختی " ایاک نعبد
وایاک نستعین" نیست واز دوحرف اضافهء گوناگون بزیبایی درآن سود برده شده ونشان می دهد عبادت
برای اوست
واستعانت
از"سوی" اومی تواند باشد چه انسان می تواند در زندگی از کسان دیگرهم برای هرکاری کمک بخواهد
وکمک هم بگیرد واین منافاتی با وحدانیت خدا وبا ایمان به وی ندارد!
رب الاکوان هم بهتر ازرب العالمین است , چون جهان و جهانیان زیر مجموعهء باشندگان هستند وربوبیت
وپروردگاری تنها مال زیندگان نیست" .
پارسیگر