دفترچه

نسخه‌ی کامل: سوال هایی در مورد یهودیت
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
Theodor Herzl نوشته: چون عقیده به بهشت و جهنم از تورات است که صد‌ها سال پیش از جریان آزادی ایرانی‌‌ها به وسیلهٔ کورش و اینها نوشته شده است
فرهنگ ایرانی/آریایی که از زمان کوروش نیاغازیده است، سالها و سده ها
پیش از آنهم هستی داشته است*. پنداره های اهریمن و فردوس و دروزخ
هم نخست بار در میان همین ها پدید آمده،با این دگرسانی که سرما و یخبندان
نشانه های اهریمنی بوده ( چرا که زندگی در زمستان و سرما می افسرد)
و از آنجا که آریایی های نیاکان ایرانیان در بومسار سرد شمالی زندگی
میکرده اند. از آنجا که سامیان در بومسار گرم زندگی میکردها ند و داغی
بیابان برایشان آزارنده بود، دروخ آنها جایی پر از آتش گردید. در خور
نگرش اینکه در اسلام هم دوزخ سرد داریم ، چرا که چون در دوزخ هم
جدایی نژادی است و آتش بر تن آل محمد نارواست، آنهارا در یخبندان
شکنجه میکنند که نامش همان "زمهریر" است. گمان میرود که این نام
زمهریر از ریشه ی "زم "( = سرما) آمده باشد، هرچند پروفسور آرتور
جفری که بیشتر واژگان بیگانه ی قران را بررسیده است، به این واژه
و ریشه ی ان نماره ننموده و بدان نپرداخته است.
در دین یهود، "شئول" تنها جای بدان نبوده، جای مردگان بوده است،
درست مانند "هادس" یونانی و دیرتر، تنها جای بدان و شکنجه شده است
و نام جهنم که دره ای برای ریختن آشغال در نزدیکی اورشلیم بوده، نام
خود را بدان رنجگاه جاودان وام داد.

* - WiKi
Im Perserreich der Antike, das zeitweilig von Südosteuropa nach Nordwestindien und Ägypten reichte, spielte der Zoroastrismus seit etwa 1800 v. Chr. eine wichtige Rolle. In dieser Religion ist von einem Endgericht und von einem Feuerbad die Rede, das von den guten Menschen wie Milch und Honig empfunden wird, von den schlechten Menschen aber wie heißes Metall.
~= در دین زرتشتی که پیشینه اش به ١۸۰۰ سال پیش از زایش عیسا میرسد، سخن از داوری
روز رستاخیز و و آبتنی در آتش که برای نیکوکاران چون شیرو انگبین و برای بدکاران چون توپال گداخته است


پارسیگر
کوشا نوشته: دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را ؟
دم خروس از قران و اسلام راستگو تر است!
مزدك بامداد نوشته: دم خروس از قران و اسلام راستگو تر است!
اتفاقا اینجا دم خروس با مدعای قرآن و اسلام کاملا منطبق است.
کسری جان کتاب تولدی دیگر شجاع الدین شفا هم مفصل نوشته ، اگه بخوام همه رو کپی کنم اینجا خیلی میشه...یه نگاهی بکنی به فصل "نقش ایران در آیین های توحیدی" متوجه میشی !! من یه بخش کوتاه رو کپی میکنم :


نقل قول:جهان ماوراء الطبیعه در مذاهب توحیدی بر ظوابطی مشترک متکی است: بقای روح آدمیان در دنیائی دیگر، رستاخیز
مردگان در روزی به نام قیامت، سنجش ثواب ها و گناهان این جهانی آنان در ترازوی حساب و پاداش آنها بصورت
زندگی ابدی در بهشت یا دوزخ.
در طول قرون متمادی، مسیحیان بر مبنای کتاب مقدس بر این اعتقاد بودند که این واقعیت آسمانی از راه تورات به
موسی ابلاغ شده است، و مسلمانان عقیده داشتند که همین واقعیت، نظیر آنچه به موسی و عیسی وحی شده بود به
پیامبر اسلام نیز وحی شده است.
با اینهمه، واقعیت سئوال برانگیز دیگری در همین راستا وجود داشت که علیرغم همه بحث ها و جدل های مذهبی، و
علیرغم سرکوبگری ها و اختناق ها و تکفیرها و قتل عام ها و دیوان های تفتیش عقاید، از اواسط قرن هجدهم
مسیحی به بعد، نخست از جانب متفکرانی معدود، سپس از سوی محققان و صاحبنظرانی بسیار فراوانتر، مورد تذکر
و بموازات آن مورد بررسی قرار گرفت، و این سئوال این بود که اگر همه این اصول از آغاز بصورت واقعیت های
ابدی و الهی بر پیمبران قوم یهود اعلام شده بود چگونه است که در هیچیک از کتاب های پنجگانه اصیل عهد عتیق،
یعنی قدیمی ترین و معتبرترین بخش آن که اختصاصا تورات نام دارد نه تنها به هیچکدام از این اصول اشاره ای
نشده، یعنی در آنها نه از ابدیت روح سخنی به میان آمده است، نه از وجود دنیائی پس از مرگ، نه از رستاخیز و
روز حساب، نه از بهشت و دوزخ و نه از شیطان و ملائک، بلکه درست در جهت عکس آن همواره تأیید شده است
که گناهان قوم یهود منحصراً در همین دنیا کیفر می بینند و در صورت لزوم نسل های بعدی گناهکاران جواب گناهان
پدران و پدربزرگشان را خواهند داد، ولو آنکه خود مسئولیتی در آنها نداشته باشند: کسی که از یهود پیروی کند از
عمر دراز و زندگی مرفه برخوردار و کسی که بنده خوبی برای او نباشد زندگی کوتاه و آکنده از ذلت دارد، و مرگ
زودرس کیفری از جانب خدا است که نصیب بدکاران می شود (مزامیر ١٨ و ٢٧ ، کتاب ایوب، باب هفتم). تکلیف زندگی
پس از مرگ بکلی نامعلوم است (مزمور سی و نهم، ۵، مزمور نودم، ١٠ ). آدمی از خاک است و به خاک برمی
گردد، و وجود شیطان و ملائک چنان ناشناخته است که وقتی که تورات حکایت از آن می کند که آدم و حوا در بهشت
میوه ممنوع را خورده و از بهشت رانده شده اند، آنکه آنها را بدین کار اغوا کرده است شیطان نیست، مار است:
و مار از همه حیوانات صحرا که خداوند ساخته بود هوشیارتر بود، و به زن (حوا) گفت که خدا از آن جهت شما ...»
را از خوردن میوه این درخت منع کرده است که می داند روزی که آنرا بخورید چشمانتان باز شود و مانند خدا نیک و
۵)... و خداوند به مار گفت: چونکه این کار را کردی از همه حیوانات - بد را بشناسید (سفر پیدایش، باب سوم، ١
سفر پیدایش، ) « صحرا ملعون تر خواهی بود و بر شکمت راه خواهی رفت و تمامی ایام عمرت را خاک خواهی خورد
.( باب سوم، ١۴
بیش از دو قرن پیش ولتر در اشاره به نوشته تورات در مورد انتقامگیری خدا از پسران بابت گناه پدرانشان نوشت
که انتقامجوئی خداوند از چهار پشت فرزندان بابت گناهان پدران و پدربزرگان و اجداد سوم و چهارمشان به روشنی
نشان می دهد که یهودیان در ادوار اولیه تاریخ و مذهب خود از فرضیه بقای روح و دنیای دیگر و کیفر آن جهانی
گناهان بکلی بی اطلاع بوده اند و اصولا تصوری از جهان دیگر و بهشت و دوزخ بدان مفهومی که ما امروز برای
همه اینها قائلیم نداشته اند، زیرا در هیچ جای تورات اشاره ای به جهنم یا به بقای روح یا کیفر و پاداش بعد از مرگ
نشده است، و بجای آن تنها از مجازات های وحشتناکی صحبت شده که قانونگزار، با بی خبری مطلق خود از احتمال
وجود دنیائی دیگر، برای همین دنیای موجود به عقلش می رسیده است.

در فرانسه و آلمان در همین زمینه با همهِ اینکه واقع بینانه بود، جنبه « قرن روشنائی » تذکر ولتر و دیگر آزاد فکران
درباره ملائکه شناسی » بنام Alexander Kohut آماتوری داشت، ولی از سال ١٨۶۶ که کتاب پر سر و صدای
Uber die judische Angeologie im ihre Abhangkeit ) « آئین یهودی در ارتباط آن با آئین پارسی
در آلمان انتشار یافت این مطالعات وارد یک مرحله کاملا علمی و تخصصی شد. در این کتاب، (vom Parsismus
مولف که خودش هم یهودی است و هم خاخام اعظم، و در عین حال یکی از بزرگترین محققان تاریخ مذاهب، روشن
کرده است که تمام برداشت های تورات درباره شیطان و ملائک یادگار دوران بعد از اسارت بابلی قوم یهود، یعنی
زمانی است که یهودیان با آئین زرتشتی آشنائی نزدیک یافته و تحت تأثیر معتقدات این آئین قرار گرفته بودند.
برای روشن شدن توضیحات بعدی، باید تذکر داده شود که تاریخ باستانی قوم یهود به دو بخش مجزا تقسیم می شود،
که بخش اول آن شامل آغاز تاریخ یهود تا دوران اسارت بابلی یهودیان است که در سال ۵٨٧ پیش از میلاد مسیح
پادشاه بابل با تصرف اورشلیم و ویرانی معبد سلیمان و کوچ دادن دسته Nabuchodonosor توسط بخت النصر
جمعی یهودیان بابل آغاز شد و قریب نیم قرن یعنی تا سال ۵٣٩ پیش از میلاد مسیح ادامه یافت. در این سال
امپراتوری بابل بدست پارسیان منقرض شد و کورش پادشاه هخامنشی، فرمان آزادی همه اقوام اسیر منجمله اسیران
یهودی و بازگشت آنان را به کشورهایشان صادر کرد و از این تاریخ سرزمین فلسطین که جزو امپراتوری بابل بود
بصورت یکی از استان های شاهنشاهی هخامنشی درآمد. یهودیان بازگشته به وطن، بسیاری از معتقدات زرتشتی را
که در دوران اسارت با آنها آشنا شده بودند با خود همراه بردند، و از آن پس نیز در طول ٢٠٠ سالی که سرزمین
اسرائیل زیر حکومت مستقیم ایران قرار داشت قوم یهود آشنائی بیشتری با این معتقدات پیدا کرد که انعکاس آنرا در
همه آن کتاب های تورات که در این دوران نوشته شده می توان یافت.
و بازتاب گسترده آن در محافل علمی اروپای مسیحی، مکتب پویائی را بنام مکتب تاریخ مذاهب Kohut انتشار کتاب
پی ریزی کرد تا به امروز صدها محقق و مورخ و خاورشناس و متخصص مسائل مذهبی در آن شرکت جسته و
نزدیک به یکهزار اثر تحقیقی بصورت کتاب ها و رساله ها و مقالات در این زمینه به زبان های مختلف منتشر کرده اند.
آنچه از بررسی این تحقیقات گسترده نتیجه گیری می شود، این است که تقریبا همه برداشت های ماوراء الطبیعه
دیگر انجیل و قرآن در زمینه بقای روح و جهان دیگر و سنجش اعمال « توحیدی » تورات، و بدنبال آن دوکتاب
آدمیان در روز رستاخیز و کیفر و پاداش آنان در بهشت یا دوزخ، و نیز درباره شیطان یا ملائک، مستقیما از فرجام
مزدائی ایران دوران هخامنشی در سال هائی که سرزمین فلسطین بخشی از شاهنشاهی (Eschatology) شناسی
پارس بود وارد تورات شده است، و بهمین دلیل تنها از قرن ششم پیش از میلاد مسیح به بعد است که از برداشت های
نشان می توان یافت، چنانکه نام شیطان (اهریمن) « کتاب مقدس » مربوط به شیطان و ملائک و بهشت و دوزخ در
برای نخستین بار در تورات در کتاب ایوب دیده می شود که در سده پنجم پیش از میلاد نوشته شده است (باب اول،
، ۶)، و بنام جبرئیل و میکائیل برای نخستین بار در کتاب دانیال آمده (باب هشتم، ١۶ ،باب نهم، ٢١ ، باب دهم، ١٣
باب دوازدهم، ١) که تألیف آن مربوط به سده سوم پیش از میلاد است. اشاره انجیل به هفت فرشته ای که تخت
خداوند را در میان گرفته اند (مکاشفه یوحنا، باب اول، ۴) و اشاره قرآن به هشت ملکی که عرش پروردگار را بر
اهورامزدا بر تخت زرین خود نشسته است » : دوش دارند (الحاقه، ١٧ ) انعکاس آشکاری از این گفته گاتاها است که
.( گاتای سی ام، ٩، یشت بیست و یکم، ۴، وندیداد، فصل نوزدهم ٣٣ و ٣۶ ) « که هفت امشاسپند آنرا در میان دارند
نخستین اشاره به رستاخیز مردگان و روز حساب را در تورات در کتاب اشعیای نبی (باب بیست و ششم، ١٩ ) و کتاب
مکابیان (باب هفتم، ٩و ١۴ ) می توان یافت که هر دوی آنها در همان دوران هخانشی نوشته شده اند. در این باره در
در آنروز کارهای خوب و بد هرکس مورد رسیدگی عادلانه و دقیق قرار خواهند گرفت » : متون اوستائی آمده است که
٩، داتستان دینیک، باب بیست و سوم)، و - (دینکرت سوم، فصل بیست و پیجم، ٢٠٩ و ٣١٢ ، بندهشن، سی ام، ۶
ترازوی حساب ذره ای به سود یا به زیان کسی بالا یا پائین برده نخواهد شد، نه برای نیکان و نه برای بدان، نه برای
و در آنروز ...» : شاهان و نه برای گدایان (مینوک خرد، کتاب دوم، ١١٠ )، و در همین مورد در قرآن آمده است
اعمال هرکس در ترازو سنجیده خواهد شد، و ترازو به اندازه دانه خردلی به سود یا به زیان کسی سنگین نخواهد شد.
.( انبیاء، ۴٧ )
کوشا نوشته: اتفاقا اینجا دم خروس با مدعای قرآن و اسلام کاملا منطبق است.
بیجاست، شما بنمایه ای از دین یهود بیاورید که در
آن نوشته باشد که پیامبری از یثرب ! پدید میاید!
( تازه پیامبر شما هم از مکه پدید آمده نه یثرب!)
= دروغ اندر دروغ!

کوشا نوشته: اتفاقا اینجا دم خروس با مدعای قرآن و اسلام کاملا منطبق است.

متن مورد نظر در عهد عتیق رو بیارید لطفا...
کوشا نوشته: دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را ؟

دم خروستون کو ؟
هیچ بشارتی و کلمه‌ای در مورد محمد در کتب مذهبی‌ یهود نیست . من هم ادعا نمیکنم که تورات و بقیه کتب یهود تغییر نکرده و خدا مواظب آنها بوده چون خدایی نیست ، ولی‌ حداقل قضیه این هست که نسخه کامل تناخ یا عهد عتیق که شامل ۳۷ کتاب است که ۵ کتاب اول تورات نامیده میشود از ۸۰۰ سال قبل از میلاد محمد موجود است و کسی‌ کتب مقدس یهود را تحریف نکرده تا بشارت به محمد را لا پوشانی کند!
در جواب همه:
لازم نیست از منابع یهود سندی در این مورد ارائه شود
همین مقدار که حضور یهودیان در سرزمینی که انگیزه قوی بر حضور آنها در انجا نیست، مسلم است به عنوان شاهدی بر مدعا کفایت می کند، یثرب منطقه ای فوق العاده گرم در مقابل فلسطین و شامات با هوایی معتدل و یهودیان هم افرادی منفعت طلب، لذا این هجرت جای سوال دارد.

شاهد دیگر ایمان آوردن یکپارچه و بی چون چرای مردم یثرب است که موجب ظن قوی به این موضوع می شود.

بعثت هم هر چند از مکه آغاز شد اما بدون یاری مردم مدینه شاید به جایی نمی رسید.
چرا مزخرف می‌گید؟ استدلال شما این هست


۱-مهم نیست که یک کلمه از محمد در هیچ کتاب یهودی نیست


۲-چون یک عده یهودی رفتند عربستان قبل محمد زندگی‌ کنند ؛ تاییدی بر پیامبری محمد است!


در ضمن شما اسرائیل نرفتی ، صحرای Negev در اسرائیل بروید می‌فهمید گرما یعنی چه!
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16