دورد بر همگی
این که در پست پیشین گفتم یک کم پیچیده است ، چون هرآینه و در واقع به اندیشه قوم برگزیده اشاره دارد. اگر ما همه ی داستان های اسلامی-یهودی را بپذیریم و بپذیریم آن ها به طور دقیق واقع شده و به پیامد زیر می رسیم.
خوب هر چند که شاید به نگر بسیاری بی خود برسد ولی این اندیشه ها برای بیش 2500 سال است که بر تمدن کنونی فرمانروایی نموده و هزاران میلیون انسان برای آن ها کشته شده و کشته خواهند شد.
نخست چند نگر را به یاد داشته باشید، ما می پذیریم که :
1- خدا هست.
2- خدا انسان را آفریده است.
3- سرپیچی از فرمان خدا کیفر و عذاب همراه دارد.
4- خدا همه را به یک چشم نگاه نمی کند. برخی را برگزیده و برخی را نمی پذیرد.
5- داستان های آفرینش و توفان نوح و ... به طور کامل درست است.
6- خواست قوم برگزیده، خواست خدا است. یا کم و بیش خواست خدا است.
با این پیش نیازها داستان آفرینش و قرم برگزیده را واکاوی می کنیم:
بی گمان نام نژاد سامی به گوش شما خورده است. ولی به طور دقیق نمی دانید چرا نژاد سامی بودن با ارزش است یا سام چه کسی بوده است. برای این که دریافت بهتری داشته باشید، باید به پیش از این برگردید.
خدا آدم را آفرید از گل و جایگاه او را بهشت گذاشت. وی و حوا برگزیده خدا بودند. (همین گونه که می بینید، در واژه ی خوشگل یک اندیشه دینی پنهان است یعنی کسی که گل او خوب بوده است). سپس به دلیل نافرمانی از بهشت رانده شدند و در زمین زندگی می کنند. سپس یکی از پسران آدم، قابیل، برادر خود را می کشد. برای این گناه بدون کیفر قابیل کیفر نمی شود. داستان های ناهمسانی در این باره هست یکی از آن ها این است که قابیل فرار می کند. به هر رو خدا در کیفردادن به قابیل دخالت نکرده و کیفر را بر دوش بنده ی برگزیده می گذارد. نکته چشمگیر تا این جا این است که انسان دو دسته می شوند برگزیده و نابرگزیده و گناه کار!!!
این انسان ها، هر دو گروه، با یک دیگر همزیستی داشتند. هیچ جا گفتگوی جنگ برای دعوت به خدا نیست تا زمان نوح که باز خدا آهنگ برانداختن انسان نابرگزیده و گناه کار را می گیرد. از این جا داستان چشمگیرتر نیز می شود. نوح چهار پسر داشته است، یکی کنعان آدم حسابی بوده و اصلا سوار بر کشتی نمی شود. ولی سه برادر دیگر حام و سام و یافث بودن که سوار بر کشتی می شوند. سراسر زمین را آب فرامی گیرد و همه ی انسان های گناه کار و نابرگزیده از میان می روند. می بینید کسانی که بر کشتی سوار هستند باید برگزیده باشند که هستند. نابرگزیده ها و گناه کاران از میان می روند. ولی انسان چشم براه رخدادهای دیگری نیز هست. در کشتی رخداد دیگری روی می دهد. این رخداد در حدیث های اسلامی با یهودی کمی ناهمسان است. ولی هر چه هست زمانی نوح یا خواب بوده یا مست و در اثری وزش باد، آلت وی پدیدار می شود دو تا از پسران نوح به پدر می خندند و سام آن ها را نهی می کند. پس از هوشیار شدن نوح و دریافتن این که چه رخ دادی رخ داده است، دو پسر دیگر رانفرین می کند که برده و نوکر پسر دیگرش سام باشند. توجه داشته باشید که همه ی این افراد برگزیده هستند و نباید غرق شوند ولی می توانند مورد نفرین واقع شوند. پس به سخن دیگر گزینش انسان های برگزیده در این رخداد ناب تر و خالص تر می شوند. پس دلیل و فرنود این که چرا سامی بودن ارزشمند است از این جا روشن می شود.
باری این نسل سام پیگیر می شود تا ابراهیم، این جا داستان بسیار ارزنده تر از هر جای دیگر است. ابراهیم همسری به نام ساره دارد که بچه دار نمی شود ساره کینز خود به نام هاجر را به ابراهیم داده و از هاجر اسماعیل زاده می شود که نیای بزرگ تازیان به حساب می آید. ولی یک پسر دیگر هم از ساره پیدا ی کند که اسحقاق نام دارد نیای بزرگ یهود. در واقع اعراب و اسراییل پسرعمو هستند. در این که ابراهیم برگزیده بوده است شکی نیست، ولی دعوا این جاست که یهودیان می گویند که که پس از آن با اسحقاق قراداد برگزیده بودن بسته شده، تازیان می گویند با اسماعیل بسته شده است.
پس روشن است که چرا باید به تعصب از جانب هر گروه شک کرد.