حسین نوشته: اولا با مضحک مضحک کردن چیزی جز عصبانیت نشان داده نمشود و حتما گفته برتراند راسل را درباره عصبانیت هنگام شنیدن عقیده را میدانید .
ثانیا اگر شما طالب نقد هر ایده ای هستید باید نظرات مختلف بنیانگزاران آن ایده را بررسی کنید نه اینکه از مخالف سند بیاورید هرچند آن سند هم در جای خود قابل گفتگو هست
ثالثا اگر پیامبر دستور قتل عام مردم مکه را داده بود میگفتید چرا قتل عام کرد و حالا که نداده میگویید :اگر محمد همه باقی مانده قوم و خویشهای خود را هم مجبور میشد بکشد که لشگری برای غارت سایر کشورها و قبایل باقی نمیماند.
جالب است نه ؟ حالا مثلا کوروش هخامنشی که گفته میشود از قتل عام شهرهای فتح شده خودداری کرد و فقط خراج گرفت نمیگویید خب اگر کشته بود که نمیشد خراج بگیرد . خلاصه با تعصب به هرچیز نگاه کنید نتیجه خوبی بدست نمیاید !
ضمنا چند بار از اعدامهای سال 67 گفتید ! منظور شما چیست ؟! اگر منظورتان این است که این اعدامها حتما ناشی از دستورات اسلام است ! پس چگونه مخالفت شدید آیت الله منتظری را توجیه میکنید که او هم طبق ادعای خود براساس دستورات اسلام مخالف اعدامها بوده !
بازهم میگویم این اسلامی که شما با آن مخالفید ساخته ذهن خودتان است نه اسلامی که پیامبر و ائمه مبشر آن بودند .
با مضحک گفتن اشاره به مضحک بودن یک تفکر میشود نه عصبانیت،البته مغالطات و عدم صداقت اسلامیون علاوه بر خنده باعث عصبانیت هم هست.چرا که این دستمایه لاپوشانی و انجام جنایات بسیاریست که انسان سالم از نظر روانی را عصبانی میکند.
بگذارید ادعاها را مقایسه کنیم.
ادعای مسلمانان:محمد الگوی اخلاقی تمام بشریت تا ابدیت است.او هر چه انجام داده درست و اخلاقی بوده.
ادعای ما:محمد اعمال غیر اخلاقی انجام داده.هیچ انسان و کتابی را نمیتوان به عنوان تنها منبع اخلاقیات استفاده کرد.مخصوصاً اگر آن انسان و کتاب شامل دستورات غیر اخلاقی و جنایات فراوان باشد.
وقتی کسی از 14 قرن پیش را بعنوان اسطوره اخلاقیات میخواهید به دنیا زورچپان کنید.باید انتظار داشته باشید که درباره چرایی اعمال او هم سوال شود.من به شخصه از جناب محمد خیلی ممنون میشدم که اصلاً در طول عمرش دست به جنایت و کشتار نمیزد.اینگونه انسانهای بیگناه بسیاری زندگی میکردند و مسلمانان 1400 بعد دست به جهاد بر همین اساس نمیزدند.
محمد یک فرمانده نظامی بوده نه مثل مسیح یک موعضه گر،رفتار تمام انسانها از جمله فرماندهان سیاسی و نظامی را هم با بررسی انگیزه ها تحلیل میکنند و رد پای انگیزه های انسانی در تمام تاریخ اسلام به روشنی روز است.از زنهای محمد و نوبت خواب آنها گرفته تا تصمیمات سیاسی محمد.شما که معتقدید راهکار تمام مشکلات بشر در اعمال محمد است نیز بهتر است در چرایی تصمیمات بیاندیشید همانطور که ما میپرسیم و میاندیشیم.من منکر این نیستم که محمد میتوانسته برخی اعمال اخلاقی و انسانی هم انجام داده باشد همانطور که انجام داده.موضع ضعیف و مضحک موضع اسلامگرایان است که معتقدند این همه آدمکشی و دزدی و تجاوز که انجام شده نه تنها همه اخلاقی بوده بلکه باید الگوی تمام بشریت قرار گیرد.
در ضمن عقاید من بر پایه اعمال کوروش شکل نگرفته،یعنی اگر فردا مشخص شود کوروش یک جانی روانی بوده تاثیری در مواضع من حاصل نخواهد شد چون ربطی به من ندارد.ملاک من درستی سخنان است نه گوینده آنها.اما اگر مسلمانی قبول کند که یکی از اعمال یا گفته های محمد نمونه کامل اخلاق نبوده تمام بنیان اعتقادات او فرو میریزد.اینست که میرود با مهندسی معکوس دست به بازنویسی و جعل مداوم تاریخ میزنند.این است که از نظر من مضحک است.
در مورد اعدامهای 67 که سوال مرگ و زندگی این بود.مسلمانید یا مارکسیست(کافر حربی) و سر همین هم به سادگی هزاران نفر را کشتند و بین این همه آخوند شیعی هیچکس صدایش در نیامد جز همان جناب منتظری که البته او هم معتقد و آگاه به لزوم کشتار کفار بوده.ایراد او مربوط به چیزی بود در مورد اعدام زنان مجاهد اگر اشتباه نکنم.جهاد با کفار یکی از دکترینهای اصلی اسلام است.همین است که این بوداییان تبت نیستند که دست به حمله انتحاری میزنند بلکه مسلمانان هستند که فوج فوج خودشان و زنها و بچه های بیگناه را منفجر میکنند تا به بهشت بروند.شما یک فتوا از یک مرجع شیعی بعد از این همه سال از یک مجتهد شیعه هنوز که هنوز است نمیتوانید در محکومیت اعدامهای 67 یا کشتن سنیها در عراق بگیرید.در چنین وضعی این حرفهای شما واقعاً شبیه شوخیست.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound