undead_knight نوشته: و تا جایی که من اطلاع دارم با کمبود نرها در ماهیت این قانون تغییری ایجاد نمیشه،مردها همچنان برای داشتن بچه باید سرمایه گذاری کمی بکنند.چرا نرها نباید اسپرم های ارزان خودشون رو با سخاوت! پخش نکنند؟! آیا ژن های ما دوست ندارند پخش بشند،اون هم با کمترین هزینه ممکن!؟
اشتباه اطلاع دارید زیرا در سیستم تکهمسری سرمایهگذاری والدی مرد بالا میرود و رقابت جنسی میان زنان تشدید میشود(
منبع)، خصوصا اگر شرایط محیطی باقی ماندن پدر را برای بقای اصلح مادر/فرزند ضروری بکند. محیطی که ما از آن صحبت میکنیم برای اجداد ما بسیار سخت بوده و آمار مرگ و میر مردان در شکار و ... بیش از مرگ و میر زنان بر سر زا بوده، اینست که عدهی مردان ِ بالغ بسیار بسیار کمتر از زنان بالغ میشده و مردان میتوانستند اقدام به انتخاب مستقیم متقابل بکنند. این با کشف کشاورزی و فراوانی بیشتر غذا و پائینتر آمدن مرگ و میر مردان متوقف شده، اما امروز اسناد و مدارک آنتروپولوژیک متعددی پیدا کردهایم که نشان میدهد عدهی بسیار زیادی از زنان تا پایان عمر باکره میماندهاند و به خدمت «خدایان» فرستاده میشدهاند و ... فرهنگ راهبگان باکره نیز از همین زنان مازاد پدید آمده. نمونههای امروزی هم از زندگی مشابه آن دوران داریم(یکی از همان کتبی که معرفی کردم). برای مطالعهی بیشتر، این جمله را سرچ بکنید : female female competition
undead_knight نوشته: در گزینش جنسی زنانه ماده ها ها یک نر رو انتخاب میکنند چون هزینه تخمک+حاملگی+نگه داری از بچه زیاده،حالا مردی که میتونه اسپرمش رو به کلی زن بده و از خشم زن ها هم نمیترسه!(هزینه پایین) اینکه زن های زیادی رو باردار کنه با کجای فرگشت در ستیزه!؟نکنه عذاب وجدان میگیره!؟:))))
مگر اینکه شما بخواید کفر بگید و بگید که مرد داستان ما "هر زنی" رو (بچه دار) نمیکنه،چون مرده و انسان،نه یک نر ساده:)))
شما احتمالا بدلیل تنگ آمدن قافیه، میخواهید نقش نر انسان در فرگشت را به «اهدا کنندهی اسپرم» تقلیل بدهید که میکرده و میرفته، در حالی که مردان باید نقش فراهمآورنده را هم برای زن و فرزندش ایفا میکردهاند و فاکتورهای دیگری در کنار «پخش حداکثری اسپرم» ملاک بوده. زن در شرایطی که نمیتواند بدون باقی ماندن مرد بچهها را بزرگ بکند و به یاری او در این مسیر نیاز دارد، دسترسی به سکس خود را محدود به مردانی میکند که پتانسیل باقی ماندن پس از حاملگی را نشان میدهند، یعنی از انتخاب جنسی خود برای تثبیت تکهمسری بهره میبرد. تک همسری هم باعث پدید آمدن برابری نسبی میان سرمایهگذاری والدی میشود که خود به افزایش انتخاب مستقیم مردان میانجامد.
استراتژی دوگانه «بتا خرج میکنه، آلف کس» هم در جایی مفید میشود که باقی ماندن مرد ضروریست:
نقل قول: The study found that superb starling females (Lamprotornis superbus) cheat on their mates for a variety of reasons. Some females mate with subordinate males from within their social group when they need help to raise their chicks. (Superb starlings are cooperative breeders, meaning breeding pairs get help in raising chicks from other family group members.) This additional male then also acquires food and tends to the nestlings, which increases the chicks' survival rates.
undead_knight نوشته: سرچ کردم و چند مقاله مشابه در این مورد خوندم و متاسفانه ایرادی رو که در روانشناسی فرگشتیک دیدم در این پژوهش های غیر روانشناسانه! هم نسبتا موجود بود"اینکه اول یک فرض رو فکت حساب میکنند و بعد بر اساسش تئوری پردازی میکنند"
Colloquium Paper: Human skin pigmentation as an adaptation to UV radiation
من میل دارم که به پژوهش هایی با بیشترین تائید علمی مثل این که در مورد رنگ پوست هست، اعتماد کنم و نه داستان پردازی دانش نمایانه!
اینهم باز مربوط میشود به اینکه پیرو کدام تئوری موجود پیرامون انتخاب جنسی هستید، فیشر معتقد بود که انتخاب جنسی کاملا رندم و بینظم است اما اکنون نگرهای همچون «
فرضیهی پسر سکسی» مطرح شده که برطبق آن انتخاب جنسی میتواند برای یک ویژگی ِ به خصوص که کارکرد مفیدی دارد رخ میدهد و در واقع نوعی ارتباط غیرمستقیم با انتخاب طبیعی دارد، چنانکه اگر رنگ پوست روشنتر به بقای اصلح شما کمک میکند، طی چند نسل مادهها(و بطور غیرمستقیم نرها)، برای رنگ روشنتر دست به انتخاب جنسی میزنند. خلاصه که چون کارکرد مبتنی بر انتخاب طبیعی یافت شده، الزاما به معنی فقدان کارکرد انتخاب جنسی نیست. تنوع رنگ مو و چشم در زنان بسیار بیشتر از مردان است، و مقاومت در برابر اشعهی ماورای بنفش آنرا پاسخ نمیدهد.
undead_knight نوشته: آه امیر عزیز، من اینقدر سخت کوش نیستم که بخوام در مورد زن باستانی! نظر بدم:))من حتی حدس میزنم که اجداد فرگشتیک مونث ما چنین رفتاری جفت گزینی دوگانه رو در مقیاس گسترده میتونستند داشته باشند ولی من در مورد انسان امروزی حرف میزنم.
توقع هم نداشته باشید که وضعیت پیچیده انسان امروزی رو با نیاکانش یکسان بدونم.
این متلک «زن باستانی» و ... هم مهملبافی و ترول است و به «استدلال» آفرینشگرایان میماند که «مگر شما آنجا بودید» و با اسناد کنونی نمیتوان به نحوی دانشیک پیرامون ِ نحوهی تولید مثل انسان در ادواری که گذشته اطلاع دقیقی داشته باشیم. علم مطالعه و برسی «مدارک موجود» و پردازش نزدیکترین فرضیه قابل قبول بر مبنی آنهاست. انسان امروزی هم بخش بسیاری بزرگی از داشتههای خود را از انسان دیروزی دارد و برای درک بسیاری رفتارهای کنونی ما شناخت و ریشهیابی آنچه میتوانسته در شکل گیری آن نقش داشته باشد ضروریست. پاسخ راحتطلبانهی «خیلی پیچده است» و «فرهنگ است» و .. هم اینجا کاربردی ندارد، خاصه آنکه ما هر روز به کشف ساز و کار موضوعات مورد بحث نزدیکتر میشویم.