02-10-2014, 07:27 PM
در اینباره ایدههایی در ذهن من شناورست که دائم از تنظم میگریزند و نمیتوان آنها را به نحوی منسجم و درخور مطرح کرد. اینست که من آن ایدهها را به مرور در این جستار مکتوب میکنم، پرداختن به این موضوع شاید دشوارترین کار فکری من در زندگی باشد چراکه دانش روز در اینباره یا ناموجود است، یا از منظری یکسره مخالف با دیدگاه مطلوب من موضوع را درمییابد. چند سال قبل من این تضاد میان آنچه با چشمان خود میبینم و آنچه حلقههایی از علمای علوم انسانی ادعا میکنند را مینوشتم به پای سلیقهی شخصی، اما اکنون شواهدی که شخصا در زندگی یافتهام، و ثبات مداوم آنها در مسیری که «سلیقهی شخصی» من حکم میکرده باعث شدهاند تا دیدگاهی متفاوت پیدا بکنم.
آندروژنی در تعریف موقعیتیست ظاهری، رفتاری، و روانی که در آن زن و مرد قابل تشخیص نمیباشند. شخص دارای آندروژنی بالا کنش و منش و چهرهای دوجنسیتی یا بیناجنسیتی دارد، و اغلب در تستهای روانشناختی، تشخیص ناظران و برسیهای سادهتر بازشناسی و تفکیک جنسیتی دقیق او دشوارتر از دیگرانیست که مشخصههای جنسیت خود را به طور دقیقتر ارائه میدهند. برنهادهی بنیادین استدلال من در این جستار اینست که آندروژنی در همهی انواع آن مایهی بیزاری، و بزرگترین فاکتور سلب جذابیت از هم مرد و هم زن است. چنین ادعایی چهار دهه پیش جزئی از درک عمومی و مقبول اجتماعی محسوب میشد، اما اکنون طرح آن به منزلهی پیش کشیدن ایدهای «انقلابی» و مشاجره برانگیز است که کمتر کسی در «غرب ازاد» اجازهی بر زبان آوردنش با صدای بلند را به خود میدهد. رشد همه جانبهی آندروژنی در گوشه و کنار کوچه و بازار، مرا بر آن داشت تا این جستار را بگشایم و در آن تلاشی اندک، برای تاباندن نور به این معما که چرا مرد جوان ایرانی امروز گمان میکند که این چهره:
[ATTACH=CONFIG]3581[/ATTACH]
جذابتر و خواستنیتر است از این چهره:
[ATTACH=CONFIG]3582[/ATTACH]
این مردان جوانی که برای جلب نظر جنس مخالف رو به آندروژنی میآورند، در هنگام مواجه با این استدلال که چیزی برای زنان چندشآورتر از مرد آندروژن نیست مثالهای نقضی از هنرپیشگان، بازیگران و مشاهیر هالیوودی و غیر از آن میآورند. جاستین بیبر، لئونادرو دیکاپریو، مایلی سایروس... لیست حقیقتا پایان ناپذیر است! طی سه دههی اخیر و با تسخیر کسریهای رهبری آژانسهای مدلینگ بینالمللی، بنگاههای استعدادیابی، شرکتهای رکورد موسیقی، و یا در یک کلام «شوبیز» توسط مردان همجنسگرا، ما شاهد رشد باورنکردنی شمار بازیگران، مدلها، خوانندگان و دیگر شخصیتهای به شدت آندروژن بودهایم. مردان با چانهی نخودی، گونههای برجسته، ابروهای نازک، بینیهای کوچک و چشمان به هم نزدیک، زنان با فک تیغکشیده، چانههای بزرگ و قدرتمند، لبهای صاف، بینیهای استخوانی و پیشانی بلند.
فاکتورهای گوناگونی بر زیباییشناسی ما موثر هستند، اندازهی ادوات چهره، طول جدایی آنها از سطح صورت، رنگ آمیزی متفاوت آنها نسبت به یکدیگر، شکل استخوانبندی جمجمه و ... اما مهمترین آنها، ترکیب چهره است، یعنی موقعیت قرارگیری اجزای گوناگون صورت در تناسب با یکدیگر و نیز در تناسب با جمجمه. تمام این «مثالهای نقض» افزون بر آندروژنی بالا، تناسب چهرهی بسیار بالایی نیز دارند، آن لیست بلند و بالای مشاهیر آندروژن ِ زیبا، زیبا هستند به رغم آندروژنی، نه به خاطر آن.
در تصاویر بالا هر دو مرد کمابیش تناسب چهرهی مشابهی دارند، اما یکی آندروژنی بسیار بالایی دارد، حال آنکه دیگری از ویژگیهای مبالغهآمیز مردانه برخوردار است. برای کسانی که به دیدن چنان جانوری عادت ندارند و چشمان به «تفاوت» عادت نکرده، مرد نخست احساساتی متضاد از تمسخر تا تنفر و در بهترین شرایط ممکن، بیتفاوتی را برمی انگیزاند. برای همه، چه کسانی که وانمود میکنند آندروژنی زیباست و چه آنها که از صداقت فکری لازم برای پذیرش حقیقت عریان ابایی ندارند، در بیننده احساس تحسین و تشویق را زنده میکند.
آندروژنی در تعریف موقعیتیست ظاهری، رفتاری، و روانی که در آن زن و مرد قابل تشخیص نمیباشند. شخص دارای آندروژنی بالا کنش و منش و چهرهای دوجنسیتی یا بیناجنسیتی دارد، و اغلب در تستهای روانشناختی، تشخیص ناظران و برسیهای سادهتر بازشناسی و تفکیک جنسیتی دقیق او دشوارتر از دیگرانیست که مشخصههای جنسیت خود را به طور دقیقتر ارائه میدهند. برنهادهی بنیادین استدلال من در این جستار اینست که آندروژنی در همهی انواع آن مایهی بیزاری، و بزرگترین فاکتور سلب جذابیت از هم مرد و هم زن است. چنین ادعایی چهار دهه پیش جزئی از درک عمومی و مقبول اجتماعی محسوب میشد، اما اکنون طرح آن به منزلهی پیش کشیدن ایدهای «انقلابی» و مشاجره برانگیز است که کمتر کسی در «غرب ازاد» اجازهی بر زبان آوردنش با صدای بلند را به خود میدهد. رشد همه جانبهی آندروژنی در گوشه و کنار کوچه و بازار، مرا بر آن داشت تا این جستار را بگشایم و در آن تلاشی اندک، برای تاباندن نور به این معما که چرا مرد جوان ایرانی امروز گمان میکند که این چهره:
[ATTACH=CONFIG]3581[/ATTACH]
جذابتر و خواستنیتر است از این چهره:
[ATTACH=CONFIG]3582[/ATTACH]
این مردان جوانی که برای جلب نظر جنس مخالف رو به آندروژنی میآورند، در هنگام مواجه با این استدلال که چیزی برای زنان چندشآورتر از مرد آندروژن نیست مثالهای نقضی از هنرپیشگان، بازیگران و مشاهیر هالیوودی و غیر از آن میآورند. جاستین بیبر، لئونادرو دیکاپریو، مایلی سایروس... لیست حقیقتا پایان ناپذیر است! طی سه دههی اخیر و با تسخیر کسریهای رهبری آژانسهای مدلینگ بینالمللی، بنگاههای استعدادیابی، شرکتهای رکورد موسیقی، و یا در یک کلام «شوبیز» توسط مردان همجنسگرا، ما شاهد رشد باورنکردنی شمار بازیگران، مدلها، خوانندگان و دیگر شخصیتهای به شدت آندروژن بودهایم. مردان با چانهی نخودی، گونههای برجسته، ابروهای نازک، بینیهای کوچک و چشمان به هم نزدیک، زنان با فک تیغکشیده، چانههای بزرگ و قدرتمند، لبهای صاف، بینیهای استخوانی و پیشانی بلند.
فاکتورهای گوناگونی بر زیباییشناسی ما موثر هستند، اندازهی ادوات چهره، طول جدایی آنها از سطح صورت، رنگ آمیزی متفاوت آنها نسبت به یکدیگر، شکل استخوانبندی جمجمه و ... اما مهمترین آنها، ترکیب چهره است، یعنی موقعیت قرارگیری اجزای گوناگون صورت در تناسب با یکدیگر و نیز در تناسب با جمجمه. تمام این «مثالهای نقض» افزون بر آندروژنی بالا، تناسب چهرهی بسیار بالایی نیز دارند، آن لیست بلند و بالای مشاهیر آندروژن ِ زیبا، زیبا هستند به رغم آندروژنی، نه به خاطر آن.
در تصاویر بالا هر دو مرد کمابیش تناسب چهرهی مشابهی دارند، اما یکی آندروژنی بسیار بالایی دارد، حال آنکه دیگری از ویژگیهای مبالغهآمیز مردانه برخوردار است. برای کسانی که به دیدن چنان جانوری عادت ندارند و چشمان به «تفاوت» عادت نکرده، مرد نخست احساساتی متضاد از تمسخر تا تنفر و در بهترین شرایط ممکن، بیتفاوتی را برمی انگیزاند. برای همه، چه کسانی که وانمود میکنند آندروژنی زیباست و چه آنها که از صداقت فکری لازم برای پذیرش حقیقت عریان ابایی ندارند، در بیننده احساس تحسین و تشویق را زنده میکند.
زنده باد زندگی!