Mehrbod نوشته:
١. همه مدیر و کارشناس نیستند, چنانکه گفتید, شمارشان بسیار کم است.
٢. همهیِ سرمایهداران توان چانهزنی دارند, ولی تنها برخی و اندکی از کارگران توان بازچانهزنی دربرابر دارند.
...
پس اینکه چندتایی آدم کارشناس و مدیر هم آن بیرون هستند که میتوانند در برابر برخی سرمایهداران یک اندازهای بایستند به هیچ
کار ما نمیاید, بیشتر به دلخوشی خوشباورانهای میماند که در برابر سرمایهدار بهرهکش یک توانی هم دارید و آن اندازه ناتوان نیستید.
درآمد بالا هم میدانیم تنها بخش ناچیزی از کارگران همیشه میتوانند داشته باشند, زیرا سامانهیِ سرمایهدار
درست بمانند این هرمهایِ بازاریابی میماند که شما باید دستکم دو تن را بفریبید (بهرهکشید) تا یک پولی در جیب اتان برود:
کارگران با درآمد بالا (یخهذرین) نیز آن میانها رو به پایین جای میگیرند, بیشینهیِ مردم و رنجبَران که زندگی بخور
و نمیری دارند آن پایینِ پایین هستند, سرمایهداران نیز همیشه در ترازی بالاتر از همهیِ رنجبران و کارگران, چه یخهآبی چه ذرین و .. جای دارند.
رویهمرفته اگر هنوز میاندیشید "علم بهتر از ثروت است", باید بدانید که شما را خوب شستشوی مغزی دادهاند (;
پارسیگر
یکی از دوستان پدر من 500 میلیارد پول داره... انچنان زیاد که نمیدونه باهاشون چیکار کنه... ولی زندگی زیاد خوبی نداره.... من که باور ندارم پول از دانش بالاتر باشد.... خواننده ها و بازیگران هالیوودی با آنهمه پول و آوازه زندگی نکبتبار و بی ارزشی دارند. یک دانشمند مزدائیکدان بودن یا فیزیکدان بودن بسی بهتر از پولدار بودن است.
درباره ی پولدار شدن سرمایه داران هم باید گفت از دانش چندتایی از آنان بوده.... مردم را مصرفگرا کرده و خود با فروش کالاهایشان پولدار شده اند.
برای نمونه یک سرمایه دار روی خواننده ای مانند جاستین ایکس سرمایه میگزارد و سپس با چند اهنگ ساده و مزیک ویدئو پول هنگفتی به جیب میزند.... که این از نادانی هومنیست که موزیک راستین را نجوییده و در پی چرندیات رفته.....
هگل هم گفته هر تز خود یه انتی تز میافریند که ان انتی تز روزگاری ان تز را از میان برمیچیند پس سرمایه داری نیز رفتنی است. من خود بر این باورم که 2060 پایان برای تمدن هومنی است . شاید با گفتن این گزاره دیوانه به چشم آیم. ولی اینگونه است!
پارسیگر
زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی