نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کودکی - پست ترین دوران زندگی انسان
#11

نقل قول:تا پیش از ده سالگی کودک خودآگاه نیست، پس از آن کم کم با رویش یاختگان
مغزی خودآگاهی ریخت میگیرد تا 16 سالگی که اینجا خودآگاهی کمابیش پیاده‌سازی میشود.
E40e


folaani نوشته: یه دفه بچه خواهرم (که سه سالش بوده!!) سر ظرف شکر لجبازی میکرد.
یعنی ظرف شکر رو من ازش گرفته بودم و بهش نداده بودم.
بعد که مادرش از بیرون اومد ظرف شکر رو از مادرش گرفته بود و آورد توی اتاق و منم پای کامپیوترم نشسته بودم، و با صدای بلند و ادای خاص خودش میخواست بهم نشون بده که ظرف شکر رو گرفته! منم عصبانی شدم و...
پس کودکان خود آگاهی ندارند؟!!E414

آمد شدن تو اندرین گیتی چیست؟
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد!
پاسخ
#12

SAMKING نوشته: والا من از 3-4 سالگی حرف حرف خودم بود و همیشه نگر خودم رو داشتم و میدونستم چی دوست دارم و چی دوست ندارم...و در برابر نگر پدر و مادر مانند یک ربات نبودم...شما 16 سالگی اینجوری شدید؟!E40d

SAMKING نوشته: E40e



پس کودکان خود آگاهی ندارند؟!!E414

خودآگاهی والا که ما میگوییم در 16 سالگی تا 20 سالگی ساخته میشوند، خودآگاهی پایه‌ای تر چرا، مانند اینکه کودکان در آینه بنگرند
خودشان را میشناسند، ولی نمیتوانند اندیشه‌های خودشان را بازتابیده یا ژرف اندیشی یا هیچکدام از این کارهای پیچیده‌تر را بکنند.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#13

در ایران بع علت اینكه بیشتر افراد برای بچه دار شدن شرطی شده اند یعنی نا خوداگاه مدتی كه از ازدواج میگذرد بر عسب عرف و عادت تصمیم به بچه دار شدن میگیرند بدون هیچ دورنمای تربیتی تحصیلی و رفاهی دوران كودكی معمولا خاطره انگیز نیست. جدا از آن ها اگر نسلی كه هم اكنون در سن باروری هستند و كنار بگذاریم پدر و مادر های ما در نحوه ی برخورد با كودكان از پدر و مادر های خود تقلید میكردند البته نه همه ولی درصد بالایی به همین صورت بوده به خاطر همین كودكی خود من پر از تحقیر ها شكنجه ها چه روحی چه فیزیكی و محدودیت ها بوده كه تمام این ها حتی تا همین الان هم ادامه یافته ولی خوب الان یك قدرت نسبی برای مقابله به وجود آمده كلا كودكی ما فدای خود خواهی ها و سلطه طلبی های پدر و مادر هایمان شده اگر نه من كودكی رو دوران زیبایی میدونم بچه ها رو هم دوست دارم و میتونم حداكثر دو سه ساعت:دی باهاشون كنار بیام یه مدتی كه تو آزمایشگاه تحقیقاتی كار میكردم و با كودكان عقب مانده هم سر و كار داشتم رفتار ها و صحبت های خیلی جالبی از این كودكان میدیدم فقط حیف كه حتی خود ما هم در بسیاری از موارد دوران زیبای كودكی فرزندانمان را فدای خود خواهی های خود میكنیم چون معمولا از ویژگی های ایرانی ها این است كه حالا بریم جلو ببینیم چی میشه دیدیم زوج جوانی رو كه به خاطر مثلا عشق! عشقی كه خودشان هم میدانند نصف بیشترش شب اول عروسی از بین میرود با هم ازدواج كردند و بهشون گفته شده بود كه چهل درصد كودك شما نا بینا میشود انقدر بیفكر كه دو بار بچه دار شدند و دو كودك نا بینا! به نظر من بهتر است كه حد اقل ما اگر تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم بیشتر حواسمان به دنیای كودكی آن ها باشد.
پاسخ
#14

Mehrbod نوشته: خودآگاهی والا که ما میگوییم در 16 سالگی تا 20 سالگی ساخته میشوند، خودآگاهی پایه‌ای تر چرا، مانند اینکه کودکان در آینه بنگرند
خودشان را میشناسند، ولی نمیتوانند اندیشه‌های خودشان را بازتابیده یا ژرف اندیشی یا هیچکدام از این کارهای پیچیده‌تر را بکنند.
پس با این نگرش میشود گفت که همه ما از زمان تولد کمی خود آگاهی داریم و این کمکم بیشتر میشود....هتا پس از 20 سالگی....چرا که ژرف اندیشی انسان در یک جا و یک مکان متوقف نشده و نمیشود....
و نمیشود گفت که من دیروز خودآگاه نبودم و کودکیم بد و پست بود امروز یکهو خودآگاه شدم و کودکیم را دوست دارم و از آن لذت میبرم...

پس هر روز میتوانیم خود آگاه تر شویم و....
پس با نگرش شما هر روز میشود گفت گذشته من پستترین زمان زندگی من بوده است و این تنها کرانمند به جوانی و نوجوانی و کودکی و شیر خوارگی و....نیست

و اینکه پستترین دوران را کرانمند کنیم به کودکی گزاره نادرستی میشود.

آمد شدن تو اندرین گیتی چیست؟
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد!
پاسخ
#15

SAMKING نوشته: پس با این نگرش میشود گفت که همه ما از زمان تولد کمی خود آگاهی داریم و این کمکم بیشتر میشود....هتا پس از 20 سالگی....چرا که ژرف اندیشی انسان در یک جا و یک مکان متوقف نشده و نمیشود....
و نمیشود گفت که من دیروز خودآگاه نبودم و کودکیم بد و پست بود امروز یکهو خودآگاه شدم و کودکیم را دوست دارم و از آن لذت میبرم...

پس هر روز میتوانیم خود آگاه تر شویم و....
پس با نگرش شما هر روز میشود گفت گذشته من پستترین زمان زندگی من بوده است و این تنها کرانمند به جوانی و نوجوانی و کودکی و شیر خوارگی و....نیست

و اینکه پستترین دوران را کرانمند کنیم به کودکی گزاره نادرستی میشود.

خوب مغز تا 25 سالگی بیشتر رشد نمیکند! پس از آن توانایی‌های مغز آنچنان نمی‌دگرند (نمیدگرند به کل)، تنها داده‌های درون آن بروزشده و میدگرند سامکینگ جان!

مغز سخت‌افزار ما برای داده‌پردازی است و خودآگاهی نیاز به بالاتر تراز داده‌پردازی را دارد و جایگاه آن
هم در Prefrontal Cortex که در بخش neocortex یا همان «نوپوسته» مغز باشد.
واژه «نو» هم بدرستی به همین نو بودن این مغز در درازنای فرگشت اشاره میکند، واپسین جایی که مغز آدم فرگشته.

15 سالگی هم من تنها گفتم آستانه‌ی بایا دستکم برای من در اینکه خودم را 100% خودآگاه بدانم بود، دیگران شاید ژنتیکی یا پرگیریک زودتر یا دیرتر این احساس را پیدا کنند.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#16

Mehrbod نوشته: خوب مغز تا 25 سالگی بیشتر رشد نمیکند! پس از آن توانایی‌های مغز آنچنان نمی‌دگرند (نمیدگرند به کل)، تنها داده‌های درون آن بروزشده و میدگرند سامکینگ جان!

رایانه من نیز دیگر از این بزرگتر نمیشود!! ولی من میتوانم برنامه های گوناگون درون آن بنویسم و اجرا کنم که هر کدام بهتر از پیشین باشد!

آمد شدن تو اندرین گیتی چیست؟
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد!
پاسخ
#17

بطور کلی کودکی آسیب‌پذیرترین دوران زندگی ماست، و من گمان می‌کنم فروید در این یک مورد تماما حق داشت که می‌گفت تمامی دشواری‌های این دوران، بعدها خود را در مقیاسی چندریشتر قوی‌تر بازتولید می‌کنند و تا ابد گریبان‌گیر فرد هستند. پدر و مادر نیز به نظر می‌رسد که همواره نقشی مخرب دارند و هرچه بکنند، فارغ از عوامل ثانوی، در آینده فرزندی مدعی و طلبکار و ناراضی خواهند داشت. من فکر می‌کنم منشاء این رابطه‌ی پرتنش میان فرزند/والدین بیشتر به زندگی اجتماعی بازمی‌گردد تا خانوادگی، و نوعی بازخورد از مصائبی‌ست که انسان ناگزیر به تحمل آنهاست. اینجا من برخلاف فروید گمان می‌کنم بهترین کاری که می‌توان با این دوره از زندگی کرد تلاش برای فراموشی آنست، وقتی قدرتی برای دگرگونی چیزی نداریم تنها راه باقی مانده انکار است.

پ.ن: این تلاشهای روانشناسی جدید برای ارائه‌ی حد وسطی از تعادل در میزان مهرورزی به کودک و ارضاء خواسته‌ها و آموزش و ... که می‌کوشد پیمانه‌ی همه چیز را بیابد به نظرم مضحک‌تر از مدل سنتی خانواده است، حداقل در آن مدل شما از آغاز می‌دانستید جهان جایی‌ست بی‌رحم و درنده که باید در آن نجات پیدا بکنید.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#18

SAMKING نوشته: میزدی یه چشمشم کور میکردی بعدش دیگه عاشق هم میشدین ..خخخخخخخخ:e057:
مرد گنده ای گفتن، بچه طفل معصومی گفتن...برادر من این چه کاری بود با بچه کردی شما که عاقل و بالغ بودی، این چه رفتاری هست با بچه؟! عجب!!!E411:e057:
آخه بنظر من این بچه یکی یدونه رو خیلی داشتن لوسش میکردن.
بعد این عکس العمل فقط بخاطر همون یک زمان و همون یک رفتار نبود، بلکه نتیجهء خشم و تفری بود که در طول زمان در من جمع شده بود.
بعدم خب ما اعصاب نداریم دیگه E415
روی بعضی چیزها خیلی حساسم. چون آینهء تجربیات تلخ خودم در کودکی هستن.
اینکه میبینم یک موجود دیگه از همون نوع در همین نزدیکی خودم داره رشد میکنه و منو مورد تمسخر و تجاوز قرار میده، تمام زنگهای هشدار وجودم رو به صدا درمیاره.

بهرحال من ازدواج نکردم و هیچوقت هم بچه نمیخوام.
احتمالا تصمیم درستی گرفتم؛ نه؟
پاسخ
#19

کودکی ناقص ترین حالت آدمیست.
شک نکنید.
پاسخ
#20

Mehrbod نوشته: جدای این، نگهداری و بزرگ کردن کودکان بی اندازه هزینه بردار است، ولی نمیتوان گفت بی خوشی و بیهوده است. اگر آدم بتوان بی سختی چندانی
هزینه‌های زندگی کودکش را بدهد، چرا که نه، این اندازه ادم نابخرد و نادان در جهان داریم، چرا یک خورده کفه ترازو را بسوی خودمان سنگین نکنیم؟
فقط هزینهء مادی نیست که.
مثل خوره روح و روان آدم رو میخورن.
پدر و مادر رو پیر میکنن.
ضمنا ما خردگراها و پروفسورها و دانشمندها و آدمهای جنگنده (!)، خیلی بی میل خواهیم بود که بشینیم و با بچه بازی کنیم و حرف بزنیم و اینطور وقت و انرژی خودمون رو تلف کنیم.
بچه فقط این نیست که خرجش کنی. خیلی نیاز به توجه و کمک و مراقبت هم داره. هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی/روانی.
تازه آخرش هم هرچی زحمت بکشی نمیشه تضمین 100% کرد که بچه چی دربیاد. شاید راه خودش رو رفت. شاید دمار از روزگارت درآورد!
راستی این ریسک هم هست که بچت از همون اولش مشکل دار دربیاد E415
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان