09-11-2015, 10:21 PM
اگرچه نه نیچه سلیبریتیست و نه من فَنِ او؛ با اینحال
پس از مدتها دوری از او و پرسه زدن و غور در آثار و نوشتههای
دیگران و در نهایت بازگشت به او، همچنان او را تاثیرگزارترین
و شامخترین میدانم. نیچه فیلسوف زندگیست، فیلسوف
آزادگی و فضیلت، دارای اندیشهای چنان مستحکم و استوار
که خواننده گمان میبرد از ارتفاعی بلند اقیانوسی عظیم را
مشاهده میکند که خللی بر او نیست و نخواهد بود.
همه چیز به او بازمیگردد، دشوار است که بتوان موضوعی
را یافت که در آثار او نگاهی نافذ و درخشان از او پیراموناش
یافته نشود. انسان شگفتزده میشود که نبوغ چه قدرت
عظیمی دارد؛ نیچه گویی خود به خوبی میدانست که
فرصتی به اندازهی کانت برای نوشتن و زیستن ندارد،
به همین خاطر علاوه بر اینکه تقریبا همیشه در حالِ کار
کردن بود، بلکه بیان ِ خود را چنان نبوغآسا فشرده و
موجز کرد که هر صفحهی آن خود میتواند تبدیل به کتابی
شود.
علاوه بر اینها، او «نقطه سر خط» ِ فلسفهی مانده
در ذهنیات ِبیسروته ِ فلسفهی مدرسی گیر کرده در جدلهای
بیوجه شبهوسطایی بر سر موضوعاتی چون مابعدالطبیعه
و خیر و شر و ... بود. او بود که فلسفه را به زندگی آورد
و بیشک زندگی را به فلسفه بخشید.
در میان تمام ِ فیلسوفها و اندیشمندانی که از آنها
بسیار چیزها آموختم و بر گردن من منتی گران دارند
،نیچه برای من جایگاهی یکسر متفاوت دارد؛ بی او
فلسفه برای من جذابیتی ندارد.
پس از مدتها دوری از او و پرسه زدن و غور در آثار و نوشتههای
دیگران و در نهایت بازگشت به او، همچنان او را تاثیرگزارترین
و شامخترین میدانم. نیچه فیلسوف زندگیست، فیلسوف
آزادگی و فضیلت، دارای اندیشهای چنان مستحکم و استوار
که خواننده گمان میبرد از ارتفاعی بلند اقیانوسی عظیم را
مشاهده میکند که خللی بر او نیست و نخواهد بود.
همه چیز به او بازمیگردد، دشوار است که بتوان موضوعی
را یافت که در آثار او نگاهی نافذ و درخشان از او پیراموناش
یافته نشود. انسان شگفتزده میشود که نبوغ چه قدرت
عظیمی دارد؛ نیچه گویی خود به خوبی میدانست که
فرصتی به اندازهی کانت برای نوشتن و زیستن ندارد،
به همین خاطر علاوه بر اینکه تقریبا همیشه در حالِ کار
کردن بود، بلکه بیان ِ خود را چنان نبوغآسا فشرده و
موجز کرد که هر صفحهی آن خود میتواند تبدیل به کتابی
شود.
علاوه بر اینها، او «نقطه سر خط» ِ فلسفهی مانده
در ذهنیات ِبیسروته ِ فلسفهی مدرسی گیر کرده در جدلهای
بیوجه شبهوسطایی بر سر موضوعاتی چون مابعدالطبیعه
و خیر و شر و ... بود. او بود که فلسفه را به زندگی آورد
و بیشک زندگی را به فلسفه بخشید.
در میان تمام ِ فیلسوفها و اندیشمندانی که از آنها
بسیار چیزها آموختم و بر گردن من منتی گران دارند
،نیچه برای من جایگاهی یکسر متفاوت دارد؛ بی او
فلسفه برای من جذابیتی ندارد.
کسشر هم تعاونی؟!