11-29-2013, 04:29 PM
demeter نوشته: ;اصالت عقل حداقل حق مطلب را ادا می کند که پروژه ی دکارتی است و از استنتاج عقلی که یگانه پایه شناخت می شناسد استدلال می کند .<br>که البته من حدس می زنم منظور شما هم همین بوده است که برای شما البته به صورت عقیده است تا فلسفه اینطور که نشان می دهید تا تعریفی درستی ارائه ندهید .<br>اگر هم شما دکارت را مثال این موضوع قرار دهید باز هم به بیراهه رفتید چونکه اصالت عقل دکارت هم اینطور که شما تعریفی ساده می کنید نیست .در آن جستار که پیش تر معرفی نمودم پیرامون "اصالت عقل" نیز بحث شده است. اینکه گویا به خودتان زحمت نداده اید تا آن را بخوانید؛ موجب شد چنین بیهوده سخن برانید!
demeter نوشته: نخیر "شک " موضوع اصلی زمان دکارت بوده که شما توجه نمی کنید به این مساله <br>دکارت ریاضی دان بود و خیلی علاقه داشت که بتواند از این شکاکیت فلسفی خودش <br>را برهاند که تصمیم گرفت قواعدی برای این کار تنظیم کند که نتیجه اش مشخص است .<br>و میخواست به عبارتی به فرمولی دست پیدا کند که در آن نتوان شک کرد .<br>که البته ابزاری که می گویید شکاکیت نیست و اپوخه است که در رساله فلسفه اولی<br>برای استادان دانشکده الهیات پاریس هم توضیح می دهد در مقدمات کتاب که بحث او<br>قیاسی است و با سلسله براهین به قول خودش وجود باری را ثابت می کند و قبل از <br>آن از با این ها به یک به عنوان آجر اول بدیهی که سوبژکتویتی است برسد .<br>و دست آخر این که چیزی که از دکارت عایدمان می شود نه می اندیشم پس هستم<br>است و نه اینکه "نظام فلسفی شکاکیت ! " است بلکه تعلیق بدیهیات است .شک کردن در فلسفه دکارت متفاوت است با شکاکیت فلاسفه پیش از او. من از روی شکم ننوشته ام که دکارت "شک روشمند" را در فلسفه به کار بسته است؛ در تبیین فلسفه او کاملا آشکار است
که او چگونه با سود بردن از " شک" ابزاری به "من" رسیده است. استخراج آن اصل اساسی فلسفه اش نیز با بی معنا شدن "شک کردن" بدست می آید.
تعلیق ادراکات نیز در "شک" امکان پذیر است. حال اینکه دکارت خواسته به بدیهیات برسد و در ریاضیات آسوده باشد؛ دلیل بر این نمی شود که بخواهیم چگونگی تبیین نظام فلسفی او را به اشتباه
برداشت کنیم.
همچنین منظورتان از " تعلیق بدیهیات" را نیکو تر می نماید که روشن تر توضیح دهید.
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...