11-28-2013, 08:17 PM
demeter نوشته: شما دکارت هم بد فهمیده اید دکارت نه شکاک بود نه دوست داشت که به همه چیز شک کند بلکه
شک را هدف قرار داده بود تا subjectivity را اثبات کند . الان هم می دانیم که ایرادات زیادی دارد این"
cogito ergo sum " پس حرف بیخود هم زده اما ما که در عصر حاضر هستیم می فهمیم ، اما میخوانیم
که بدانیم و این مساله هم مهم است .
demeter نوشته: دکارت می گوید می اندیشم ، همین جا من را پیش فرض گرفته و خودش را اثبات کرده است که البته کیرکگارد به این مساله اشاره کرد ."شک" اصل روش فلسفه دکارت بوده است! شما به خطا گمان برده اید که دکارت قصد داشته subjectivity را اثبات کند! در حالیکه او از شک کردن زنجیره وار به ادراکات خود، به
و همچنین مشخص نمی کند این اندیشه از کجا می آید و چطور می فهمد که این "من " اندیشیده است .
گونه ای ظریف به "من شک کننده" رسیده است. اگر اصول فلسفه او را خوانده باشید، در می یابید که چگونه از شاخه و برگ های داراکات آدمی، شک را آغاز می نماید تا به خواب و
خدای فریب کار و... می رسد.
پس نباید چنین بیانگارید که او ابتدا "من" را پیش فرض گرفته است. بلکه در شک کردن زنجیره وار به طور جبری به "من شک کننده" رسیده است.
منظورتان چیست که دکارت شکاک نبوده؟!!! او پدر فلسفه شکاکیت می باشد و شک کردن ابزاری و هدفمند را در فلسفه بنیان نهاده است.
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...