11-08-2013, 05:37 PM
Philo نوشته: توصیف او از تاثر و تصور، و بی معنی نامیدن تصوارتی که هیچ جزیی از آن ها، ما به ازایی در تاثرات ندارند، منطقا نتیجه می دهد که کلمات کلیدی متافیزیک، و احتمالا همه چیزهایی که شما بدیهیات عقلی می نامید، بی معنا هستند. برای نقد نتیجه باید به همین توصیف ها و تعریف ها و اصول انتقاد کرد.:e303:
یک سیستم فلسفی کامل؛ باید توانایی تبیین جهان را در پاسخگویی به مسایل گوناگون داشته باشد.
من بر درخشش فلسفه هیوم بر ابطال متافیزیک و برهان های خداشناسی سخنی مخالفی ندارم؛ اما با رفتن در اعماق این سیستم فلسفی در تبیین ادراکات اساسی تر؛ به دنیایی تماما توهم و خالی از فربود می رسیم که جالب آنکه همچنان ((ما)) یی وجود دارد تا این توهم را ادراک نماید!
هیوم خود را فیلسوف می دانسته و با غروری اعجاب آور؛ تنها سیستم فلسفی خود را برتر می دانسته است؛ اما آیا با این فلسفه؛ حتی "فربودگرایی" را که مرز میان شکاکیت کامل با فلسفه می باشد را هم
ویران نکرده ایم؟ در این صورت "فربود" چه معنایی در اندیشه فلسفی ما پیدا می کند؟! و اساسا " فلسفه" برایمان معنایی دارد؟
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...