10-07-2014, 08:08 PM
Russell نوشته: این بسیار خواستنیست، ولی ممکن بنظر نمیرسد. مشکل اصلی اینست که، البته تا آنجا که من فهمیدهام، جامعهیِ غرب با همهیِ حرف و حدیثها نابخردیهایِ خود را دارد، اینست که باید عطای زندگی در جامعه را به لقایش ببخشیم. چیزی که شدنی بنظر نمیرسداینکه در منطقه ای خارج از شهر و اجتماع در خانه ای سکونت کنید و تنها در راستای زیستن خردگرایانه ی خود، با اجتماع ارتباط داشته باشید؛ چرا شدنی نیست؟!
نقل قول:و بنظر من باید جامعهای هرچند کوچک از انسانهای باشند تا با دلبستگی به آنها نیازهای روانیمان را تامین کنیم.این هم جوک جالبی بود!
با از میان برداشتن نیازهای عاطفی، جنسی و... است که تازه می توان آزادانه طعم و معنای راستینِ احساساتی چون عشق و رابطه ی عاطفی را چشید!
"نیاز" نمی تواند برای ما لذتی راستین فراهم کند، زیرا تنها در پی ارضایِ لحظه ای و کور خودش است. و این همان محدوده ی عملکرد ژن هاست که محدوده ی درک و فهم فرگشت گرایان را نیز تشکیل داده است!
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...