Dariush نوشته: خب مهربد، اینجا کمتر کسی دریافت که مشکل شما اگر
چه با تکنولوژیست، اما ستیز شما نه با تکنولوژی که با
مدنیت آغاز میشود.
اکنون آیا میتوانید تشریح بکنید که در آن بدویت با چه مکانیزمی
میخواهید از تشکیل دوباره مدنیتها بدست اجتماعات پراکنده
انسانها در سرتاسر جهان پیشگیری بکنید؟
از سه اندرباره میتوان به این سخن پرداخت.
نخستین اندرباره این است که شهرمندی و گسترش آن نیازی سرشتین
در آدمی نبوده و به خودیِ خود انگیزشی برای پیدایش و گسترش آن ندارد.
اگر به کتاب ِ رجوع نمایید, نمونههایِ پُرشمار و نیک پژوهیده و
خوبی از تیرههایِ نخستینی میابید که نمونهوار هنگام روبرویی با میوههایِ شهرمندی ,
برای نمونه سرخپوستان آمریکا در برابر اروپاییان شهرمند, آنها را بسادگی پس زده و به زندگی
تیرهای خود برمیگشتند; این بوارونهیِ دیدگاه پذیراندهای که امروزه بفراوانی یافت میشود و آنهم
اینکه شهرمندی به خودی خود گسترش میابد چرا که خوب است و این نگاه بیمانند به
همان نگاهی نیست که میگوید اسلام گسترش یافت زیرا جهانبینی بهتری بود.
دومین اندرباره این است که شهرمندی در نبود تکنولوژیهایِ مدرن خود به خود
از هم فروپاشیده خواهد شد, زیرا در وابستگی ِ تنگاتنگ با آن میباشد. در نبود
ابزارهای ترابری نوین و در نبود رسانههایِ گوناگون و در نبود ابزارهای دوربرد و دورنگار راهی
هم برای شهرمندی نوین بجا نمیماند که بخواهد بجا بماند; هر آینه نگاه شما درست است
و بیگمان فندگرایان پُرشماری خواهند بود که پس از نابودی سیستم
همچنان به دنبال برافراشتن هر چه زودتر کارخانهها و بازسازی تمدن باشند.
خوشبختانه ولی, گرفتاریای که این دسته با آن روبرو خواهند
بود بسیار سترگ بوده و در کتاب نامبردهیِ بالا نیز بخوبی به
آن پرداخته شده است: بخش آرماننامه/manifesto).
امروزه چرخهیِ فرآوری آن اندازه پیچیده و بر هم وابسته
میباشد که نمیتوان نوآوری یا فرآوریای را انگاشت که بیرون از این
چرخه بتواند پدید بیاید. هر نوآوریای که امروزه رخ میدهد و هر پیشرفتی
که در تکنولوژی بدست میاید, برآیند برهمکنش رشتهای بسیار دراز و سترگ
از کنشهایِ به هم پیوسته و بر هم وابسته, همچون ترابری, اینترنت و رسانهها,
انرژی, معدن, الیاژ و فلز, آموزش و پرورش و بسیاری بسیاری دیگر میباشد.
میتوان دید که هیچ معدنی کار نمیکند اگر ابزار استخراج معدن را نداشته باشد و
هیچ ابزار استخراج معدنی کار نمیکند اگر انرژی به آن رسانده نشود, و هیچ
انرژیای رسانده نمیشود اگر ابزارهای ترابری خاموش باشند و هیچ ابزارهای
ترابریای ساخته نمیشود اگر معدنها فلز استخراج نکنند و .. و .. وتاپا.
پس در هر چهرهای, ازپا درآوردن سیستم ضربهای اگرنه درجا کشنده,
دستکم بسیار مرگآور میباشد و در بدترین چهرهیِ خود زمان افزوده به ما
داده, و در بهترین چهرهیِ خود شر سیستم را برای همیشه خواهد کند.
سومین اندرباره این میباشد که از هر دیدگاهی, هتّا اگر نابودسازی سیستم تکنولوژیک بهترین
راهکار نباشد, برترین راهکار در دست میباشد و همانجور که نیز تئودور کازینسکی میگوید, بر
ما نیست که همهیِ گرفتاریها را یکجا از میان برداریم و برخی از این مشکلات را میتوان
به آیندگان سپرد; در زمان کنون بایستی برنگریست که بهترین رویکرد در دست کدام میباشد و بس.
پ.ن.
این پرسمان همچنان که در بالا نیز آمد, از نگاه کازینسکی نیز بیرون نبوده است و
در اینجا بایستی پذیرفت که در دیرزمان, به راهکارهای دیگری نیز نیاز خواهد بود.
هر آینه, پاره سخنی از کازینسکی اینجا هست که از همه پسندیدهتر است
دربارهیِ چرایی بایستگی نیاز به یک انقلاب برای فروافکنی سیستم:
...
For example, in the U.S. during the early part of the 20th century,
insufficient attention was paid to the problems of the working class. Labor
violence ensued and provided the kick in the pants necessary to get the
government to pay attention to the problems. Because adequate reforms
were carried through, the violence died down;(139) this in contrast to what
happened in Russia, where the Tsarist regime's stubborn resistance to reform
led to revolution.
.
.
.
8. Even if you believe that adequate reforms are possible, you should still
favor the creation of an effective revolutionary movement. It's clear that the
necessary reforms-if such are possible-are not currently being carried out.
Often the system needs a hard kick in the pants to get it started on necessary
reforms, and a revolutionary movement can provide that kick in the pants.
.Unexpected places give you unexpected returns