09-04-2015, 07:12 PM
Mehrbod نوشته: زبانزدی گویا در زبان پارسی داریم که میگوید:اگر را كاشتند، سبز نشد.
اَگَرَ كاشْتِنْ كِشْتِنْ سَوْز نَوابى.
روشنه اگر همگان بهمان بودند بیسار هم نمیشد, ولی در واقعیت و در رُخکرد, همیشه
کسانی پیدا خواهند شد که راه دیگری را بروند و ازینرو کار شما در پایان همان نیمچه نیمه خواهد بود.
راستش بنده هیچوقت قادر نبوده ام که احوالات و افکاری را که در دلم می گذرد به خوبی به زبان گفتار تبدیل کنم! اینهم از دیگر عیوب بنده است!
ز سخن گفتن باطن دلِ گفتار ندارم!
منظورم را بد منتقل کنم خیلی معذرت می خواهم

شما فقط به مسائل کلان اهمیت می دهید چرا؟ و چرا فکر می کنید که باید با روش های کلان و راه حل های کلان در صدد حل مشکلات کلان برآییم؟ همه ی مشکلات بزرگ از مشکلات کوچک و ناچیز بوجود آمده اند پس باید برای حلشان هم از راه حل های کوچک و ناچیز شروع کرد.
یادم نمی آید این حرف کدام اندیشمند است که گفته است برای ایجاد مهربانی و انسانیت و از بین بردن نژادپرستی در جامعه باید موسیقی و ادبیات را به جامعه تزریق کنیم. حال حتما شما در این باره خواهید فرمود حتما کسانی دیگری هم هستند که همچنان به پخش نفرت و نژادپرستی در جامعه مشغولند پس این راه حل عملی نخواهد بود!
همه ی آن کسانی که باعث شدند تکنولوژی به این نقطه برسد آدمهایی بودند که به دوردست ها نگاه می کردند و اصلا به اطراف و اطرافیانشان توجهی نداشتند و اینکه برای رسیدن به آن دوردست ها باید چه قدر انسان و زندگانی انسانی قربانی بشود اصلا برایشان دغدغه نبوده است. در حالیکه اگر از کودکی می آموختند که برای رسیدن به دریا نباید آب یک رودخانه را گل کرد چرا که شاید آن طرفتر پرنده ای آب می نوشد و رهگذری خسته سیراب می گردد الان این وضع جهان نبود. راه حل ریشه ای این مشکل باید از جنس ریشه ی این مشکل باشد! یعنی خرد و ناچیز و دمِ دستی!! یعنی هرآنچه که نزدیکتر به ما است را در اولویت قرار دهیم و برای اصلاح آن بکوشیم و از خودمان به خودمان نزدیکتر کیست؟ بنده به پدیده ی تکثیر عمیقا اعتقاد دارم اینکه می توان انسانیت را تکثیر کرد. می دانم همیشه هستند و بودند و خواهند بود آدمهایی که ساز مخالف انسانیت را می زنند ولی نباید نومید شد چون بالاخره این آدمها روزی خواهند مرد ! بقول ماکس پلانک مهم نیست که نظریه ای که ارائه کرده ایم مخالفان سرسختی داشته باشند این مخالفان روزی خواهند مرد مهم آن است که نسلی که بدنیا می آید نظریه ی ما را بعنوان قانون بپذیرد!
Mehrbod نوشته: نیمچه نیمگی کار شما نه از جنسینگی (sexuality) بساکه از این برمیخیزد که با وانمود و
انگاشت اگرهایی که نمودی در واقعیت ندارند, خودتان را به کوچهیِ چپ زده
و با کارهای بیهوده سرگرم میکنید, زیرا احساس بهتری میدهند و احساس میکنید
که دارید یک کاری به اندازهیِ خودتان هم که شده, انجام میدهید.
بنده فقط و فقط بر طبق همان "نصیحت راهب به تزار " عمل می کنم و در زمان حال زندگی می کنم .
پ.ن . سَوْز نَوابى = سبز نشد؟! نوابیدن = نشدن؟؟