08-23-2015, 08:15 AM
سلام, روزگار بخیر
در پاسخ به سوال پیشرفت روزافزون فن آوری ما را به کجا میبرد؟ فکر میکنم بحث اخلاقی فلسفی در مورد نظارت مراجع قانونی بر رفتار شهروندان چندان روشن کننده این پیش بینی نباشه.
اگه به ریشهها نگاهی دوباره داشته باشم, حال رُ در نظر بگیریم شاید بتونیم آیندهایی که عنصر فنآوری برای نوع بشر رقم میزنه رُ به صورت مبهم و تار و یا از پس ظن و گمانهای خوشبینانه و بدبینانه "واضح" ببینیم.
1. فنآوری محصول تنبلی و محدودیتهای انسان, و همچنین قدرت طلبی اونه
2. من علت رشد فن آوری رُ هم علاوه بر عوامل مورد قبل به علت افزایش هوش و ملال حاصل از هوش میدونم(به عبارتی آدمهای زیادی هستن که توانایی لذت بردن از چیزهای ساده رو از دست دادن)
تکنولوژی چگونه ما را میکشد؟
به طرز متناقضی تصور رباتهایی که ما رُ به خاطر امنیت خودمون میکشن و یا کامپیوتری که ما رُ موجود مضر به حال کره زمین تشخیص داده سادهتر و دم دستتر از دیدن اتفاقی که هم اکنون داره برای ما میافته.
ما دم از دانش پزشکی میزنیم ولی میکربها ویروسها و باکتری ها از ما باهوشترن. مقاومت به آنتی بیوتیک در باکتریها به خاطر مصرف بیرویه آنتیبیوتیک در بعضی کشورهای پیشرفته شمال اروپا به 45 درصد رسیده. در کشورهایی مثل یونان 23 درصده فکر میکنم. راستشو بخواید ما روی کره زمین تنها نیستیم..
بیماریهای قلبی و عروقی و سرطانها که عامل شماره یکی مرگ و میرها در جهان هستن, معلول تحرک کم, هوای آلوده, مواد غذایی با نگهدارندههای شیمیایی, نازک شدن لایه ازُن, فشارهای روانی زندگی شهری و زیستن در جهانی پرشتابه. (به آماری که بهشت زهرای تهران در مورد مرگ و میرهای سرطان و سکته قلبی میده نگاهی بندازید, بعید میدونم وحشت نکنید)
اعتیاد به کامپیوتر, اینترنت و وسایلی مثل گوشیهای هوشمند, یه مسئله جدیه. علائمی مثل بیقراری, تغییر مود, پرخاشگری, گوشه گیری, عود و .. در این نوع اعتیاد و اعتیاد به موارد دیگه مشترکه. اعتیاد به قمار از طریق اینترنت, اعتیاد به شرکت در حراجها و خریدهای اینترنتی و ارتباط برقرار کردن از طریق مجازی.. از شاخههای این اختلال هستن.
دوباره از خودمون میپرسیم: واقعاً پیشرفت روزافزون فن آوری ما را به کجا میبرد؟
در جمله سوالی بالا, منظور از "ما" چه کسانیه؟ طبقه متوسط؟ (همون طبقهایی که مصرف کننده کالا و فرهنگه و تا حدود خیلی جزئی تولیدشون میکنه؟
یک گره اینجاست که طبقه متوسط یا متوسط رو به بالا حتی, تنها "نوع بشر" نیستن. ما انسانهای رو داریم که سهمشون از تکنولوژی کار در معادن الماس و فلزاتیه که در تولید سخت افزارهای گوشیهای هوشمند و کامپیوترها به کار میرن و از این طریق استثمار میشن.(به جنجالهای شرکت نوکیا میشه اشاره کرد به عنوان مثال) ما نوع بشر افریقایی رُ داریم. نوع بشری رُ داریم که از تکنولوژی هراس داره و یا حتی بدون هراس زندگی در روستا رُ انتخاب کرده.
و حالا از خودمون میپرسیم, فنآوری تا چه میزان در بازده همین طبقه مصرف کننده تاثیر داشته؟ حدس من اینه که تاثیر به شکل نموداری از یک تابع لوگاریتمیه.
یعنی تا حدودی بازده رو ناگهان بالا برده ولی از یه جایی به بعد به عنوان مثال به اندازه هزار واحد پیشرفت بازده اندکی بالا میره. باقیش سرگرمیه.
سیستمهای نظارتی از تئوری تا عمل
قبل از درگیر شدن در بحث اخلاقی- فلسفی, از خودمون میپرسیم, نگهبانها برای چی بوجود اومدن؟ برای حفاظت از چیزی که ارزشمنده. و در واقع برای حفاظت از جان و مال اشخاصی که صاحب ثروت و یا ثروت و قدرت هستن. در حال حاضر چی؟ همون وضعه. دستگاههای امنیتی هدفشون حفاظت از قدرت مرکزی و سیستم حکومتیه. سیستمی که تحت نفوذ مستقیم ثروتمندان, صاحبان صنایع و دلالهاست. در واقع حفظ امنیت جامعه از لحاظ نیروی کار و بازار مصرف کالای همین صنایعه که ارزشمند محسوب میشه.
ممکنه بلافاصله گفته بشه این خیلی بدبینیه! ولی, اگر یکی از عوامل اصلی نا امنی خود سیستم باشه چی؟
اگر بدونید که اون صاحبان ثروتی که در سیستم نفوذ مستقیم دارن, قاچاقچیان عمده مواد مخدر هستن چی؟ اگر شرکتهای نفتی و ساخت تسلیحات نظامی و دلالها که از جنگ مثلاً عراق سود میبردن و میبرن جز این اشخاص صاحب نفوذ باشن اونوقت چی؟ اگر سیستم مالی و اقتصادی سیستم فاسدی باشه و کارش چاپیدن دارایی های مردم باشه, باز هم در مورد فواید سیستم نظارتی میتونیم صحبت کنیم؟
در پاسخ به سوال پیشرفت روزافزون فن آوری ما را به کجا میبرد؟ فکر میکنم بحث اخلاقی فلسفی در مورد نظارت مراجع قانونی بر رفتار شهروندان چندان روشن کننده این پیش بینی نباشه.
اگه به ریشهها نگاهی دوباره داشته باشم, حال رُ در نظر بگیریم شاید بتونیم آیندهایی که عنصر فنآوری برای نوع بشر رقم میزنه رُ به صورت مبهم و تار و یا از پس ظن و گمانهای خوشبینانه و بدبینانه "واضح" ببینیم.
1. فنآوری محصول تنبلی و محدودیتهای انسان, و همچنین قدرت طلبی اونه
2. من علت رشد فن آوری رُ هم علاوه بر عوامل مورد قبل به علت افزایش هوش و ملال حاصل از هوش میدونم(به عبارتی آدمهای زیادی هستن که توانایی لذت بردن از چیزهای ساده رو از دست دادن)
تکنولوژی چگونه ما را میکشد؟
به طرز متناقضی تصور رباتهایی که ما رُ به خاطر امنیت خودمون میکشن و یا کامپیوتری که ما رُ موجود مضر به حال کره زمین تشخیص داده سادهتر و دم دستتر از دیدن اتفاقی که هم اکنون داره برای ما میافته.
ما دم از دانش پزشکی میزنیم ولی میکربها ویروسها و باکتری ها از ما باهوشترن. مقاومت به آنتی بیوتیک در باکتریها به خاطر مصرف بیرویه آنتیبیوتیک در بعضی کشورهای پیشرفته شمال اروپا به 45 درصد رسیده. در کشورهایی مثل یونان 23 درصده فکر میکنم. راستشو بخواید ما روی کره زمین تنها نیستیم..
بیماریهای قلبی و عروقی و سرطانها که عامل شماره یکی مرگ و میرها در جهان هستن, معلول تحرک کم, هوای آلوده, مواد غذایی با نگهدارندههای شیمیایی, نازک شدن لایه ازُن, فشارهای روانی زندگی شهری و زیستن در جهانی پرشتابه. (به آماری که بهشت زهرای تهران در مورد مرگ و میرهای سرطان و سکته قلبی میده نگاهی بندازید, بعید میدونم وحشت نکنید)
اعتیاد به کامپیوتر, اینترنت و وسایلی مثل گوشیهای هوشمند, یه مسئله جدیه. علائمی مثل بیقراری, تغییر مود, پرخاشگری, گوشه گیری, عود و .. در این نوع اعتیاد و اعتیاد به موارد دیگه مشترکه. اعتیاد به قمار از طریق اینترنت, اعتیاد به شرکت در حراجها و خریدهای اینترنتی و ارتباط برقرار کردن از طریق مجازی.. از شاخههای این اختلال هستن.
دوباره از خودمون میپرسیم: واقعاً پیشرفت روزافزون فن آوری ما را به کجا میبرد؟
در جمله سوالی بالا, منظور از "ما" چه کسانیه؟ طبقه متوسط؟ (همون طبقهایی که مصرف کننده کالا و فرهنگه و تا حدود خیلی جزئی تولیدشون میکنه؟
یک گره اینجاست که طبقه متوسط یا متوسط رو به بالا حتی, تنها "نوع بشر" نیستن. ما انسانهای رو داریم که سهمشون از تکنولوژی کار در معادن الماس و فلزاتیه که در تولید سخت افزارهای گوشیهای هوشمند و کامپیوترها به کار میرن و از این طریق استثمار میشن.(به جنجالهای شرکت نوکیا میشه اشاره کرد به عنوان مثال) ما نوع بشر افریقایی رُ داریم. نوع بشری رُ داریم که از تکنولوژی هراس داره و یا حتی بدون هراس زندگی در روستا رُ انتخاب کرده.
و حالا از خودمون میپرسیم, فنآوری تا چه میزان در بازده همین طبقه مصرف کننده تاثیر داشته؟ حدس من اینه که تاثیر به شکل نموداری از یک تابع لوگاریتمیه.
یعنی تا حدودی بازده رو ناگهان بالا برده ولی از یه جایی به بعد به عنوان مثال به اندازه هزار واحد پیشرفت بازده اندکی بالا میره. باقیش سرگرمیه.
سیستمهای نظارتی از تئوری تا عمل
قبل از درگیر شدن در بحث اخلاقی- فلسفی, از خودمون میپرسیم, نگهبانها برای چی بوجود اومدن؟ برای حفاظت از چیزی که ارزشمنده. و در واقع برای حفاظت از جان و مال اشخاصی که صاحب ثروت و یا ثروت و قدرت هستن. در حال حاضر چی؟ همون وضعه. دستگاههای امنیتی هدفشون حفاظت از قدرت مرکزی و سیستم حکومتیه. سیستمی که تحت نفوذ مستقیم ثروتمندان, صاحبان صنایع و دلالهاست. در واقع حفظ امنیت جامعه از لحاظ نیروی کار و بازار مصرف کالای همین صنایعه که ارزشمند محسوب میشه.
ممکنه بلافاصله گفته بشه این خیلی بدبینیه! ولی, اگر یکی از عوامل اصلی نا امنی خود سیستم باشه چی؟
اگر بدونید که اون صاحبان ثروتی که در سیستم نفوذ مستقیم دارن, قاچاقچیان عمده مواد مخدر هستن چی؟ اگر شرکتهای نفتی و ساخت تسلیحات نظامی و دلالها که از جنگ مثلاً عراق سود میبردن و میبرن جز این اشخاص صاحب نفوذ باشن اونوقت چی؟ اگر سیستم مالی و اقتصادی سیستم فاسدی باشه و کارش چاپیدن دارایی های مردم باشه, باز هم در مورد فواید سیستم نظارتی میتونیم صحبت کنیم؟