11-11-2014, 08:56 PM
Mehrbod نوشته: = پذیرش ناتوانی و بیارادگی.
این همان شیوهایست که سیستم فندین (technological system) از همه بیشتر میپسندد, که کس به
اینکه دیگرانی ناشناس شرایط و ضوابط زندگی او را پیمیریزند و با قانونهایِ گوناگون و رنگارنگ, بایدها و نبایدهایِ زندگی
خود او را روشن میسازند, کاری نداشته و سر در لاک خود فرو به کارهایی سرگرم باشد که بیاثر , بیآزار و رویهمرفته بیهوده اند.
چندی از جایگزینهایی که سیستم دربرابر این "از میان رفتن آزادی" و "کنترل بر سرنوشت خویشتن" میدهد اینها میباشند:
١- entertainment یا رِسانههایِ سرگرمیساز: فیلمها, بازیها, تئاترها, هنرکردهها, ...
٢- فعالیتهای بیآزار: دوستیهایِ آبکی, محفلنشینی, گسارش داروهای روانگردان (الکل, سیگار, ..), ...
٣- در کار و پیشه فرورفتن: پژوهشگران و دانشمندان نمونهیِ برجسته این دسته میباشند که از
کار خود آن احساس قدرتی را میابند که در زندگی خود ندارند. geeks/nerds نیز در این دسته میافتند.
٤- بالا رفتن از پلههایِ ترّقی: کسانیکه ناتوانی خود در کنترل زندگی اشان را میکوشند با پیشرفت و ترّقی
در زندگی جبران بسازند (که تا اندکی کار میکند), پولاندوزی, کسب پرستیژ اجتماعی, رقابت
با کسان همرده و ... اینها همگی به قدرت کس میافزایند, ولی در پایان روز بیهودهاند و ازینرو نیز این دسته
هتّا اگر به اندازهای که دیگر نیاز به کار نداشته باشند نیز پول و سرمایه گردبیاورند همچنان از کوشایی بازنخواهند ایستاد, زیرا انگیزهیِ رانندهیِ آنان نه دستیابی به آسانی و پول, بساکه برآوردن نیاز ِ توانخواهی و قدرت است.
٥- ...
با این حال باز هم تلاش در جهت شکست دادن چیزی که میدانید شکست پذیر نیست! کاری بیهوده است.
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری