11-07-2014, 01:18 AM
Mehrbod نوشته: از دیدگاه @Dariush

من چندی پیش با مهربد گفتگویی [نسبتا مفصل] پیرامون همین موضوع در فیسبوق داشتم و در مورد ِ چیزهایی مثل ِ اینها :
IBM Smarter Cities - Future cities - United States
IBM - Smarter Planet - United States
Machine to machine
و ...
با او سخن گفته بودم. من اینجا نیاز است که پیشدرآمدی به آنچه که چند روز دیگر سعی میکنم اینجا قرار بدهم بگویم. تمام ِ
این چیزهایی که شما دوستان در این لینکها میخوانید، براستی همان Iceburg یست که شما تنها نوک ِ از آب بیرونزدهاش را میبینید.
کارهایی که در این حوزه در حال ِ انجام گرفتن است انچنان به سرعت میروند و آنچنان سرمایههای عظیمی در این مورد خرج
میشود که باور کردنی نیست؛ این بدین معناست که پرتگاه اصلا فاصلهی دوری با ما ندارد. زیرساختها (اعم از Cloud، Machine2
Machine middleware، RealTime internet و... ) که به سرانجام برسند، من به شما میگویم که کمتر از یک یا نهایتا دو سال
برای رسیدن ِ ماشینها به آستانهی ابرهوشمندی فرصت هست. در حال ِ حاضر چند سرعتگیر باعث شده که کارها
کند پیش بروند. مهمتریناش حجم عظیم دادههاست. ما هنوز آنقدر از لحاظ تکنولوژی پیشرفت نکردهایم که بتوانیم دادههای خیلی خیلی
عظیم را پردازش بکنیم. تئوریاش را داریم (امثال ِ map-reduce و... ) اما ساختار تکنولوژیکالی که بتوانیم آن را عملی بکنیم
را نداریم هنوز. اما در حوزهی Big Data آزمایشگاهها، دانشگاهها و شرکتهای زیادی در سرتاسر جهان در حال ِ کار کردن هستند
و من به شما اطمینان میدهم که ما فاصلهی چندانی با تبدیل ِ نتایج آزمایشگاهی به نتایج واقعی نداریم!
مزرعهای از سوپرکامپیوترها را تصور بکنید که هرکدام از آنها دادههای پیشپردازششده را صدها ابررایانههای دیگری که هر کدام از آنها در
نواحی مختلف جهان هستند دریافت میکنند، که این ماشینهای ثانویه نیز خود دادههای پیشپردازششدهای را هزاران مینفریم و سرور دیگر
دریافت میکنند و خود این مین فریمها و سرورها دادههایی را از میلیونها سنسور، ریزرایانه، موبایل و ... دریافت میکنند. دادههای پردازششدهای
که در نقطهی نهایی (یعنی مزرعهی سوپررایانهها) حاصل میشود، دادههاییست بسیار بسیار ناب وحساس که میتواند مثلا پیشبینی آینده با
تقریبهایبالایی از اطمینان در موضوعاتِ گوناگون باشد. در حال ِ حاضر ما هنوز هتا توانایی تکنولوژیکال برای هتا تجمیع این حجم عظیم از دادهها را
نداریم چه برسد به پردازش، اما تمام ِ اینهایی که من گفتم به طور دقیق در حال ِ شبیهسازی و محاسبه هستند و همانطور که گفتم از لحاظ ِ تئوری
همه چیز کامل است!
حالا این مقدمه برای این بود که اول بگویم من به شخصه به بحرانی بودن ِ وضعیت واقفم. چندی پیش در جستار «داعش؛ پدیدهای در خور تعمق»
نیز یک اشارهای بین پیشرفت ِ تکنولوژی و داعش داشتم. من میخواستم بگویم که نخست آنکه پدید آمدن گروههایی آنچنان دیوانه و البته هوشمند
اصلا دور از انتظار نیستند( چنانکه میبینیم)، دوم آنکه افتادن ِ تکنولوژیهای حساس به دست ِ آنها نیز باز اصلا دور از انتظار نیست، چنانکه
گزارشهای متعدد حاکی از این است که آنها سه جنگنده به دست آوردهاند که در حال ِ تمرین برای یادگیری پرواز و جنگیدن با آنها هستند،
سلاحهای شیمیایی به دستشان افتاده و انواع سلاحهای سنگین (تانک، ضدهوایی، موشک و ... ) در اختیارشان است. در حال ِ حاضر
داعش یک خطر منطقهایست و ما هنوز آنقدر میتوانیم اطمینان داشته باشیم که او نمیتواند کاری با جهان بکند. اما اینجا نیاز است
کمی بیشتر بیاندیشیم: داعش حاصل فرگشت ِ القاعده، القاعده حاصل فرگشت ِ حزبالتحریر و ... اکنون با چند سوال مواجهیم:
1- آیا با حذف ِ گروههایی چون داعش ما گروهی گروهی مشابه را پدیدار نخواهیم دید؟
خواهیم دید. همین الان نسبت به ده سال ِ گذشته گروههای تندروی اسلامی چند برابر شدهاند. (گفته میشود تنها داعش نزدیک
به 50 هزار عضو دارد).
2- آیا ما همیشه میتوانیم تکنولوژیهای حساس را از دست آنها دور نگاه داریم؟
رویای خامیست اگر چنین میپندارید. هماکنون کشورهایی چون پاکستان، هند، کرهی شمالی، اسرائیل، روسیه و ... دارای سلاحهای
هستهای هستند. نگاهی کنید به وضع جهان ِ امروز، ناتو و روسیه هماکنون تا مرز جنگ پیش رفتهاند و بطور جدی و عینی برای هم خط و
نشان میکشند چنانکه برای من هیچ بعید نیست که تا چندی دیگر جنگی رخ دهد. از آنسو، پکستان و هند همچون آتشفشانهایی
در شُزُف ِ انفجار هستند و بارها و بارها درگیرهای جدی در مرزهایشان رخ داده. کره شمالی و ژاپن و چین هم که وضعاشان روشن است.
شعلهور شدن ِ جنگ در یکی از این نقاط ِ پرتنش همانا و فرورفتن در درهی ناکجاآبادی همانا! اگر برای شما بعید است که در آن بلبشویی
که ابرقدرتهایی چون آمریکا تضعیف شدهاند، کسی چون ایل، رهبر کرهی شمالی، چند کلاهک ِ هستهای به بغدادی به بهای چند میلیون دلار
بفروشد، برای من ولی اصلا غیرقابل تصور نیست!
(این البته مثالی بسیار ابتداییست)
من اما چند راه ِ حل میشناسم که یکی از آنها را اینجا ذکر میکنم:
من به زمان امید دارم. اگر ما ده تا پانزده سال با آن درگاه ِ جهنمی فاصله داشته باشیم، شانس ِ اینکه بتوانیم خودمان را نجات بدهیم تقریبا
زیاد است. روند به نظرم اینگونه خواهد بود که در پی گسترش ِ تکنولوژی، اکنون که در حال ِ وارد شدن به مراحلی هستیم که نتایج
مستقیم تباهیهایی که الان تنها میتوانیم آنها را تصور بکنیم ذره ذره وارد ِ زندگی افراد میشود و آنها را به طور عینی در جریان ِ زندگی خویش
میبینند و لمس میکنند، میتوان امید داشت که واکنشها به این موضوع زور ِ بیشتری پیدا بکنند.
من در این مورد چند روز دیگر اگر برگشتم خواهم نوشت. الان دیگر واقعا باید بروم.
پ.ن: درود و خوشامد به مهربد.
کسشر هم تعاونی؟!