11-06-2014, 05:36 PM
از دیدگاه [MENTION=6]sonixax[/MENTION]
اگر بخواهیم همانندیای میان اسلامگرایی و فندگرایی داشته باشیم, میلاد همان حزباللهای ذوب شدهیِ ولایت است.
میلاد بیشتر از آنکه بیاندیشند, میسُهد. او به آروینها و تجربههایِ
شخصی اش سدها بار بیشتر از خروار خروار نوشتههای دانشیک و اندیشیک باور دارد.
میلاد جهان کنونین را جایی اگر نه ایدهآل, دستکم خوشایند میابد. او نه تنها از
"اندکی نافرزامی" در این جهان بدش نمیاید, بساکه آنرا مزّه و فلفل نمک آن میبیند.
همهیِ اینها درست میبود اگر میلاد یک یاغی هم نبود. میلاد نیز همچون دیگر کاربران این سخنگاه, در زندگی
خودش را همواره در گونهای بند و زنجیر دیده است. این نگرش ولی با کوچ کردن او از ایران روندی رو به کاهش داشته
است و اگرچه او آلمان, جاییکه میزیود را هیچ ایدهآل نمیبیند, ولی آنرا همانجور که بالا گفتیم خوشایند میبیند. او در دست
دیگر فانتزیهایی نیز از جهان ایدهآل دارد و برای نمونه آمریکا را جایی بارها بار بهتر از آلمان میداند و دوست دارد اگر
شد روزی بکوچد به آنجا, ولی بگرایندی بالا هرگز نخواهد رفت, چون ناخودآگاهانه میترسد بهمان خوبی و فرمانی که میپندارد نبوده و آرزوهایش از سکه بیافتند.
میلاد خود یکی از فندآوران ِ این سیستم فندین است. در سیستم فندین, فندآورانِ کوشا و توانا جایگاهی والا و ارجمند دارند و میلاد
نیز خود یکی از آنهاست که بخوبی میداند چگونه با کاربرد دانش و فند به شکوفایی زندگی اش و بفراخور, سامانه فندین یاری برساند.
او همهیِ سخنان آوردهیِ این جُستار را بی کم و کاست گزافهگویی/exaggeration میداند و چون یکی از فندسالاران است, همچون
دیگر فندسالاران چیزهایی که نمیپسندد را بسادگی چشممیپوشاند. او در تراز خردین میتواند نمونهوار دریابد یک چاپگر
سه بعدی چه پیامدهایِ دیوانهواری دربر دارد, یا نیروی اتمی (Atomkraft) چه دامنهیِ ویرانگری و آسبی دارد, ولی از روی ذوب شدگی و باورمندی
او همهیِ اینها را چیزهای دومّینه و سومّینه و چندمینه برمیشمارد. بمب اتم بدی هم دارد؟ بجایش کشورهای آگاه و کاردرست مانند آمریکا و اسرائیل میدانند از آن چگونه بهرهیِ بجا بگیرند و پس خوبی و بدی آن در دست کاربر اش هست.
فندباوران همگی در یک ویژگی مشترکاند:
میلاد نیز بهمچنین, همهیِ فندآوریها, هتّا سیهترین و مرگآورترین آنها را به داشتن کارکردهایِ دوگانهیِ سودمند و
زیانمند میبخشد و هرگونه بدی که در پیوند به فندآوری باشد را از آن گرفته و به گردن فندکاربر آن میاندازد.
لغزشهایِ میلاد:
چیزهاییکه بالا گفتیم بجز لغزشهایِ میلاد نبود. او از بیخ در هیچ گفتمانی
آن اندازه ژرف نشده و نیست که بخواهد موضع آنچنانی داشته باشد.
بیرنگ
پارسیگر
اگر بخواهیم همانندیای میان اسلامگرایی و فندگرایی داشته باشیم, میلاد همان حزباللهای ذوب شدهیِ ولایت است.
میلاد بیشتر از آنکه بیاندیشند, میسُهد. او به آروینها و تجربههایِ
شخصی اش سدها بار بیشتر از خروار خروار نوشتههای دانشیک و اندیشیک باور دارد.
میلاد جهان کنونین را جایی اگر نه ایدهآل, دستکم خوشایند میابد. او نه تنها از
"اندکی نافرزامی" در این جهان بدش نمیاید, بساکه آنرا مزّه و فلفل نمک آن میبیند.
همهیِ اینها درست میبود اگر میلاد یک یاغی هم نبود. میلاد نیز همچون دیگر کاربران این سخنگاه, در زندگی
خودش را همواره در گونهای بند و زنجیر دیده است. این نگرش ولی با کوچ کردن او از ایران روندی رو به کاهش داشته
است و اگرچه او آلمان, جاییکه میزیود را هیچ ایدهآل نمیبیند, ولی آنرا همانجور که بالا گفتیم خوشایند میبیند. او در دست
دیگر فانتزیهایی نیز از جهان ایدهآل دارد و برای نمونه آمریکا را جایی بارها بار بهتر از آلمان میداند و دوست دارد اگر
شد روزی بکوچد به آنجا, ولی بگرایندی بالا هرگز نخواهد رفت, چون ناخودآگاهانه میترسد بهمان خوبی و فرمانی که میپندارد نبوده و آرزوهایش از سکه بیافتند.
میلاد خود یکی از فندآوران ِ این سیستم فندین است. در سیستم فندین, فندآورانِ کوشا و توانا جایگاهی والا و ارجمند دارند و میلاد
نیز خود یکی از آنهاست که بخوبی میداند چگونه با کاربرد دانش و فند به شکوفایی زندگی اش و بفراخور, سامانه فندین یاری برساند.
او همهیِ سخنان آوردهیِ این جُستار را بی کم و کاست گزافهگویی/exaggeration میداند و چون یکی از فندسالاران است, همچون
دیگر فندسالاران چیزهایی که نمیپسندد را بسادگی چشممیپوشاند. او در تراز خردین میتواند نمونهوار دریابد یک چاپگر
سه بعدی چه پیامدهایِ دیوانهواری دربر دارد, یا نیروی اتمی (Atomkraft) چه دامنهیِ ویرانگری و آسبی دارد, ولی از روی ذوب شدگی و باورمندی
او همهیِ اینها را چیزهای دومّینه و سومّینه و چندمینه برمیشمارد. بمب اتم بدی هم دارد؟ بجایش کشورهای آگاه و کاردرست مانند آمریکا و اسرائیل میدانند از آن چگونه بهرهیِ بجا بگیرند و پس خوبی و بدی آن در دست کاربر اش هست.
فندباوران همگی در یک ویژگی مشترکاند:
فندآوری به ذات خود ندارد عیبی, هر عیبی است از فندکاربری ماست.
میلاد نیز بهمچنین, همهیِ فندآوریها, هتّا سیهترین و مرگآورترین آنها را به داشتن کارکردهایِ دوگانهیِ سودمند و
زیانمند میبخشد و هرگونه بدی که در پیوند به فندآوری باشد را از آن گرفته و به گردن فندکاربر آن میاندازد.
لغزشهایِ میلاد:
چیزهاییکه بالا گفتیم بجز لغزشهایِ میلاد نبود. او از بیخ در هیچ گفتمانی
آن اندازه ژرف نشده و نیست که بخواهد موضع آنچنانی داشته باشد.
بیرنگ
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns