09-15-2013, 09:38 AM
SAMKING نوشته: ولی مگر همین ژن انسان ژن میمون را هم در خود ندارد؟ مگر از یک ریشه نیستند؟ژن همساز تر ( fitter) ژن ناهمساز تر را از میان میبرد، درست:
پس چرا ژن ما به گفته شما ما را ناتوان از نابود کردن میمون ها نکرده و نمیکند؟
پس میبینید که اینجا ژنِ تکامل یافته تر(دارای آگاهی قدرتمندتر) برای ماندن خود ژن ناتوان تر(آگاهی کمتر) را از بین میبرد
ولی هنوز ژن و هنوز اسیه های امینه است، آهن نیست.
برتری ژن هم همواره به آگاهی نیست! برای نمونه برتری
ژن در شهباز (eagle)، توان بینایی چشم او از بلندای دور است.
آگاهی و دانش هم بی داشتن هوش و توان خردورزی ارزش ندارد.
همه ی اینها باید باهم باشد تا در زمانه ی کنونی ن کسی برتری یابد.
تازه نه همه جا، در جمهوری اسلامی اگر فامیل رهبر باشید نیاز به
هوش و آگاهی چندانی هم ندارید، خود بخود به برتری میرسید.
در گذشته ی نه چندان دور هم زور بازو کارساز تر از هوش و دانش بود.
پس میبینیم که نمیتوان روند فرگشت را تنها به دانش کاهش داد.
و آری، این اتمهای کربن و هیدروژن و نیتروژن و فسفر و .. بودند که
اسید های امینه را ساختند تا ژنهارا بسازند تا ما را بسازند تا خال سرخ
بر نوشته مان بنهیم یا ننهیم، بسته به اینکه به سود* همان چینش
اتمی باشد یا نباشد. از اینرو، ناخودآگاه نیرومند ما که از سوی همین
اتمها کنترل میشود، نمیگذارد که آگاهی ما بز زیان او کار کند و برای
همین هم کم کم یک شار (جریان ) دارد پدید میاید که با بدبینی به
فندآوری مینگرد. یا برای همین هتّا در داستان های پندارین دانشیک،
اسحاق عاصموف از چهار قانون هوشواره ای سخن میگوید.
تا کنون دیده نشده که یک سامانه کهن، جای خود را به آسانی به یک
سامانه ی نوین بدهد، سامانه های نوین هتّا گاه از سوی سامانه های
کهن ، دیرزمانی به پس رانده شده و سپس بازگشته اند یا به آماج خود
نرسیده اند، روند فرگشت هم رجگون(linear) نیست و بیگمان اگر آن
سنگ آسمانی نمیافتاد، شاید هنوز دیناسور ها بر جهان فرمان میراندند.
•
*در این جهان ، روندی پیشی میگیرد که شتاب بیشتری در افزایش آنتروپی داشته باشد
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد