09-12-2013, 11:45 PM
SAMKING نوشته: پس با این حساب اگر روزی بدنتان فرسوده شد.. هرگز حاضر به تعویض آن با یک بدن رباتی و انتقال ویرتان به رایانه نخواهید بود؟درسته؟چرا، از دست دادن بخشی از مزدک، از مردن و از دست دادن همه ی
چون دیگر مزدک از میان میرود بر پایه سخن شما...
اگر شما در انتهای پیکتان هم نقطه قرمز میگذارید و من نمیگذارم
این فرمان ژنتان است؟
و ژن شما اینگونه تکامل یافته که نقطه قرمز بگذارید؟
یا خودتان بر اساس اندیشه و ویر خود انتخاب میکنید که از نقطه قرمز بهره ببرید؟
دقیقن همان که گفتم، "خود"ِ امروز ما تبدیل خواهد شد به "خود"ِ آینده ما.
با همین تغییر در "خود" که گفتم، خود آینده ما دیگر نیاز به ویرِ بجا مانده از دوران انسان بودن ندارد
بلکه این "خود=دانش" جدید بدنبال علایق خویش که همان دانش است میباشد. و هدف تبدیل به دانش میشود.
این قانون نیست.
از سخنان قدسی الله هم نیست.
خورشید هم چند میلیون سال است که پا برجاست، همیشه اینگونه نخواهد بود.
ما بخدا اعتقاد نداریم
خودمون خواهیم آفرید.
مزدک بهتر است ولی آن دیگر مزدک نخواهد بود و شاید دیرتر مانند آن
یارویی که در فیلم روبوکوپ Robocop ، سراسر رایانه شده بود، دیوانه
شوم و خودم را بکشم!، به وارونه، اگر مغز شما آسیب ببیند و پیکر شما
بجای بماند و با دستگاه زنده نگاه داری شود، هنوز میتواند یک فرزند دیگر پدید بیاورد !
---
آری، مغز من چنان ساخته و در بستر فرهنگی که استخر ژنتیک
هم درآن کارگر بوده است، چنان پرداخته شده است که ماست
موسیر دوست دارد و خال قرمز در پایان سخننانش میگذارد و یک
آلمانی هم خورشت بادنجان دوست ندارد و بجایش سوسیس
با کچاپ دوست دارد ! اندیشه ی من که در "هوا" نیست، برروی
پایه های بنام "مهاد فرازیست ژن" در میلیونها سال فرگشت پدید
آمده و ابزاری است که آماج آن، نگهداشت و فرازیست ژن است
و آماجی جز این هم برایش نمیتوان تراشید!
---
خب، ّپس ان خود، ما نیستیم، چیزی دیگر است و برای همین،
ما هیچ انگیزه ای نداریم که کاری را که شما میگویید، برای از میان
بردن خود انجام دهیم، چون فرمان ژن ما به وارون این است!
----
اگر ما نام پرتقال را سیب بگذرایم، پرتقال سیب میشود؟
نه ، تنها نامش سیب میشود ولی همان پرتقال است.
دانش هم در همان روباتها، برای انجام یک کار دیگر است،
همان که گفتید، پیدا کردن انرژی و برتری بر روبات های دیگر.
در باستان، این ابزار بیشتر زور بازو بود، اکنون هوش و دانش
و فند شده. خودآگاه ما هم در برگیرنده ی هوش و آگاهی
و دانش و مهر و بیزاری و خشم و هنر و چامه سرایی و موزیک و ...
.. همه این ابزار است و دانش تنها یک بخش ان است. ==>
همانگونه که گفتیم، این ابزار ها نمیتوانند جای آماج (=زندگی) را بگیرند.
-----
خورشید هم با تابندگی خود کراننمایی میشود و زمانی که نتابد،
دیگر خورشید نیست، سیاهچاله و یا چیزی دیگر است!
-----
آفرینش ( پدید اوردن چیزی از هیچ) شدنی نیست.
همان شیر هم از فرگشت در جنگل پدید امده !
[SIZE=3]•[/SIZE]
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد