01-09-2013, 01:30 AM
سوال دقیقا همین است که نکته چیست؟
در اینجا بنظر میرسد به عواقب منطقی این سخن دقت نشده و اینکه خود نتیجه اعمال آن (با فرض درستی) در تصمیم ما در خوبی یا بدی آن موثر است.این مساله تا حد زیادی فلسفیست و مساله ارزش و زندگی و اخلاق اینجا در میان است.
اساسا کل سخن محافظه کاری در عرصه سیاسی همین است.فرگشت یافتن ما هم تنها یکسری اطلاعات درباره تطابق بدن ما با محیط شکل گیریش میگوید.یعنی یکسری آزمایش مجانی که طبیعت انجام داده که همه متغییر های آن میتواند عوض شود و میشود دایناسورها هم به چشم بهم زدنی با تمام فرگشت یافتگی خود منقرض شوند.
نبود شواهد هم همیشه شواهد نبود نیستند ولی شواهد بودن هم نیستند و ما بالاخره باید تصمیم بگیریم درباره تک تک مسائل.حالا ما یکسری داده داریم از فرگشت که نیاکان ما در شرایطی جان سالم بدر برده اند.خوب اینرا که از جناب داروین میدانستیم.حالا چه باید بکنیم و چه؟همه مان باید برگردیم به بیابانها افریقا و به شکار مشغول شویم؟چرا که تمام اختراعات بشری دربرابر فرگشت جدید هستند از چرخ گرفته تا ... و همه آنها ممکن است خطرات نهفته ناشناخته داشته باشند پس راه این میشود که ما یا یک چند میلیون سال صبر کنیم تا اثر فرگشتیشان معلوم شود یا بریزیمشان دور؟و اگر قرار است که ریسک را قبول کنیم و تنها سخن از محافظه کاری با تمام قوا نیست سوال اینست که این trade off با چه قرار است بشود و به چه میزان و کل هنر اصلا همین است دیگر وگرنه شوخیست اصلا کل سخن.
دانش ما شاید قطعی نباشد ولی آنچه قطعیست این است که در اینجا فرضها پنهان و ارزشگذاریهای بسیاری انجام شده.
اساسا زندگی خودش یک قمار است و سوال اینست که چطور باید بازی کنیم.و تمام هنر همان اینست که چطور بیشترین سود را بکنیم و سود چیست و کدام ریسک بیخود است و کدام نیست.
در اینجا بنظر میرسد به عواقب منطقی این سخن دقت نشده و اینکه خود نتیجه اعمال آن (با فرض درستی) در تصمیم ما در خوبی یا بدی آن موثر است.این مساله تا حد زیادی فلسفیست و مساله ارزش و زندگی و اخلاق اینجا در میان است.
اساسا کل سخن محافظه کاری در عرصه سیاسی همین است.فرگشت یافتن ما هم تنها یکسری اطلاعات درباره تطابق بدن ما با محیط شکل گیریش میگوید.یعنی یکسری آزمایش مجانی که طبیعت انجام داده که همه متغییر های آن میتواند عوض شود و میشود دایناسورها هم به چشم بهم زدنی با تمام فرگشت یافتگی خود منقرض شوند.
نبود شواهد هم همیشه شواهد نبود نیستند ولی شواهد بودن هم نیستند و ما بالاخره باید تصمیم بگیریم درباره تک تک مسائل.حالا ما یکسری داده داریم از فرگشت که نیاکان ما در شرایطی جان سالم بدر برده اند.خوب اینرا که از جناب داروین میدانستیم.حالا چه باید بکنیم و چه؟همه مان باید برگردیم به بیابانها افریقا و به شکار مشغول شویم؟چرا که تمام اختراعات بشری دربرابر فرگشت جدید هستند از چرخ گرفته تا ... و همه آنها ممکن است خطرات نهفته ناشناخته داشته باشند پس راه این میشود که ما یا یک چند میلیون سال صبر کنیم تا اثر فرگشتیشان معلوم شود یا بریزیمشان دور؟و اگر قرار است که ریسک را قبول کنیم و تنها سخن از محافظه کاری با تمام قوا نیست سوال اینست که این trade off با چه قرار است بشود و به چه میزان و کل هنر اصلا همین است دیگر وگرنه شوخیست اصلا کل سخن.
دانش ما شاید قطعی نباشد ولی آنچه قطعیست این است که در اینجا فرضها پنهان و ارزشگذاریهای بسیاری انجام شده.
اساسا زندگی خودش یک قمار است و سوال اینست که چطور باید بازی کنیم.و تمام هنر همان اینست که چطور بیشترین سود را بکنیم و سود چیست و کدام ریسک بیخود است و کدام نیست.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound