نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 11 رای - 4.91 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پاتوق شب نشینی

sara نوشته: چون توی این به قول خودت دوره و زمونه منافع شخصی جای خودش رو به محبت و دوستی ها داده .. واسه همینه
یا روابط باید خیلی خیلی محدود باشه . یا برای اینکه شکست عشقی و عاطفی از طرف دوستت نخوری باید تو هم منفعت طلبی بشی .. دلیلش اینه ممد !

من هیچوقت منفعت طلب نمیشم اگر هزار تا شکست هم بخورم
تا الان اینطوری بوده از این به بعد هم همینطور میمونم
هیچوقت نمیخوام مثل اون افرادی باشم که همیشه ازشون انتقاد میکنم


sara نوشته: ممد می خوای یه فال حافظ واست بگیرم ردیف شی ؟


اره حتما سارا
همشهریم ارومم میکنه
پاسخ

الان فال تو اینه : البته فک کنم دقیقا مناسب خال تو باشه چون سرشار از آه و ناله اس ...E105


بالا بلـندِ عشـوه گرِ نقـش بـاز ِمـن / کوتـاه كرد قصـهِ زُهـدِ درازِمن
دیدی دلا كه آخرِ پیـری و زُهد و علم /با من چه كرد دیدهِ معشوقـه بازِ من
می ترسـم از خرابیِ ایمـان كه میبرد / محرابِ ابـروی تو حضورِ نمـازِ من
گفتم به دلقِ سبـز بپوشم نشانِ عشـق / غمّاز بود اشك و عیـان كرد رازِ من
مست است یـار و یادِ حریفـان نمیكند / ذكرش به خیر ساقیِ مشكین نواز من
یا رب كی آن صـبا بوزد كز نسـیم او / گردد شمـامهِ كَرَمش كـارسـازِ من
نقشـی بـر آب میزنـم از گریه حالـیا / تا كی شود قـرین حقیـقت مجازِ من
بر خود چو شمع خنده زنان گریه میكنم / تا با تو سنگدل چه كند سوز و سازِ من
زاهد چـو از نمـاز تو كـاری نمیرود / هم مستـی شبـانه و راز و نیـاز من
حافظ ز غصه سوخت بگو حالش ای صبا / با شاهِ دوست پرورِ دشمن گـدازِمن
پاسخ

سارا یکی هم برا من بگیر. البته من اعتقادی نه به فال و نه به حافظ دارم. E105
پاسخ

viviyan نوشته: سارا یکی هم برا من بگیر. البته من اعتقادی نه به فال و نه به حافظ دارم. E105

باشه عزیزم نیت کن ، حالا که اعتقاد نداری پس حافظ هم تضمینی نمیده واسه درستی فالت هااااااا !E105

دیگه من گفته باشم !!!
پاسخ

sara نوشته: الان فال تو اینه : البته فک کنم دقیقا مناسب خال تو باشه چون سرشار از آه و ناله اس ...E105


بالا بلـندِ عشـوه گرِ نقـش بـاز ِمـن / کوتـاه كرد قصـهِ زُهـدِ درازِمن
دیدی دلا كه آخرِ پیـری و زُهد و علم /با من چه كرد دیدهِ معشوقـه بازِ من
می ترسـم از خرابیِ ایمـان كه میبرد / محرابِ ابـروی تو حضورِ نمـازِ من
گفتم به دلقِ سبـز بپوشم نشانِ عشـق / غمّاز بود اشك و عیـان كرد رازِ من
مست است یـار و یادِ حریفـان نمیكند / ذكرش به خیر ساقیِ مشكین نواز من
یا رب كی آن صـبا بوزد كز نسـیم او / گردد شمـامهِ كَرَمش كـارسـازِ من
نقشـی بـر آب میزنـم از گریه حالـیا / تا كی شود قـرین حقیـقت مجازِ من
بر خود چو شمع خنده زنان گریه میكنم / تا با تو سنگدل چه كند سوز و سازِ من
زاهد چـو از نمـاز تو كـاری نمیرود / هم مستـی شبـانه و راز و نیـاز من
حافظ ز غصه سوخت بگو حالش ای صبا / با شاهِ دوست پرورِ دشمن گـدازِمن

سارا جان این بیشتر حال احساسی و داستان عشقی منو بازگو کرده
دمش گرم که اینقدر خوب بازگو میکنه






این هم ماجرای رفاقت

[TABLE]
[TR]
[TD="class: b, align: justify"]ما ز یاران چشم یاری داشتیم[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b, align: justify"]خود غلط بود آن چه می پنداشتیم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b, align: justify"]تا درخت دوستی کی بر دهد[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b, align: justify"]حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b, align: justify"]گفت و گو آیین درویشی نبود[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b, align: justify"]ور نه با تو ماجراها داشتیم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b, align: justify"]شیوه چشمت فریب جنگ داشت[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b, align: justify"]ما ندانستیم و صلح انگاشتیم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b, align: justify"]گلبن حسنت نه خود شد دلفروز[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b, align: justify"]ما دم همت بر او بگماشتیم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b, align: justify"]نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b, align: justify"]جانب حرمت فرو نگذاشتیم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b, align: justify"]گفت خود دادی به ما دل حافظا[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b, align: justify"]ما محصل بر کسی نگماشتیم[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
پاسخ

فال تو اینه :
[TABLE]
[TR]
[TD="class: b"]پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]از رهگذر خاک سر کوی شما بود[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]مژگان تو تا تیغ جهان گیر برآورد[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]بس کشته دل زنده که بر یک دگر افتاد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]بس تجربه کردیم در این دیر مکافات[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]با دردکشان هر که درافتاد برافتاد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]با طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]حافظ که سر زلف بتان دست کشش بود[/TD]
[TD][/TD]
[TD="class: b"]بس طرفه حریفیست کش اکنون به سر افتاد[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
پاسخ

سارا این معنیش چی میشه؟ من حتی درست هم نخووندم. کی حوصله خووندن شعر مخصوصا شعر سنتی داره؟
پاسخ

viviyan نوشته: سارا این معنیش چی میشه؟ من حتی درست هم نخووندم. کی حوصله خووندن شعر مخصوصا شعر سنتی داره؟

راستشو بخوای منم خیلی وقته دیگه حوصله ی خوندن شعر سنتی رو ندارم ولی حافظ واسم یه چیز دیگه اس ...

معنیش الان بستگی داره نیت تو چی باشه یعنی با توجه به نیتت باید جواب رو در ابیات جست . ولی خب دو نکته ی اساسی رو در غزل داره به تو گوشزد می کنه :

1 ) دچار عشق و یا مسئله ای در زندگیت شدی که واست غیر فابل پیش بینی بوده /...
2 ) این عشق و یا مسئله ، بزرگ و پیچیده اس و حتی خود تو در حل این مسئله عاجز هستی /...
3 ) با گنده تر از خودت هیچ وقت در نیفت ( با درد کشان هر که در افتاد ، ورافتاد ) البته اینو شوخی کردم ...E415
پاسخ

بقیه دوستان کجان؟
پاسخ

mamad1 نوشته: بقیه دوستان کجان؟

فک کنم در جاهای دیگه در حال سیر و سلوک هستند !E415
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 300 مهمان