mamad1 نوشته: پس چرا خیلیا علاقه مندن؟

شما که مرد تنهای شب ولی خفته هستید ؛
دوازده شب افراد آنلاین را می نگرم یکی منم یک مهربد (که همیشه هست ولی نیست)

Alice نوشته: شما که مرد تنهای شب ولی خفته هستید ؛
دوازده شب افراد آنلاین را می نگرم یکی منم یک مهربد (که همیشه هست ولی نیست)

به فرض که من خفته هستم بقیه که دوس دارن چی؟
من یک هفته س تا 5 صب بیدارم
اگر تو دفترچه نمیمونم چون نا امید میشم از پست زدن دوستان

Alice نوشته: شما که مرد تنهای شب ولی خفته هستید ؛
دوازده شب افراد آنلاین را می نگرم یکی منم یک مهربد (که همیشه هست ولی نیست)

آلیس جان الان 9 نفر عضو و 15 تا مهمان تو دفترچه آنلاین هستن

mamad1 نوشته: به فرض که من خفته هستم بقیه که دوس دارن چی؟
من یک هفته س تا 5 صب بیدارم
اگر تو دفترچه نمیمونم چون نا امید میشم از پست زدن دوستان

راه انداخته شدن این گفتمان‌های سرگرمی‌ و آزاد یکی از کارهای بسیار خوب خودت و برخی دوستان
دیگر بوده که گفتمان‌ها را زنده نگه میداره و همین حالت حاضر/غایب میگه که زیر سایه اسپاگتی همگی زنده‌ایم


اگرنه ولی ما همیشه پست میزنیم ممد جان، ولی بیشتر گفتمان‌هایمان هنوز که فکری و اینها هستند
و همه خوشی گفتمان اندیشیک هم اینه که یک چیزی را خواند و چند روزی درباره آن اندیشید و سرانجام آمد پاسخ داد.

اگر نه توپ پینگ پنگ نیست که هی پاس بدیم و کار انجام بشه

Anarchy نوشته: آلیس جان الان 9 نفر عضو و 15 تا مهمان تو دفترچه آنلاین هستن

با اغراق و کنایه گفتم ؛ دوازده نه ، دو به عنوان مثال ؛
دوازده که دم غروب است اوج شب زنده داری سه یا چهار شب/صبح است !
راستی طبق معمول شما الان باید لالا می بودی ؛ اینجا چه می خواهی ؟

Alice نوشته: با اغراق و کنایه گفتم ؛ دوازده نه ، دو به عنوان مثال ؛
دوازده که دم غروب است اوج شب زنده داری سه یا چهار شب/صبح است !
راستی طبق معمول شما الان باید لالا می بودی ؛ اینجا چه می خواهی ؟

شمار روزهایی اومدی که من دیگه نمیتونم شب زنده دار باشم و گرنه رکورد 20 ساعت پای نت بودن از 24 ساعت رو هم دارم...الان هم اتفاقا با اجازه باید برم لالا

شب خوش

Mehrbod نوشته: راه انداخته شدن این گفتمان‌های سرگرمی‌ و آزاد یکی از کارهای بسیار خوب خودت و برخی دوستان
دیگر بوده که گفتمان‌ها را زنده نگه میداره و همین حالت حاضر/غایب میگه که زیر سایه اسپاگتی همگی زنده‌ایم


اگرنه ولی ما همیشه پست میزنیم ممد جان، ولی بیشتر گفتمان‌هایمان هنوز که فکری و اینها هستند
و همه خوشی گفتمان اندیشیک هم اینه که یک چیزی را خواند و چند روزی درباره آن اندیشید و سرانجام آمد پاسخ داد.

اگر نه توپ پینگ پنگ نیست که هی پاس بدیم و کار انجام بشه

درسته ما جوونا عجول تریم

به هر حال یکی ار لازمه هاب شب نشینی همین پینگ پنگ بازیه

انگار که دور یه اتیش نشستیم و داریم تخمه میشکونیم و میحرفیم

حالا چرا دور آتیش؟ زمستون هست مگه؟ یا رفتی تو کوه چادر زدید آتیش درست کردید نشستید دورش سیب زمینی هم گذاشتید زیر آتیش قوری چاییتون هم به راه هست؟ یا شایدم دارید مراسم قبیله ایتون رو دور اتیش به جا میارید؟ :D

shirin نوشته: حالا چرا دور آتیش؟ زمستون هست مگه؟ یا رفتی تو کوه چادر زدید آتیش درست کردید نشستید دورش سیب زمینی هم گذاشتید زیر آتیش قوری چاییتون هم به راه هست؟ یا شایدم دارید مراسم قبیله ایتون رو دور اتیش به جا میارید؟ :D

سرد نیست؟

من الآن با دو یک ژاکت کلفت و یه قهوه گرم نشستم و دارم ژیژک نگاه میکنم که از به پایان رسیدن جهان میگه و یادم میافته که 2013 نزدیکه و همه چی بسیار خوبه ... :e405:

YouTube - Riz Khan - Are we living in the end times?

Alice نوشته: با اغراق و کنایه گفتم ؛ دوازده نه ، دو به عنوان مثال ؛
دوازده که دم غروب است اوج شب زنده داری سه یا چهار شب/صبح است !
راستی طبق معمول شما الان باید لالا می بودی ؛ اینجا چه می خواهی ؟

آلیس جان این چند روزه زیاد خوشحال به نگر نمیای!