08-27-2015, 09:34 PM
سارا نوشته: ما عاشق عشقیم و مسلمان دگر است
ما مور ضعیفیم و سلیمان دگر است
از ما رخ زرد و جگر پاره طلب
بازارچه ی قصب فروشان دگر است
=> خوشگذرانی از گونهیِ عشق و عرفان.
بایستی در کنار کام گرفتن از زندگی, با واقعیتها نیز روبرو شد.
از همینرو هم من تفاوتی میان شما و بگوییم آنارچی نمیبینم, هر دو به یک چیزی که به
خودی خود اهمیتی ندارد چسبیده و از پرداختن به مشکل اصلی آن بیرون چشم پوشیدهاید.
خدای شما هم بود به شما پاداش میدهد, نبود میمیرید, پس این همه نیاز به گفتگو با دیگران دربارهیِ او
نیست, ولی میبینیم شما هم دارید میکوشید حقوق از دست رفتهیِ مردم مظلوم فلسطین را یک اندکی هم
شده ستانده باشید, هنگامیکه دوستان و برادران زحمتکش دارند با ساخت نمونهوار جنگافزارهای
بیولوژیکی و نمیدانم ابرهوشواره سرنوشت همهیِ فلسطینیها را همراه با خود شما رقم زده و به ناکجاآباد روانه میسازند.
میگویند روزی رهگذری ملانصرالدین را شبانه میبیند که دارد زیر تیر چراغ برق دنبال چیزی میگردد, از او میپرسد
«ملا دنبال چی میگردی؟» میگوید «دستهکلیدم». رهگذر میپرسد «آنرا اینجا گمکرده ای؟» میگوید «نه در خانه». رهگذر
شگفتزده میپرسد: «پس چرا اینجا دنبالش میگردی!؟؟» که در برابر این ملا در میاید که «چون اینجا روشنتر است» ..!
--
ازینرو هم این احساس بسیار بهتری میبخشد که یکی بنشیند از حقوق
فلسطینیها دفاع کند, یکی دیگر هم بنشیند از حقوق از دست رفتهیِ یهودهای آشویتز-دیده,
گرچه هر دو در چهرهیِ کلان بیهوده باشند; ولی خب هر چه باشد این گفتگو "روشنتر" است.
.Unexpected places give you unexpected returns