یه نفر نوشته: سارا جان اینها موجوداتی چموش هستند که هرچیزی را صرفا به نفع خودشان میبینند و طرفداری میکنند.
همین آنارچی زمانی حرفهایی میزد که بعدها نظرش عوض شد. چرا نظرش عوض شد؟ چون منفعتش در تغییر نظرش بود..
میلاد هم یادمه سر مطلبی که قصد باز کردنش ندارم نظراتش همسو با مهربد بود. یه جورایی هرچی مهربد میگفت میلاد قبول میکرد و طرفداری میکرد. بعدش یهو چندتا از بچه های فروم ضد مهربد شدند و آقا میلاد هم تغییر نظر دادند و با اون جماعت همسو شد.. مهربد بنا به دلایلی که مربوط به همین قضیه بود از فروم جدا شد و علی موند و حوضش :))
الان یه نفر (نه من) با عصبانیت میاد میگه ترول کردی باز؟؟ حذفت کنم؟؟ چرا بی دلیل و سند حرف میزنی؟؟
حتی حاضر نیست تحمل کنه تا واقعیت رو بگم..
sonixax نوشته: خوب بگید کدوم قضیه تا همه بدونند :))
جالبه که شما اصلن نمیدونید مهربد تمام سرور اینجا رو مدیریت و نگهداری میکنه! حتا همین الان :))))
به هر حال از شما بیشتر از این هم نباید انتظار داشت
نه شما و نه شما از آب گل آلود ماهی نـگـیرید!
یه نفر که افسوس در باغ نیست, اگر بود هم تفاوتی نمیداد ماهیش را میگرفت.
میلاد هم اندکی گزافه گفت من اینجا اگر حسش را روزی پیدا کردم میام
این
پارسیگر وامانده را درست میکنم, اگر نه خودش بیشتر از همه اینجا تارگردانی میکند.
یه نفر نوشته: یه جورایی هرچی مهربد میگفت میلاد قبول میکرد و طرفداری میکرد. بعدش یهو چندتا از بچه های فروم ضد مهربد شدند و آقا میلاد هم تغییر نظر دادند و با اون جماعت همسو شد..
خب چیزیکه من میگویم یک چیز پیش پا افتاده که نیست و پیامدهایِ سنگین در زندگی دارد. اگر همه اینجا پس
از خواندن همراه و پپیرو میشدند که دیگر نام را نمیشد آدم گذاشت, شاید "روبات" واژهیِ بهتری میبود.
ما در کنار خردگرایی, جاندارانی بسیار احساسی هم میباشیم (به دلایل بسیار خوب) و ازینرو, سنجهیِ پذیرفتی
را نبایستی تنها در درست بودن, بساکه در "خوشایند" بودن نیز دید; که این یکی را بدبختانه نوشتههایِ من کم دارند.
ازینرو, آنچه من اینجا به آن پرداختم بار روانیش از دگرگونی دین و خداباوری هم بارها بار سنگینتر است, چون اگر نیک
بنگریم این دو بیشتر چیزهایی ذهنیاند و مایهیِ دلداری و آرامی روان: شما امروز خداباور باشید فردا ناخداباور شوید
چیز آنچنانی در زندگی تان دگرگون نمیشود, بویژه این روزها که مسلمانان گرامی هم الکل مینوشند هم به آهنگ
ناز میرقصند و هم روزه میگیرند. ته تهش دیگر روزه نخواهند گرفت, تازه اینهم گاهی میبینید
نیست و کافرش هم روزه میگیرد چون کیف میدهد (پُرخوری افطار و هم همراهی با دیگران {؟؟}).
سخنان من پیامدهایِ سنگین در زندگی تان دارد و زندگی خود من دیرزمانیست بژرفی
دگرگون شده; از دیدگاه من بهتر شده چرا که من همواره و هتّا از زمانیکه خُردسال بودم از خودفریبی
بیزار بودم, ازینرو که در این جهان شما هر چه بکوشید در پایان روز یکی و پس تنها میباشید
و اگر در این میان خود بفریبید, دیگر همین تنها هم نبوده و یک "سایهیِ لرزان" بیشتر نخواهید بود.