03-30-2014, 02:40 PM
Dariush نوشته: راستاش به نظر من کشاندنِ کاربر به اینجا سخت نیست مهربد جان و اتفاقا خیلی هم راحت است؛ کافیست چند دروازه به اینجا باز کنیم. موضوع این است که تا کنون غیر از تو بقیه کاربران (از جمله خودِ من) مخالفِ این بودند که هر نوع کاربری به اینجا راه یابد و همه به دنیالِ کاربرانی بودیم که اهدافی مشابه همانهای خودمان داشته باشند. از نگاهِ تو این سیاست اشتباه بوده و به شکست انجامیده؟
من و [MENTION=31]Anarchy[/MENTION] از بنیادگذاران اینجایی هستیم که همواره هوادار شلوغی و پُرکاربری بودهایم. دوستان [MENTION=66]Ouroboros[/MENTION] و [MENTION=48]Russell[/MENTION] و [MENTION=39]Theodor Herzl[/MENTION] از بنیادگذارانی
که پیرویِ برگزیدهسالاری و کاربرگزینی بودهاند. دیرتر دوستان دیگری چون [MENTION=43]مزدك بامداد[/MENTION] که در گروه پُرکاربری و یا خود ات که در گروه کاربرگزینی جایگرفتند, آمدند.
این دودستگی تا اندازهای گرفتاریساز بوده, ولی خب همگی در یک بازه زمانیای که گرم بودیم در دستهیِ یکم گردآمدیم و اینجور بود که
دوستان راسل و هتّا امیر زمانی بود که پابهپای من و آنارشی در هممیهن مینوشتند و یا هتّا کسرا که در نوشتن بخشی از کار برنامهنویسی به من دست یاری داده بود (hard to believe, eh؟).
این کوششهایِ ما سراسر بیفرجام نبودند, یک شماری کاربر هم بدست آوردیم
و یک شمار کمتری از آنها هم ماندْگار شدند, ولی اینجا هرگز آن چیزیکه من میخواستهام نشد.
نمونهیِ جُستار برنامهنویسی خود ات که نامبردی نمونهیِ خوبیست. خب باید بدانید من بیشتر از هر کس دیگری در اینباره
میتوانم و دوست دارم به زبان شیرین پارسی از دانستههایم بنویسم (و واژههایِ فراخور و زیبا برای فرایافتهایِ بایا برسازم و بگزینم و ...), ولی
این خاموشی سخنگاه بزرگترین بازدارنده است; براستی بنویسم که چه شود؟ چند تن انگشتشمار هرگز آنها را بیشتر نخواهند خواند و یکی برای من بگوید سود آن چیست؟
پس این روند برای من دیگر کار نمیکند. من در همهیِ زمینهها گرایش دارم و در
همهیِ آنها مینویسم و هنباز میشوم, ولی در همهیِ آنها نیز پیوسته به کمبود کاربر و بیانگیزگی برمیخورم.
در مزدائیک, اینجا چند تن بیشتر گرایش ندارند. در پارسیگویی یکی دو تن بیشتر نیستیم. در برنامهنویسی سه تن بیشتر نیستیم. در
ادبسار دو سه تن بیشتر نیستیم. تنها در فرهشتهایی چون فلسفه است که بیشتر از ٥ تن شاید بشویم, آنهم گهگاه و تنها در روزهایِ خوب.
Nevermore نوشته: به نگرم یک موضوعی که دوستان به آن توجه نمی کنند این است که سایت شلوغ باشد که چه بشود؟اساسا مگر یک تضاد ذاتی و درونی میان عوام پسندی و مطالب با ارزش نیست؟کاری ندارد،شما بروید در یک پارتی یا یک جمع شلوغ سخن از کمونیسم،سکولاریسم،کاپیتالیسم،بیخدایی،اگزیستانسیا نمی دانم چی چی بگویید و ببینید چند نفر با بهت و نفرت شما را می نگرند،بالاترین باز خوردی که از ایشان دریافت می کنید احتمالا یک بیلاخ گنده است.واضح است که برای مردم بحث کون خرم سلطان بسیار جذاب تر و دوست داشتنی تر ازسینمای برگمن است.اگر بروید از تتلو و ساسی مانکن حرف بزنید در نگر ایشان بسیار با ارزش تر هستید تا سخن از بتهوون و موتزارت بگویید.بکوشید در یک جمع فقط کلمه ای از منطق و مکاتب ...
پذیرش اینکه در کشور پهناور ایرانزمین با ٨٠≈ میلیون زاده و با اینچنین پیشینهیِ تاریخ و فرهنگ و زبانی تنها ٥٠ آدم
در سدهیِ بیست و یکم آن یافت شوند که دربارهیِ چیزهاییکه ما اینجا ارج و بـَها میدهیم سخن بگویند, براستی خردستیزانه است.
ناکامی ما در گردآوری و یافتن کسان بیشتر به هر انگیزه و شوندی باید سرانجام در یک بازهیِ
زمانیکی به سرخوردگی و نومیدی بیانجامد و سرمان به سنگ بخورد تا برویم سراغ کاری بهتر.
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns