نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 11 رای - 4.91 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پاتوق شب نشینی

Spehr نوشته: بابا آلمانی!!!!
پارسی گو گرچه ژرمن خوشتر است.

مهربد به زبانی بنویس که همه دریابند! ما که از آلمانی همان Gesellschaft را فقط بلدیم که آنهم از زیرنویسهای پارسیگر یاد گرفتیم. P:

Dariush نوشته: خیر، برای من روشن نیست که امروز یک نژاد چگونه می‌تواند از نژادهای دیگر باهوشتر باشد؟

شلم‌شوربایی شده است! در تالاری پارسی، به انگلیسی سخن گفتن لابلای پست‌های پارسی، جایی که نیاز باشد، می‌تواند قابل پذیرش باشد، به آلمانی سخن گفتن، آنهم زمانیکه می‌دانیم مخاطب‌مان(در اینجا من ) جز پارسی و انگلیسی به زبانِ دیگری تسلط ندارد (و آلمانی را در حد بسیار ابتدایی آموخته است)، چه معنایی جز خودنمایی و به رخ کشیدن دارد؟!

اوه دیگر ببخشایید, این را در یاد داشتم در جستار نیچه بترزبانم, ولی دیدم تا اینجا گرم است بگذارم.

Freigeist یک واژه‌یِ آموده‌یِ ساده است: frei+geist = آزاد+روان.

این در راستایِ بامزگی داستان بود که داریوش ما, کسیکه این اندازه نیچه و نگرشهایِ وی از آزادروانی (آزادروانان پدیره‌یِ دربندروانان / die gebundenen Geiste)
را میپسندد اینجا بجای پذیرش فرهود, به این دروغِ شیرین و آرامی‌آور و خوب که «گرچه نژادها یکسان نیستند, ولی برتر و کِهتر هم نیستند» میباورد و آماده است
همه‌یِ مزدائیک و داده‌هایِ ژنتیک و آمار و ... را درجا بیخود و نادرست ببیند, تا خدای ناکرده نزند و کسانی پیدا نشوند که از روی این فرهودها دچار کژبرداشت شده و به نژادپرستی و ... روی‌آورند!





پارسیگر

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

Dariush نوشته: خیر، برای من روشن نیست که امروز یک نژاد چگونه می‌تواند از نژادهای دیگر باهوشتر باشد؟

بلندی قد = زاب به ارث بردنی
هوش = زاب به ارث بردنی
...

همانجوریکه یک نژاد میتواند بلندقد یا کوتاه‌قد باشد, درست همانجور.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

Spehr نوشته: بابا آلمانی!!!!
پارسی گو گرچه ژرمن خوشتر است.

مهربد به زبانی بنویس که همه دریابند! ما که از آلمانی همان Gesellschaft را فقط بلدیم که آنهم از زیرنویسهای پارسیگر یاد گرفتیم. P:



Dariush نوشته: به آلمانی سخن گفتن، آنهم زمانیکه می‌دانیم مخاطب‌مان(در اینجا من ) جز پارسی و انگلیسی به زبانِ دیگری تسلط ندارد (و آلمانی را در حد بسیار ابتدایی آموخته است)، چه معنایی جز خودنمایی و به رخ کشیدن دارد؟!


Mehrbod نوشته: Bist du ein Freigeist, oder was


Freigeist ein relativer Begriff

Man nennt Den einen Freigeist, welcher
anders denkt, als man von ihm auf Grund seiner Herkunft, Umgebung,
seines Standes und Amtes oder auf Grund der herrschenden Zeitansichten
erwartet. Er ist die Ausnahme, die gebundenen Geister sind die Regel; diese
werfen ihm vor, dass seine freien Grundsätze ihren Ursprung entweder in
der Sucht, aufzufallen, haben oder gar auf freie Handlungen, das heisst auf
solche, welche mit der gebundenen Moral unvereinbar sind, schliessen
lassen. Bisweilen sagt man auch, diese oder jene freien Grundsätze seien
aus Verschrobenheit und Ueberspanntheit des Kopfes herzuleiten; doch
spricht so nur die Bosheit, welche selber an Das nicht glaubt, was sie sagt,
aber damit schaden will: denn das Zeugniss für die grössere Güte und
Schärfe seines Intellectes ist dem Freigeist gewöhnlich in's Gesicht
geschrieben, so lesbar, dass es die gebundenen Geister gut genug
verstehen. Aber die beiden andern Ableitungen der Freigeisterei sind redlich
gemeint; in der That entstehen auch viele Freigeister auf die eine oder die
andere Art. Desshalb könnten aber die Sätze, zu denen sie auf jenen
Wegen gelangten, doch wahrer und zuverlässiger sein, als die der
gebundenen Geister. Bei der Erkenntniss der Wahrheit kommt es darauf an,
dass man sie hat, nicht darauf, aus welchem Antrieb man sie gesucht, auf
welchem Wege man sie gefunden hat. Haben die Freigeister Recht, so
haben die gebundenen Geister Unrecht, gleichgültig, ob die ersteren aus
Unmoralität zur Wahrheit gekommen sind, die anderen aus Moralität bisher
an der Unwahrheit festgehalten haben. - Uebrigens gehört es nicht zum
Wesen des Freigeistes, dass er richtigere Ansichten hat, sondern vielmehr,
dass er sich von dem Herkömmlichen gelöst hat, sei es mit Glück oder mit
einem Misserfolg. Für gewöhnlich wird er aber doch die Wahrheit oder
mindestens den Geist der Wahrheitsforschung auf seiner Seite haben: er
fordert Gründe, die Anderen Glauben.
= tarzabaan:
شما یک آزاداندیش ( آزادروان) هستید؟ یا که چی؟

---
آزاداندیش یک فرایافت وسته (نسبی) است.
همواره چنین است که ما از یکی که در یک همبود و فرهنگ ویژه ریشه دارد،
چشم داریم که به رنگ و فام آن فرهنگ و مرز و بوم باشد و آن باورهایی را
که در زمان او روا هستند، از خود نشان دهد. هنجار این است که بیشتر روان
ها در زنجیر هستند ولی اندک-گاهی هم پیش میاید که کسی از چنین بندی رها
بوده و اندیشه و روانش آزاد از فرهنگ و باور های چیره همبود و زمانش باشد.
هومن های روان-بسته و گرفتاراندیش، همواره هومن های آزاداندیش و رهاروان
را سرزنش میکنند که یا از روی نیاز به خود نمایی چنین هستند و یا کارهایشان
با فرامنشی همخوان نیست و گونه ای بی بند و باری می باشد. گاهی هم میگویند
که مغز یارو سرجایش نیست یا اینکه از روی شیطنت چنین منشی پیش گرفته و خودش
هم به چیزی که میگوید باور ندارد و در ته دلش همانگونه است که بیشنیگان ویربسته
هستند، چرا که از چهره و منشش، هوشمندی و نیکی را میبیننند و نمیتوانند باور کنند
که او براستی بدکار باشد. ولی فربود این است که آزاد اندیشان از همین راه ها پدید میایند
و برای همین ، چیزهایی که میگویند و اندیشه هایی که میپرورند، میتوانند راستین تر
و والاتر از اندیشه های گرفتاراندیشان باشند ....
برای دریافت راستی و فرهود، بسنده است که راستی را بدست آورده باشید نه اینکه
این فرهود به چه انگیزه پدید امده و گفته شده و از چه راهی جسته شده است.
اگر آزاداندیشان راست بگویند، پس گرفتار اندیشان نادرست گفته اند، به یکسان که
سخن آزاداندیشان از روی بدی و شیطنت و فرومنشی و خود نمایی و .. بوده باشد.
این در یک آزاداندیش سرشتین نیست که همواره راستی با او باشد، برتری او در این
است که خود را از هنجار گله ای رها نموده است و پُرگاه، خود همین با دستابی به
یک رهود همراه است، گرچه او در زندگی اش کامیاب یا ناکام باشد:
او از چون و چراها و انگیزه هایی میپرسد که دیگران بدان کورکورانه باور دارند
...

پارسیگر

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ

Mehrbod نوشته: ولی دیدم تا اینجا گرم است بگذارم.

نه بسیار هم کار خوبی کردی که ژرمن آوردی.
ولی من پیشنهاد می کنم در کنار پارسیگر یک ژرمنگر هم بسازید.
ما که آلمانی بلد نیستیم بیاییم ، پستهای ژرمن بنویسیم و هرجا بلد نبودیم را واژه انگلیسی مینویسیم. و ژرمنگر واژه انگلیسی را به آلمانی میگرداند.
اینجوری درپست سپسین می توانیم آلمانی آن را بنویسیم!
پاسخ

Spehr نوشته: ولی من پیشنهاد می کنم در کنار پارسیگر یک ژرمنگر هم بسازید.
خب، من ژرمنگر شما شدم و ترزبان و برگردان نمودم (پیام پیشین)
E415

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ

می بخشید هرکنوفت در آلمانی یعنی چی؟؟؟؟
پاسخ

Spehr نوشته: می بخشید هرکنوفت در آلمانی یعنی چی؟؟؟؟
her= az
kunft = âmadeh
herkunft = xâstgâh

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ

مزدك بامداد نوشته: خب، من ژرمنگر شما شدم و ترزبان و برگردان نمودم (پیام پیشین)
E415

:))
سپاس
خیلی سخت می نماید! ورشروبن هَیت یعنی چی؟
من اگر بخوام این زبان را یاد بگیرم مخم پنچر میشه انقدر سخته.
پاسخ

Mehrbod نوشته: اوه دیگر ببخشایید[١], این را در یاد داشتم در جستار نیچه بترزبانم[٢], ولی دیدم تا اینجا گرم است بگذارم.

Freigeist یک واژه‌یِ آموده‌یِ[٣] ساده است: frei+geist = آزاد+روان.
گرامی، ما در اینجا چند نفر داریم که زبانِ آلمانی آنهم در ترازی آلمانیِ نیچه بداند که دشوارترین نوعِ آلمانی‌ست؟ من هم نوشته‌های نیچه را نهایتا به زبان انگلیسی بخوانم، و جز چند عبارت کوتاه از او به آلمانی نمی‌دانم. شما با آگاهی از تمامِ اینها از چه رو در این انجمن زمانیکه جز خودتان و مزدک گرامی ( و یکی دو نفر دیگر احتمالا)در این سطح از آلمانی سردر نمی‌آورند به آلمانی با ما سخن می‌گویید؟ خود را به آن راه نزنید و ما را .... فرض نکنید!

Mehrbod نوشته: این در راستایِ بامزگی داستان بود که داریوش ما, کسیکه این اندازه نیچه و نگرشهایِ وی از آزادروانی (آزادروانان پدیره‌یِ[٤] دربندروانان / die gebundenen Geiste)
را میپسندد اینجا بجای پذیرش فرهود[٥], به این دروغِ[٦] شیرین و آرامی‌آور و خوب که «گرچه نژادها یکسان نیستند, ولی برتر و کِهتر[٧] هم نیستند» میباورد و آماده است
همه‌یِ مزدائیک[٨] و داده‌هایِ ژنتیک و آمار و ... را درجا بیخود و نادرست ببیند, تا خدای ناکرده نزند[٩] و کسانی پیدا نشوند که از روی این فرهودها[٥] دچار کژبرداشت شده و به نژادپرستی و ... روی‌آورند!
خیر، من همانقدر که با نژادپرستی مخالف هستم، همانقدر هم با برابرنمایی انسانها مخالفم. آزاداندیشی به معنی پذیرفتن ارزشگذاری انسانها بر اساس ژن و نژادشان نیست. و بله، گرچه نژادها همسان نیستند، اما نژاد کهتر و مهتر نداریم. زن و مرد هم همسان نیستند، اما می‌توان از میان‌شان یکی را به عنوان جنسیت کهتر برگزید؟
و این شما هستید که با اندیشه‌ی خوش‌باورانه‌ی خویش وقتی کسی از پستی نژاد عرب و برتری نژادی گروهی از انسان‌ها سخن می‌گوید، آن را بی‌ربط به نژادپرستی می‌دانید، نه من.

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

Spehr نوشته: ورشروبن هَیت یعنی چی؟
Verschrobenheit {f} = crankiness = شیطنت/بدخویی
من که همش را برایتان بازگردان کردم که، اَه!

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 217 مهمان