02-27-2013, 01:34 PM
Mehrbod نوشته: شکستن چهارچوبهای ذهنی هر آینه در دستهیِ بهترین راهکارها هستند, روی آروینِهای (=تجربه) خودین تان چه زمانهایی و چه سخنانی برایتان از همه بهتر در این راستا کار کرده؟
تجربه خود من با دیدن تناقض ها شروع شد. در نوجوانی دوستی داشتم که به آئین بهایی بود. در مورد پیروان این آئین و روش و منش آنها داستان ها شنیده بودم ولی هرچه بیشتر با او نزدیک تر می شدم نشان کمتری از آن روش و منش می دیدم. نتیجه به صحت آن داستان ها و صداقت راویانش شک کردم و ....
ولی زمانی قدرت تفکر و استدلال در من شکل گرفت که مطالعه و کتاب شد تنها دلمشغولیم. هر آنچه به دستم می رسید می خواندم از داستان های علمی تخیلی تا شعر و سیاست و تاریخ. در این رهگذر آثار کافکا و صادق هدایت خیلی از پیش فرضهایم را شکست.
ور در نهایت آنچه به ذهنم ساختاری بدون ساختار داد آشنا شدن با رویکرد تحلیلی تفکر انتقادی (critical thinking) بود.