Rationalist نوشته: قبل از اینکه بخواهیم مفاهیم حرکت و زمان را در فیزیک بررسی کنیم؛ به نگرم لازم است ابتدا از لحاظ فلسفی فربود و چیستی این پدیده ها برایمان روشن گردیده باشند.
پس لطفا ابتدا تبیین کنید که حرکت و زمان، پدیده هایی فربودین هستند و نه توهم!
چند نکته:
۱- از کسی شنیدم که می گفت یک بیماری هست که شخص درک زمان را از دست میدهد.
۲- همین نسبیت زمان که با فرمولهای ریاضی بیان شده و روی ذرات بنیادی به اثبات رسیده برای خیلی از مردم قابل درک و فهم نیست.
۳- مفهوم زمان از لحاظ روانی برای انسان بگونه ای دیگر است مثلا در بعضی مواقع مثلا ۱۵ دقیقه وقت گذشته ولی فکر می کنیم مثلا نیم ساعت گذشته و برعکس.
۴- اگر هم زمان توهم باشد مفهوم فیزیکی آن در تمام نقاط زمین و فضا برای همه انسانهای سالم نتایج یکسان می دهد پس توهمی است که در چهارچوب تعریف علم می گنجد و قابل اطمینان است.
در مورد حرکت هم در چهارچوب تعریف علم قابل سنجش هست
اگر فرض کنیم تمام ادراکات ما توهم است:
در این صورت دو نوع توهم داریم.
توهم نوع اول در چهارچوب علم است و نتایج یکسان برای همه دارد و ما را به نتایج خوبی راهنمایی می کند. مثلا اگر در چهرچوب این توهمات بی اندیشیم و رفتار کنیم زندگی آسانتر می شود بیماری ها ریشه کن و هواپیما و تلویزیون و ... خواهیم داشت.
توهم نوع دوم:
اما توهماتی مثل مثلا توهم در یک بیماری در چهارچوب قوانین علم نمی گنجد . همچنین توهم یک نفر مومن که مثلا امام حسین را به چشم می بیند یا توهمات آیت الله بهجت و شیخ رجبعلی خیاط نیز در چهارچوب علم نمی گنجد و بی اعتبار است.
همچنین توهمات نوع دوم اکثرا به بدبختی منتهی میشود. مثلا توهمات محمد رسول الله به خلق قرآن و سنت انجامیده که دنیا را به توحش و تحجر و نا امنی سوق داده.
ویرایش:
این را بی افزایم که توهم نوع اول همیشه به افزایش خوبی و لذت نمی انجامد و دنیا را بنگریم می بینیم توهم نوع اول هم به بدبختی مردم را سوق داده.
منظور من از توهم نوع اول توهم پنداشتن واقعیات در عرصه علم و تکنولوژی است. یعنی اگر فرض کنیم ادراکات ما در علم توهم با شد چه رخ خواهد داد.