دفترچه

نسخه‌ی کامل: معمای زمان،فضا
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6
از لحاظ فلسفی من برای "زمان" و "فضا" مفاهیمی روشن در ذهن دارم. اما نمی توانم نظریه های فیزیک کوانتوم، خصوصا نظریه نسبیت خاص اینیشتین پیرامون انحنای فضا-زمان را دریابم.
بسیاری از فیزیکدان ها فضا-زمان را در کرم چاله ها همچون مسیری بسته و غیر خطی درنظر می گیرند و از این رو سفر به گذشته را دچار پارادوکس هاوکینگ می انگارند!

در این جستار مایلم در قدم نخست مفهوم "فضا"- "زمان" به روشنی مشخص شود و در قدم بعدی به بررسی نظریه انحنای فضا-زمان اینیشتین و نظریه های مربوط به سفر در زمان پرداخته شود.
خصوصا نظریه های استفان هاوکینگ که قصد دارم به نقد آنها بپردازم. امیدوارم کسی پیرامون او و نظریاتش مطالعه ای عمیق تر از من داشته، و در اینجا به تبیین آنها بپردازد.
انحنای فضا - زمان در نسبیت بر خلاف آنچه پیش تر تصور می کردم چندان عجیب و پیچیده نیست. همچنین گویا [B]ذراتی به نام "گراویتون" در جسم جرم دار موجب گرانش می شوند. اما گراویتون ها چه طور نیروی گرانش را به وجود می آورند؟ و پیوند آنها با میزان جرم یک جسم چگونه در میزان گرانش اثر گذار است؟ اما به نظر می رسد اینشتین بیان داشته: "گرانش نیرو نیست بلکه تظاهری از انحنای فضا زمان در حضور جرم است."

به باور اخترفیزیکدان ها پس اگر فضا - زمان بر طبق نظریه نسبیت قابل خمیدگی باشند، شاید بتوان یک کرم چاله برای سفر در زمان ایجاد نمود. یکی از اهداف آزمایش هایی که در شتابگر LHC سرن در حال انجام هستند نیز، برای بررسی درستی این موضوع می باشد. اما با نزدیک شدن سرعت پروتون ها به سرعت نور و یا برخورد پروتون ها با یکدیگر دقیقا چه طور می توانیم به بررسی سفر در زمان بپردازیم؟
[/B]
[ATTACH=CONFIG]4290[/ATTACH][B]



[/B]
[B]

اما پیرامون پارادوکس هاوکینگ در سفر به گذشته، به طور معمول چنین مثالی مطرح می شود که فرضا کسی که به گذشته سفر می کند پدر بزرگ خود را می کشد و در این صورت او هرگز متولد نخواهد شد تا بتواند با ماشین زمان به گذشته برگردد.
نگاهی به فرتور زیر موجب درک بهتر موضوع می شود:
[/B]
[ATTACH=CONFIG]4291[/ATTACH][B] [/B]
اما پرسش اینجاست که مگر مفهوم "زمان گذشته" برای ما چیزی به جز یک تصور ذهنی یا نوعی خاطره است که ممکن است توهمی بیش نباشد؟!
حال با بازسازی دقیق همان شرایط قبلی که از گذشته در ذهن داریم، نمی توانیم آن را "گذشته" بنامیم؟ زیرا برای فردی که به گذشته سفر می کند، در اساس چیزی
برای شخص او به گذشته بازنمی گردد و او همچنان گذر زمان به پیش(تغییر و تحولات در لحظه ها) را تجربه می کند. حال چه این تغییرات به کُشتن پدر بزرگش در چینش و حالتی که پیش تر بوده بیانجامد برایش تناقضی ایجاد نمی گردد. چنانکه این بار چینش ها و تغییراتی متفاوت به وجود می آید. بر این اساس آیا مفهوم گذشته به عنوان آنچه ضرورتا به وقوع پیوسته و چنانچه در پارادوکس هاوکینگ نیز مطرح می شود؛ آیا همچنان غیر قابل حصول است؟

...و...و آیا در این جستار من دارم با خودم صحبت می کنم؟



Rationalist نوشته: اما پرسش اینجاست که مگر مفهوم "زمان گذشته" برای ما چیزی به جز یک تصور ذهنی یا نوعی خاطره است که ممکن است توهمی بیش نباشد؟!
حال با بازسازی دقیق همان شرایط قبلی که از گذشته در ذهن داریم، نمی توانیم آن را "گذشته" بنامیم؟ زیرا برای فردی که به گذشته سفر می کند، در اساس چیزی
برای شخص او به گذشته بازنمی گردد و او همچنان گذر زمان به پیش(تغییر و تحولات در لحظه ها) را تجربه می کند. حال چه این تغییرات به کُشتن پدر بزرگش در چینش و حالتی که پیش تر بوده بیانجامد برایش تناقضی ایجاد نمی گردد. چنانکه این بار چینش ها و تغییراتی متفاوت به وجود می آید. بر این اساس آیا مفهوم گذشته به عنوان آنچه ضرورتا به وقوع پیوسته و چنانچه در پارادوکس هاوکینگ نیز مطرح می شود؛ آیا همچنان غیر قابل حصول است؟
بگمانم اینجا با دو معنی متفاوت ذهنی و عینی از زمان مواجه باشیم.
برای من چنئ سوال که در ابن باره مطرح شد. ایول اینکه آیا ماده‌یِ تشکیل دهنده‌یِ سلول‌هایِ بدن پدربزرگ همان است که در آینده هم خواهد بود یا نه. و آیا قبول نظریه‌یِ جهان‌هایِ موازی در این بحث ضروری‌ست یا نه؟
اگر اشتباه نکنم هاوکینگ معتقده برگشت به عقب ممکن نیست یا هست ولی بدون قدرت تاثیر پذیری ممکنه.

درکی که من از این مساله دارم خلاصه میشه به این: زمان برای هر توده ی جرمی منحصر بفرده. بنابر این در صورت سفر به گذشته، این قید "گذشته" مختص مسافر هست، نه سایر اجرام موجود در اون زمان. به همین خاطره که شاید مسافر زمان در هر زمانی وصله ناجور تلقی بشه. شاید همین الانم مسافران زمان در محیط وجود داشته باشند ولی قابل درک توسط ما نباشند.
نظریات نسبیت دو تا هست نظریه نسبیت خاص و نظریه نسبیت عام.
نظریات نسبیت بر اساس دستگاه مختصات لورنتس در ریاضیات شکل گرفته است.
از نسبیت خاص این گزاره ها منتج می شود:
۱- سرعت نور در خلا در تمام جهات ثابت است و نسبت به هر دستگاه مختصاتی ثابت است.
۲-قوانین طبیعت در کلیه دستگاه های لخت به یک شکل نمود دارد.

چون سرعت نور همواره در خلا ثابت است و سرعت جسمی نمیتواند بیش از سرعت نور شود دیگر اجزای فرمول متغیر است یعنی درازا و زمان و جرم و انرژی جسم کم و زیاد می شود تا سرعت نور ثابت بماند.
در نتیجه:
۱- با افزایش سرعت یک جسم زمان برای آن کوتاهتر میشود.
۲- طول مسافت طی شده از داخل سفینه باسرعت نور حرکت می کند کوتاه تر میشود!
۳- وقتی جسمی سرعت می گیرد بر جرم آن افزوده می شود.

نظریه نسبیت عام:
زمان تحت تاثیر نیروی گرانش کندتر می گذرد. نزدیک زمین زمان کند تر است تا دورتر از کره زمین.
درازی اجسام تحت نیروی گرانش کاهش میابد. روی زمین خط کش کوتاهتر از دور از زمین است.
فرکانس نور تحت نیروی گرانش افزایش می یابد.
جوانی از اینشتین پرسید . این فرضیه نسبیت كه تو می گوئی به زبان ساده توضیح بده چه مفهوم دارد . اینشتین گفت . وقتی به بازی موردعلاقه ات مثلا فوتبال مشغول می شوی زمان زود می گذرد . اما وقتی به اجبار در كلاس درس نشسته ای كه علاقه نداری . زمان دیر می گذرد .
Rationalist نوشته: ...و...و آیا در این جستار من دارم با خودم صحبت می کنم؟
راست‌اش من از فیزیک در حدِ همان دبیرستان و پیش‌دانشگاهی و مقالاتی از این مجله و آن کتاب و فلان سایت سردر می‌آورم!
جای مزدک خالی‌ست. وانگهی جستارها در این انجمن الزاما همیشه گفتگو نیست، گاهی شما چیزهایی می‌دانید که ما نمی‌دانیم یا در آن سررشته نداریم و شما آن را با ما به اشتراک می‌گذارید و گاهی هم ما ....
Russell نوشته: بگمانم اینجا با دو معنی متفاوت ذهنی و عینی از زمان مواجه باشیم.
برای من چنئ سوال که در ابن باره مطرح شد. ایول اینکه آیا ماده‌یِ تشکیل دهنده‌یِ سلول‌هایِ بدن پدربزرگ همان است که در آینده هم خواهد بود یا نه. و آیا قبول نظریه‌یِ جهان‌هایِ موازی در این بحث ضروری‌ست یا نه؟
هنگامی که مفهوم "زمان گذشته" چندان واجد اعتباری در راستای یک فربود عینی را ندارد(یعنی بیشتر تصوری ذهنیست)؛
نمی توان سفر به گذشته را هم پارادوکسی ضروری دانست.

ضمن اینکه تقریرهای متفاوتی از نظریه "جهان های موازی" وجود دارد و اساسا بر سر خود آن نظریه هم بحث های فراوانی در میان است. از این رو چندان منطقی به نظر نمی رسد که بخواهیم تاثیر جهان های موازی را در این میان بگنجانیم.
kourosh_bikhoda نوشته: زمان برای هر توده ی جرمی منحصر بفرده. بنابر این در صورت سفر به گذشته، این قید "گذشته" مختص مسافر هست، نه سایر اجرام موجود در اون زمان.
و آیا گذر زمان را برای شخص تجربه کننده، حتی در صورتیکه به گذشته سفر کند، خطی می انگارید؟ و آیا در این صورت دچار پارادوکس هاوکینگ می شویم؟!
Rationalist نوشته: و آیا گذر زمان را برای شخص تجربه کننده، حتی در صورتیکه به گذشته سفر کند، خطی می انگارید؟
منظورتون از خطی چیه؟
صفحات: 1 2 3 4 5 6