undead_knight نوشته: خب نکته که این وسط باید بهش دقت کنیم اینه که اگر سفر به گذشته ممکن باشه اون وقت آیا ما واقعا چیزی به نام t1 داریم؟!
آیا زمان به جای داشتن "ابتدا"نمیتونه یک سیکل باشه؟!
من فقط یکی از نظریه ها را بیان داشتم... در کنار نظریه های دیگر.
آنچه شما بیان نمودید نیز لازمه اش توضیح و تبیین بیشتر است.
البته اگر" زمان" یک توهم نباشد!
Rationalist نوشته: من فقط یکی از نظریه ها را بیان داشتم... در کنار نظریه های دیگر.
آنچه شما بیان نمودید نیز لازمه اش توضیح و تبیین بیشتر است.
البته اگر" زمان" یک توهم نباشد!
شرمنده ولی شما ایراد یا نکته ای به ذهنت میرسه رو بپرس تا ببینم این مودم یاری میکنه جواب بدم یا نه
آره مهربد عزیز طرفدار پروپاقرص این بود که اصولا چیزی به نام زمان وجود نداره،حیف نیست الان از دیدگاهش دفاع بکنه:))
پدیده ای به نام « زمان » چقدر از نظر علمی ثابت شدنی هست وجودش ؟؟؟
اونچه روشنه اینکه زمان یک پدیده مخصوص و یکتا برای هر جسم هست. پس نخست برای هر جسم باید زمان خاص خودش در نمودار منحصر بفرد خودش سنجیده بشه. دوم باید توجه کرد که برای یک توده جرم دار مثل انسان که دارای قوای تفکر هست، زمان با همسایگانش یک وجه مشترک تصور میشه. ذهن انسان زمان رو یک مختصه مشترک با همه دنیا می پنداره. جز این بود شاید به این شکل فرگشت پیدا نمیکرد. ضمن اینکه برای ذهن ما این پدیده رو به جلو انگاشته میشه. بنابر این من شک دارم که اگر هم زمان گذشته یکبار در آینده تکرار بشه، ذهن توانایی درک و تفهیم اونو داشته باشه. ما صرفن گذر زمان را رو به جلو تجربه میکنیم. هتا اگر با سرعت نزدیک نور هم سفر کنیم متوجه نمیشیم زمان داره برامون کند میگذره چون در دستگاه مختصات خودمون همه چیز عالیه.
Agnostic نوشته: از لحاظ فرمولی اول اینکه وقتی دو یا چند جسم با سرعتهای مختلف در حرکتند یعنی اندازه یا جهت حرکت متفاوت است سرعت نسبی آنها با تبدیلات محور مختصات آنها به روش تبدیلات گالیله انجام می شود.
در نزدیکی سرعت نور این تبدیلات جوابگو نیست و از تبدیلات لورنتس برای حل سرعت و ... نسبی استفاده می شود.
قبل از اینکه بخواهیم مفاهیم
حرکت و
زمان را در فیزیک بررسی کنیم؛ به نگرم لازم است ابتدا از لحاظ فلسفی فربود و چیستی این پدیده ها برایمان روشن گردیده باشند.
پس لطفا ابتدا تبیین کنید که حرکت و زمان، پدیده هایی فربودین هستند و نه توهم!
kourosh_bikhoda نوشته: اونچه روشنه اینکه زمان یک پدیده مخصوص و یکتا برای هر جسم هست. پس نخست برای هر جسم باید زمان خاص خودش در نمودار منحصر بفرد خودش سنجیده بشه. دوم باید توجه کرد که برای یک توده جرم دار مثل انسان که دارای قوای تفکر هست، زمان با همسایگانش یک وجه مشترک تصور میشه. ذهن انسان زمان رو یک مختصه مشترک با همه دنیا می پنداره. جز این بود شاید به این شکل فرگشت پیدا نمیکرد. ضمن اینکه برای ذهن ما این پدیده رو به جلو انگاشته میشه. بنابر این من شک دارم که اگر هم زمان گذشته یکبار در آینده تکرار بشه، ذهن توانایی درک و تفهیم اونو داشته باشه. ما صرفن گذر زمان را رو به جلو تجربه میکنیم. هتا اگر با سرعت نزدیک نور هم سفر کنیم متوجه نمیشیم زمان داره برامون کند میگذره چون در دستگاه مختصات خودمون همه چیز عالیه.
پس آیا شما اذعان دارید که "زمان" مقوله ای شخصی و ذهنیست؟
Rationalist نوشته: قبل از اینکه بخواهیم مفاهیم حرکت و زمان را در فیزیک بررسی کنیم؛ به نگرم لازم است ابتدا از لحاظ فلسفی فربود و چیستی این پدیده ها برایمان روشن گردیده باشند.
پس لطفا ابتدا تبیین کنید که حرکت و زمان، پدیده هایی فربودین هستند و نه توهم!
چند نکته:
۱- از کسی شنیدم که می گفت یک بیماری هست که شخص درک زمان را از دست میدهد.
۲- همین نسبیت زمان که با فرمولهای ریاضی بیان شده و روی ذرات بنیادی به اثبات رسیده برای خیلی از مردم قابل درک و فهم نیست.
۳- مفهوم زمان از لحاظ روانی برای انسان بگونه ای دیگر است مثلا در بعضی مواقع مثلا ۱۵ دقیقه وقت گذشته ولی فکر می کنیم مثلا نیم ساعت گذشته و برعکس.
۴- اگر هم زمان توهم باشد مفهوم فیزیکی آن در تمام نقاط زمین و فضا برای همه انسانهای سالم نتایج یکسان می دهد پس توهمی است که در چهارچوب تعریف علم می گنجد و قابل اطمینان است.
در مورد حرکت هم در چهارچوب تعریف علم قابل سنجش هست
اگر فرض کنیم تمام ادراکات ما توهم است:
در این صورت دو نوع توهم داریم.
توهم نوع اول در چهارچوب علم است و نتایج یکسان برای همه دارد و ما را به نتایج خوبی راهنمایی می کند. مثلا اگر در چهرچوب این توهمات بی اندیشیم و رفتار کنیم زندگی آسانتر می شود بیماری ها ریشه کن و هواپیما و تلویزیون و ... خواهیم داشت.
توهم نوع دوم:
اما توهماتی مثل مثلا توهم در یک بیماری در چهارچوب قوانین علم نمی گنجد . همچنین توهم یک نفر مومن که مثلا امام حسین را به چشم می بیند یا توهمات آیت الله بهجت و شیخ رجبعلی خیاط نیز در چهارچوب علم نمی گنجد و بی اعتبار است.
همچنین توهمات نوع دوم اکثرا به بدبختی منتهی میشود. مثلا توهمات محمد رسول الله به خلق قرآن و سنت انجامیده که دنیا را به توحش و تحجر و نا امنی سوق داده.
ویرایش:
این را بی افزایم که توهم نوع اول همیشه به افزایش خوبی و لذت نمی انجامد و دنیا را بنگریم می بینیم توهم نوع اول هم به بدبختی مردم را سوق داده.
منظور من از توهم نوع اول توهم پنداشتن واقعیات در عرصه علم و تکنولوژی است. یعنی اگر فرض کنیم ادراکات ما در علم توهم با شد چه رخ خواهد داد.
مثالی از توهم نوع اول یعنی فرض کنیم زمان و حرکت توهم است.
در این صورت با انجام آزمایشات برای همه f=ma و v=at و...
هر ملیت و هر کشوری به این نتیجه می رسد.
مثالی از توهم نوع دوم
توهم خدا برای هر دینی نتایج متفاوت داده و هر مذهب درون هر دینی نیز نتایج مختلف داده. خدای یهودیان و مسیحیان و مسلمانان صفات متفاوت دارند و نتایج مختلفی هر دینی در پی داشته.
Rationalist نوشته: پس آیا شما اذعان دارید که "زمان" مقوله ای شخصی و ذهنیست؟
فکر میکنم این از نتایج نسبیت عام باشه.
Agnostic نوشته: همچنین توهمات نوع دوم اکثرا به بدبختی منتهی میشود. مثلا توهمات محمد رسول الله به خلق قرآن و سنت انجامیده که دنیا را به توحش و تحجر و نا امنی سوق داده.
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
یکی از گمان پردازی هایی که رخ داد این است که گروهی بخواهند خداوند را همچنین نشانه هایش را پایین بکشانند که دیدیم چه اندازه دوام داشت هم خواهیم دید چه اندازه دوام خواهد داشت خداوندا بر محمد بنده ات هم پیامبرت درود بفرست
نفرین خداوند بر هر کج خواه کج بین در نزدیک هم واپسین هم فراهم شود برایشان ناگواری پست کننده