03-28-2015, 12:53 PM
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ
"هم اگر بسایدت خداوند به آسیبی باز نباشد پیداکننده تا برایش جز او هم اگر بسایدت به نیکویی باز او بر هر چیزی خیلی تواناییست 17هم اوست چیره شونده ای سر بندگانش هم اوست خیلی فرمانروا خیلی سنجنده 18"
خداوندا مرا از کسانی کن که دل به دیگری جز خودت نمی بندند هم مرا نماز گذار کن
"وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ
17
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ18
""هم اگر بسایدت خداوند به آسیبی باز نباشد پیداکننده تا برایش جز او هم اگر بسایدت به نیکویی باز او بر هر چیزی خیلی تواناییست 17هم اوست چیره شونده ای سر بندگانش هم اوست خیلی فرمانروا خیلی سنجنده 18"
kourosh_iran نوشته: خدا بر فرض وجود، جهان رو طوری آفریده که نمیتونی همه چیز رو با هم داشته باشی. عمر ما، انرژی ما، فرصتها و منابع ما محدود هستن. برای رسیدن به یکسری چیزهای بزرگ باید از چیزهای بزرگ دیگری گذشت. باید انتخاب کرد. انتخاب های سخت. این کار مرد واقعیه! منم انتخاب کردم، و از انتخابم ناراضی نیستم هنوزم فکر نمیکنم که اشتباه کردم. شرایط من برای این بهینه بود. شرایط شخصی و درونی و برونی.من هم اینهایی که دارم از خداوند می دانم نه خودم چون او بر دلم گذاشت که پی روزی هم بهره هایش که یکیشان همسر است بروم غریزیست این که شما دنبال زن گرفتن نمی روی چیزیست که روان است در دوربریهایم هر چند دارایانشان می بینم یکی از دوستانم که خیلی دارایی گردآوری کرد بهش می گویم چرا زن نمی گیری گفت ماشینم زنمه که باهاش کار کنم من چی داشتم بهش بگویم جز که گفتم ارزش زن گرفتن خیلی بیشتر از ماشین است شماها هم جوری گوشتان را به سنگینی می زنید هم می دانم فراوان همینجور باهتان ور بروم یکجور دیگر می پیچانیش این چیزیست خداوندی که بر برخی می بخشد اگر دلشان بخواهد چون خداوند گفت "و ان لیس للانسان الا ما سعی ""هم که نیست برای آدمی جز چه تلاش کرد" که گمان ندارم تلاش زن گرفتن کرده باشید من کردم چون دلم می خواست تازه مرا گفتی که باور کردم به مهر فلان جا برای گوشی سایشی که همانندم از آیین فرمانبرداری اسلام در می آیند یا به آواتار فلانی گفتی در سخن خداوند قرآن است هیچ اینگونه نیست که خداوند فرابخواند بروید کسانی که پیشتان نیستند را به گمان دستور دهنده بگیرید هم بهترین دستور دهنده که می گوید جز خداوند هم کسانی که پیشتانند بهتان سود می رسانند کسی دیگر را فرمانروا ندانید تازه به ادیسون هم دیگر دانشمندان می نازید من به هیچیک جز خداوند نمی نازم اگر آنها دانشمند بودند خداوند برشان مهربانی کند اگر باورمندش بودند هم یگانه پرست وگرنه کوچکترین کرنشی ندارم به کسی که خداوند را باور ندارد
زندگی برای من یک جنگ بود. یک نبرد جدی. یک نبرد خونین. یک رزم همه جانبه.
تصمیم گرفتم جنگنده بشم. بجنگم. و ازش نتیجه هم دیدم.
برای جنگنده بودن باید قوی بود. قدرت اولویت داره. بیشتر عمرت صرف کسب قدرت میشه. و چیزهایی مثل زن و بچه این وسط چندان معنا و مجالی براشون نیست، بلکه میتونن نقطهء ضعف محسوب بشن. من اونقدر خودم رو قوی و این مسئله رو ممکن ندیدم که بتونم همهء اینا رو با هم داشته باشم و از پسش بربیام.
حالا انتخاب تو اونا بوده، انتخاب من چیز دیگه. اصلا گزینه های در دسترس یا بهینه افراد هم تفاوت میکنن. شرایط و تجربیات متفاوته.
پس انتخاب هرکس میتونه برای خودش درست بوده باشه. انتخاب من ممکنه برای تو درست یا اصلا ممکن نبوده باشه، و بعکس.
کسی رو هم بخاطر انتخاب و سرنوشت کس دیگه ملامت نمیکنن. هرچه کردیم برای خودمون کردیم. خدا هم از ما قاعدتا نباید چیزی بخواد، چون خودش همه چیز داره و بی نیازه. چیزی که او میخواد اینه که شعور و ظرفیت ما زیاد بشه تا خوشبختی ای فراتر از اینها به ما بده. ولی برای من حتی این هدف هم از همین مسیر فعلی میگذشت و میگذره بنظر خودم. این تشخیص و انتخاب من بوده. بابتش پشیمان نیستم، حتی اگر اشتباه کرده باشم، چون این تشخیص و توان من بود. اصولا پشیمانی و احساس گناه رو اغلب حس چندان مفیدی نمی یابم؛ فقط رنج تولید میکنه که البته بعضی وقتا برای درک جدیت مسائل و تکرار نکردن دوبارهء اشتباهات بزرگ خوب یا لازمه، ولی خیلی وقتا هم آدم الکی فقط خودش رو رنج میده و مقصر قلمداد میکنه.
خداوندا مرا از کسانی کن که دل به دیگری جز خودت نمی بندند هم مرا نماز گذار کن