11-24-2012, 07:23 PM
نقل قول:اول اینکه کلینتون(بیل) صحبتی نکرده بود و مادلین آلبرایت اون زمان صبحت کرده بود...صحبت های هیلاری کلینتون هم بیشتر به شرح ماجرا و گفتن اینکه دوران جنگ سرد بوده،خلاصه میشه...شما در عالم سیاست باید بدونید معذرت خواهی چه معنی ای میده!! آمریکا در مورد سقوط هواپیمای ایرباس هم حاضر به معذرت خواهی نشد...در مورد 28 مرداد هم معذرت خواهی نکرده!! این رو گفتم بی دلیل جو سازی نشه چون ذکر اینکه آمریکا عذر خواهی کرده خیلی باب شده ولی صحت نداره...بحث اینکه نقش داشته رو من منکر نشدم...در ادامه بیشتر توضیح میده!!! از این حرف شما هم بوی حمله شخصی به مشام میرسه...در کار آکادمیک که از این حرف ها نمیزنن!! شما اگر به خودت زحمت کلیک کردن روی لینک مصاحبه و خوندن مطالب ایشون رو داده بودی، میومدی میگفتی اینجا و اینجا اشتباه هست...من فقط به کتاب حواله ندادم، مصاحبه رو لینک کردم که خلاصه ای از همون کتاب بود...اما در مسائل تاریخی این جور کلی گویی جایی نداره!!1 باید جزییات رو بررسی کرد...لطف کنید این مقاله رو بدون اینکه باز بگید اصلا در حد فلان نیست بخونید....
من میخوام بدونم، مصدق اگر قرار بود قانونی عمل کنه، بر چه اساس و قانونی مجلس رو منحل کرد؟آیا فراتر از اختیارش این کار رو نکرد؟ نظر دوستان خود مصدق رو ببینید:
حالا خود این همه پرسی که فراتر از اختیار مصدق بود رو ببینید:
از همه مهم تر این هست:
یعنی یاران نزدیک مصدق بهش هشدار داده بودن، حالا آمریکا میخواست کاری بکنه یا نه...ایشون داشت فراقانونی کار میکرد!!! شاه هم بر اساس اختیاری که داشت حکم عزل ایشون رو صادر کرد و ایشون هم شب دریافتش کرد و رسید هم داد اما بعد زیر بار نرفت...خیلی هم میگن ایشون محبوب مردم بود، خب چطور با 3 روز آشوب خیابونی از حکومت ساقط شد و مردم دیگه یادشون نیوفتاد مصدق کی هست تا بریزن بیرون و نجاتش بدن؟ این هم بخش های مقاله ای از کسی که اون رو هیچ حدی نمیدونید و نخونده نظر میدید:
حالا خود این همه پرسی که فراتر از اختیار مصدق بود رو ببینید:
از همه مهم تر این هست:
یعنی یاران نزدیک مصدق بهش هشدار داده بودن، حالا آمریکا میخواست کاری بکنه یا نه...ایشون داشت فراقانونی کار میکرد!!! شاه هم بر اساس اختیاری که داشت حکم عزل ایشون رو صادر کرد و ایشون هم شب دریافتش کرد و رسید هم داد اما بعد زیر بار نرفت...خیلی هم میگن ایشون محبوب مردم بود، خب چطور با 3 روز آشوب خیابونی از حکومت ساقط شد و مردم دیگه یادشون نیوفتاد مصدق کی هست تا بریزن بیرون و نجاتش بدن؟ این هم بخش های مقاله ای از کسی که اون رو هیچ حدی نمیدونید و نخونده نظر میدید:
اول اینکه بنده نه مصدقی هستم و نه ملی گرا و نه همه ی آن چیز های دیگر.وقت و اعصاب خود را آنقدر ارزشمند میدانم که صرفا وارد بحثی شوم که سودمندی اش از پیش برایم تضمین شده باشد و هر جا که خلافش برایم ثابت شود عطائش را لقائش خواهم بخشید.بحث مصدق و شاه هم شده است دعوای شیعه و سنی.در دومی شاید اصالتی قابل تصور باشد ولی در اولی دلیلش صرفا گیج بازی یا لج بازی و در بدترین حالت خیانت است به مردم، چرا که وقتی جماعتی توانایی تحلیل و درک رویدادی به این روشنی و وضوح را ندارد دیگر بحث با او مثل اجرای سمفونی سی و ششم بتهون است برای ناشنوایان!
دوست عزیز، بنده به خوبی به معنای معذرت خواهی یک مقام دیپلماتیک واقفم.حالا شما میفرمائید که خانم هیلاری کلینتون با هزار لکنت و کنایه و تبصره معذرت خواهی کرده است.شما حتما باید بدانید که وقتی ایشان مقام نمایندگی یک کشور را بر عهده دارد نمیتواند "ملت" خود را شرمنده کند و باید یک جوری کار کرده را توجیح کند.اما برای من معذرت خواهی او یا شوهرش اهمیتی ندارد.مهم تر این است که اینها به صراحت پذیرفتند که با شاه توطئه کردند و علیه مردم ایران دست به یکی کردند!حالا بفرمائید که نگفته توطئه و دست به یکی کرده، بلکه گفته همکاری کرده!مسلما انتظار ندارید که وزیر امور خارجه آمریکا بیاید بگوید ما علیه مردم ایران با شاه توطئه کردیم!به هر حال او این را پذیرفت و حتما این هم مشخص است که حالا پشت این حرف هزار مصلحت هم که بوده باشد و خانم کلینتون از حرفها هزار چیز دیگر را هدف دارد، بالاخره پذیرفتن چنین چیزی از سوی مقام رسمی یک کشور نمیتواند بادهوا باشد.خب این کافی نیست؟دوست من مثل اینکه شما نمیدانید تبانی با بیگانگان و توطئه علیه ملت خود چقدر شرم آور است؟!وقتی میگویم ستارخان از محمدرضاشاه مترقی تر بود به همین دلیل است.این کار او را مقایسه کنید با پاسخی که ستارخان به سفیر روسیه داد!
حالا از این هم بگذریم که سلطنتی ها هرگز حتی همین معذرت لکنت دار خانم کلینتون را از مردم نخواستند.هرگز مسئولیت کارِ کرده را نپذیرفتند و همیشه از روی غرور و عناد با مردم سخن گفتند.
اما در مورد جناب میرفطروس و آنچه از او نقل کردید.دوست عزیز، حمله شخصی برای خودش معنا دارد.به هر حرفی که نمیشود گفت حمله شخصی!وقتی دیدم از او و کتابش نام بردید نا امید شدم.این شخص صرفا خود را با دروغهایش مایه تمسخر و خنده دیگران کرده.در لینک هایی که در زیر میگذارم که تنها قطره ای از دریای دروغهایش برملا شده است:
آسیب رسانی به حافظه ی تاریخی : asre-nou.net
آسیب رسانی به حافظه ی تاریخی : asre-nou.net
آسیب رسانی به حافظه ی تاریخی : asre-nou.net
: asre-nou.net
Iran National Front
gooya news :: politics : پاسخ جزء به جزء به کتاب "آسیب شناسی یک شکست" نوشته علی میرفطروس (بخش نخست)، حمیدرضا مسیبیان
gooya news :: politics : پاسخ جزء به جزء به کتاب "آسیب شناسی یک شکست" نوشته علی میرفطروس (بخش دوم و پایانی)، حمیدرضا مسیبیان
لازم به ذکر است که محمد امینی دو جلد کتاب کتاب قطور نوشته اند که سراسر افشای دروغهای جناب میرفطروس است.
جناب میرفطروس و درخواست از آمریکایی ها برای حمله نظامی به ایران :
نقل قول:او در نامه ای از سناتور گراهام خواست که با حمله نظامی، نظام جمهوری اسلامی را از بین ببرد
به نقل از ویکی پدیا
این مورد را به خوبی از پدر معنوی خود(محمدرضا شاه) آموخته است!
واقعا عرعر الاغهای بارکش کوهستانهای کردستان ، در برابر سخنان کسی که از بیگانگان میخواهد تا به کشور و مردمش حمله کنند، به مانند نغمه ای بهشتی است!
و آنچه مایه خنده های دیوانه وار میشود این است که به همین خاطر، مدرک دکترای افتخاری(بخوانید جعلی) را از ایشان پس میگیرند:
نقل قول:به دنبال این نامه دکتر صمدانی رئیس دانشگاه american global university دکترای افتخاری وی را پس گرفت .به نقل از ویکی پدیا
دوستانی که میخواهند قدری بیشتر بخندند این نوشته از «اصغر آقا» را بخوانند:
Asgharagha.com :: Hadi Khorsandi
حالا دوست من، شما انتظار دارید من بنشینم به حرفهای چنین انسان فرومایه ای پاسخ دهم؟!دوستان حتما میدانند که در تاریخ نگاری با استانداردهای امروزی، تنها یک دورغ کل یک کتاب تاریخ را بی ارزش میکند و در محافل آکادمیک با همان دروغ اول، کتاب را آتش میاندازند.حالا کتاب ایشان سراسر دروغ و جعل است.
بنابراین نفرمائید من به ایشان حمله ی شخصی کردم.
نقل قول:شما مشخص کن بالاخره مردم ایران خیلی مترقی و آگاه بودن یا اینکه در اثر فشار های شاه ، دچار نا آگاهی شده بودند...مردمی که هنوز سواد کافی نداشتند چطور میفهمیدند الان کار دست کاردان هست یا نه؟ الیت جامعه ایرانی چه ارتباطی با عوام داشت؟ اتفاقا باید بچذیریم جامعه مذهب زده ایرانی کاملا از ایلت فاصله گرفته بود و همون روح الله مصطفوی بیشتر از همه قدرت نفوذ داشت بین مردم...مردم هم نفهمیدند چه کاری کردند، فقط روی موج سوار شدند....همون مردم نسل انقلاب امروز دارن انواع و اقسام فحش ها رو نثار خودشون میکنند که اون زمان خام شدن...الیت هم که قربونش برم از ملی گرفته تا توده ای، پشت سر امام سینه میزدن و بعد هم با اردنگی از صحنه سیاسی ایران پرت شدن بیرون...حالا اینها چه جور احمقی بودند من نمیدونم دیگه !!!اما پس از اینها!
موضوع این است که بنده اساسا تمایلی به نبش قبر گذشتگان ندارم!وقت و حوصله بحث در مورد مناقشاتی که مدتهای مدید بی نتیجه مانده اند را هم ندارم چراکه معمولا (برخلاف تصور خیلی ها)همه ی آنها کاملا روشن و اضح هستند و کاملا معلوم است که چی به چی است، اما صرفا مسائل و ویژگی های شخصی و شخصیتی مانع از ایجاد تفاهم بین دو طرف میشود.
در مورد دوران شاه، نیز به همین گونه است.فرض کنیم مصدق غیر دموکراتیک بود.فرض کنیم مصدق غیرقانونی بود و کودتاچی اصلی او بود!شاه با عزل او کشور را به کجا برد؟آیا یک حکومت دموکرات برقرار کرد؟
اتفاقات خیلی خیلی واضح هستند دوست من.پس از فرار رضاشاه، مردم دوباره امیدوار شدند.شاه جدید یک جوان تحصیلکرده در سوئیس و دموکراتیک بود.مردم هم او را دوست میداشتند و هم به او اعتماد کردند.اما متاسفانه شاه با ناجوانمردی تمام از اعتماد مردم سو استفاده کرد، علیه مردم خود توطئه کرد و پس از آن هر روز نهادهای امنیتی و پلیسی را گسترش داد.کسی نمیخواست او برای ما قهرمان شود، چنان که خودش میخواست مردم ایران و جهان او را مانند یک قهرمان برای مردم ایران ببینند.البته او میتوانست تبدیل به قهرمان شود، در صورتی که همان روند سالهای 1320 تا 1332 را ادامه میداد و در راه آزادی مردم و دموکراسی و حاکمیت ملی میکوشید، نه اینکه برای ما اتوبوس کولر دار و کفش شیک بیاورد.این تحقیر ملت نیست؟هرچه هم اطرافیان شاه مثل قوام به او گفتند که این کارها را نکن، او نمیشنید.
حالا در مورد اینکه پرسیدید مشخص کن مردم ایران آگاه بودند یا نه، باید بگویم مردم ایران پس از مشروطه،همیشه "آگاه به لزوم وجود آزادی" بودند.اما اتفاقی که در سالهای سلطنت شاه افتاد این بود که شاه فضای هرگونه فعالیت سیاسی را بسته بود و مردم ناتوان از فعالیت سیاسی بودند و دستگاههای تعاملشان که همان روزنامه ها و احزاب هستند، قطع شده بود.این شد که فعالیت سیاسی به زیرزمین ها و پستو ها رفت.خب انتظار دارید مردمی خشمگین و تحقیر شده که ارتباطشان با الیت جامعه به کلی قطع شده، چه کنند؟همه مردم که نمیتوانند جان لاک و ماندلا باشند!این مردم برای آزادی از دست رفته خود قیام کردند و به دلیل فضای مسموم و قحط الرجال، انقلاب ایران دوباره به بیراهه رفت.اما حتی مسئولیت به بیراهه رفتن انقلاب هم بر گردن مردم نیست.
شاید ذکر این خاطره بی مناسبت نباشد: از یکی از آشنایان پیر و البته بی سواد خود، که در مورد اوضاع اقتصادی شکایت میکرد، پرسیدم که این چه بلایی بود که نسل شما در سال 57 بر سر ما آورد؟پاسخ این مرد بی سواد مرا متعجب و البته خاموش کرد:شاه دیکتاتور بود و دیکتاتور را باید انداخت بیرون!
اما رابطه الیت جامعه با مردم خود به خود قطع نشد که بزرگوار!حضرت شاه اینکار را کردند و تنها ارتباط بین مردم و آخوندها باقی ماند.تنها آلترناتیو مردم شده بود آخوند.در صورتی که همین مردم در سالهای مشروطه از رهبران خود با جان و دل حمایت میکردند و رابطه ای جدی با الیت خود داشتند.من هنوز هم وقتی کتاب تاریخ مشروطه را ورق میزنم از آنهمه بزرگی شگفت زده میشوم.
این نکته پایانی را هم گوشزد کنم که آزادی حق اساسی همه مردم است، فرقی هم بین مردم باسواد و بی سواد،مذهبی و غیر مذهبی،سنتی و پیشرفته نیست.اینقدر مردم خود را با این سخنان تحقیر نفرمائید.
کسشر هم تعاونی؟!