نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

قدرت باورها
#25

Dariush نوشته: در...

آلتوسر البت این را تنها محدود به ایدئولوژی، یا مجموعه‌ای از باورهای نظام‌مند پیرامون موضوعات سیاسی-اجتماعی می‌داند نه باورها بطور عامِ، ولی من آنرا به همه‌ی عقاید تعمیم می‌دهم.
ایده > عقیده > ایدئولوژی.

من معتقدم که ایده‌ها معیارهای ما برای سنجیدن ارزش هستند، مثلا ایده‌ی اصالت، که من کوشیدم در آن جستار دیگر آنرا تعریف بکنم و به «باورم»، سنجه‌ای معتبر است برای اندازه‌گیری مرغوبیت یک کنش، کالا، باور یا انسان. این «کارکرد» آنهاست. اما زمانی که مجموعه‌ای از این ایده‌ها نه برای سنجیدن ارزش باورهای موجود که برای خلق باورهای جدید مورد استقاده قرار می‌گیرند کارکرد ارزش‌یابی / ارزش‌دهی خود را از دست می‌دهند. مثلا زمانی که برپا داشتن یا حفظ اصالت تبدیل به هدف فلان اندیشه یا عمل معرفی می‌شود، اما اینجا با یک فاصله گرفتن نامحسوس از آن کارکرد آغازین روبرو هستیم که همیشه نادیده می‌ماند. این یک روشنگری کوچک. برگردیم به بحث:

بله، عقاید من ولو فاقد عینیت می‌توانند روی دیگران اثرگذار باشند(هرچند که ما احتمالا پیش‌داوری فرگشتیک داریم برای بدبینی شدید نسبت به کسی که به آنچه می‌گوید عمل نمی‌کند)، حتی می‌توانند به عینیت در بیایند. مسئله‌ی من وجوهات شخصی ماجراست. در کافه دوستان از «عقاید» من می‌پرسیدند و من می‌گفتم «عقاید من چه اهمیتی دارند؟»، و آنها برداشت می‌کردند که این شکسته‌نفسی‌ست. منظور من این بود که عقاید من چه اهمیت یا ارزشی می‌توانند داشته باشند وقتی سبک زندگی‌ام با آنها هیچ انطباقی ندارند و آنها چیزی برای من نیستند بجز روشی برای توجیه موجودیتی که بشدت از آن احساس نارضایتی می‌کنم؟ من اگر خداباور هستم اما همچون هدانیستی هرزه و فاسد زندگی می‌کنم خداباوری من چیزی بجز خودفریبی برای تحمل موجودیت پست هدانیستی من نیست، و نمی‌تواند باشد.

من می‌خواهم از سبک وینکلمان استفاده بکنم بپرسم اصلا از کجا معلوم این سبک زندگی ما که نوعی خودفریبی برای فراموشی آن باورها نباشد؟

Dariush نوشته: آلستر برای اینکه بتواند کارکردِ ایده‌ها برای خودفریبی ذهن انسان نشان را دهد می‌توانست از برهانِ بهتری استفاده کند: ایده‌های ما چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی، الزاما همیشه با هم سازگاری و هماهنگی ندارند( مثل عدالت و بخشش) و این نشان می‌دهد که ذهن ما در مواجهه با شرایط برای درک و باور واقعیت ابتکار به خرج می‌دهد و احتمالا خیلی زود آنچه را که آفریده به طور خودکار از یاد خواهد برد.

ارزشهای شما در زندگی ولی از یاد نمی‌روند، صرفا نادیده انگاشته می‌شوند. نادیده گرفتن آنها یک عمل قابل برسی با نتایج قابل شناخت است، یک اتفاق نیست. ضمنا همانطورکه گفتم من چندان به وجوهات اجتماعی باورها کاری ندارم و بیشتر منظورم اثر آنها بر زندگی روزمره‌ی فرد است اگرنه ارجاع به جمع که اصلا یکی از روشهای معمول برای توجیه انفعال عقیدتی‌ست(«در این مملکت مگر می‌شود از این کارها کرد آقا»، «هنوز زود است بشریت به بلوغ کافی نرسیده»، «جامعه‌ی ایرانی آماده‌ی این تغییرات نیست»، «این به عنوان هدف غایی جامعه متصور است»).

Dariush نوشته: آیزایا برلین در مقاله‌ای از کتاب ِ «سرشتِ تلخ بشر» ماهیت باورهای جمعی را به خوبی واکاوی می‌کند. آنچه او در نهایت به طور غیرمستقیم بدان می‌رسد این است که نه فردیت و نه اساسا باور فردی در اثر گسترش و نفوذِ هر چه بیشتر پیشرفت‌های تکنولوژیک هرگز مصون نیستند. چرا که از اساس ارزشهای هر ملت و کشوری در تاریخ بر اساس شرایطِ تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی همان سرزمین شکل می‌گیرند و این به خودی خود نشان می‌دهد که ما چرا نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم کسی چون سارتر هم عصر با سوفوکلس و هومر باشد! یعنی به زبانِ ساده‌تر سطح آگاهیِ ما عمیقا ‌(و نه تماما) وابسته تمدن و جغرافیایی‌ست که در آن زندگی می‌کنیم؛ متممِ آن بخش از اگاهی ما که وابسته به تمدن و جغرافیا نیست را «عصر»ِ ما می‌سازد.

آگاهی که بحث متفاوتی‌ست از حوصله‌ی این گفتمان خارج، عقاید ولی درست است بسیار تحت تاثیر زایتگایست هستند، من همین امروز که به گذشته می‌نگرم می‌بینم ۹۹٪ «عقایدم» تلاشی بود برای تبدیل شدن به فردی آزاده، مساوات‌گرا، عدالت‌طلب، انسان‌دوست... و دیگر القاب بی‌معنی و خوش‌زنگی که ساخته‌اند و آنها را با مجموعه‌ای از باورهای ایدئولوژیک مرتبط کرده‌اند. الان رسیدن به ایده‌های درست جز از تلاش برای نابودی یا دستکم نادیده گرفتن این هدفمندی‌ها میسر نیست. از شیلر نقلی‌ست بسیار بسیار مشهور که بکوش در قرن خود زندگی بکنی اما محصول آن نباشی.

Dariush نوشته: اما یک ایراد که در استدلالِ شما و آلوستر هست این است که شما امکاناتِ فراوانی که برای عملی شدنِ ایده‌ها در عصر حاضر وجود دارند را نادیده می‌گیرید. اگر ما در عصر حاضر هنوز در اجتماعِ خود محصور هستیم، اما یک فرق اساسی با قرن‌های گذشته هست: قدرتِ تاثیرگذاری و توانِ تاثیرپذیریِ ما از یکدیگر به مراتب بیشتر از گذشته است. شاید همه‌ی علتِ وجودی عناصر پلیسی و امنیتی در عصر حاضر را همین قوای بالای انسانِ امروزی برای اثربخشی و اثرپذیری از یکدیگر بتواند توضیح بدهد.

مسئله اینست که خود این «امکانات» عینی‌شده‌ی ایده‌ها و باورهایی هستند که از طریق اراده‌ی افراد انسانی میسر شده‌اند، و هرچند گزینه‌های مختلفی را «امکان‌پذیر» می‌کنند اما این الزاما به معنی «اجراپذیر»تر شدن ایده‌ها و عقاید نیست. بالعکس، هرچه گذشته آن عنصر «اراده» کمرنگ‌تر و کمرنگ‌تر شده، و امروز تقریبا ناموجود است. برای مثال من امروز شکی ندارم که اگر پوتین با پانصد هزار سرباز پیاده به سمت اروپای غربی روانه بشود به آسانی می‌تواند کاری را که ناپلئون و هیتلر از آن عاجز بودند به انجام برساند، هرچند توان نظامی جناح مقابل برتر باشد، مسئله اینست که مردی با اراده‌ی بسنده برای استفاده از آن توان وجود ندارد. این مهم نیست که شما ده هزار کلاهک هسته‌ای دارید، مهم اینست که آیا شهامت فشردن دکمه‌ی شلیک یکی از آنها در شما هست یا نه؟

از این حاشیه‌ها که بگذریم، نظر من اینست که تنها راه رسیدن به تعالی زیستن به نحوی‌ست که به راستی می‌اندیشید حقیقت دارد. بزرگترین مشکل ریاکاری و تفاوت میان باور و عمل این است ایمان شما به باورهایتان متزلزل می‌شود، این مترسک آدمیزاد که مرد مدرن باشد به چنین ورطه‌ی رقت‌انگیزی درافتاده چراکه یکی از ستون‌های اصلی لیبرال‌دموکراسی مطلوب او، جدی نگرفتن عقاید خودش است. آن فاصله‌ی امنی که سوژه‌ی مدرن از باورهای خود دارد و پیشتر درباره‌اش به تفصیل نوشته‌ام.

ما جایی در اعماق وجودمان به خوبی می‌دانیم که این مهملات یکسره بی‌ارزش هستند، و هرگز مشتاق به رسیدن به آنها نیستیم و برایمان چیزی فراتر از ژست‌های درون‌تهی برای جلب نظر مساعد تماشاگران نیست، و از هر تلاشی برای حقیقتا اجرایی کردن آنها ابا داریم. اگر بخواهم کلبی‌مسلکی را به اوج متصور برسانم می‌گویم ما اصلا عامدانه می‌رویم سراغ ایده‌ها و عقایدی که می‌دانیم احتمال و امکان ِ عینی کردنشان صفر مطلق است تا شاید هرگز با حقیقت آن روبرو نشویم.

زنده باد زندگی!
پاسخ


پیام‌های این موضوع
قدرت باورها - توسط Rationalist - 07-01-2014, 03:51 PM
قدرت باورها - توسط Russell - 07-01-2014, 08:35 PM
قدرت باورها - توسط kourosh_bikhoda - 07-02-2014, 02:27 PM
قدرت باورها - توسط Rationalist - 07-02-2014, 03:46 PM
قدرت باورها - توسط Rationalist - 07-02-2014, 03:58 PM
قدرت باورها - توسط azadah - 07-02-2014, 03:59 PM
قدرت باورها - توسط Dariush - 07-02-2014, 04:15 PM
قدرت باورها - توسط Rationalist - 07-02-2014, 04:27 PM
قدرت باورها - توسط Dariush - 07-02-2014, 04:41 PM
قدرت باورها - توسط Rationalist - 07-03-2014, 06:59 PM
قدرت باورها - توسط Rationalist - 07-03-2014, 07:10 PM
قدرت باورها - توسط Dariush - 07-05-2014, 10:47 AM
قدرت باورها - توسط azadah - 07-06-2014, 06:33 AM
قدرت باورها - توسط Agnostic - 07-06-2014, 03:36 PM
قدرت باورها - توسط Rationalist - 07-09-2014, 07:09 PM
قدرت باورها - توسط Rationalist - 07-09-2014, 07:28 PM
قدرت باورها - توسط Agnostic - 07-15-2014, 03:24 PM
قدرت باورها - توسط Agnostic - 07-15-2014, 03:36 PM
قدرت باورها - توسط Rationalist - 07-19-2014, 06:31 AM
قدرت باورها - توسط Rationalist - 07-19-2014, 06:48 AM
قدرت باورها - توسط Agnostic - 07-19-2014, 03:09 PM
قدرت باورها - توسط Rationalist - 07-25-2014, 08:06 AM
قدرت باورها - توسط Ouroboros - 08-07-2014, 05:31 PM
قدرت باورها - توسط Dariush - 08-07-2014, 06:39 PM
قدرت باورها - توسط Ouroboros - 08-08-2014, 10:07 AM
قدرت باورها - توسط Ouroboros - 08-08-2014, 10:19 AM
قدرت باورها - توسط Rationalist - 11-05-2014, 04:25 PM
قدرت باورها - توسط Rationalist - 12-10-2014, 05:30 PM

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 9 مهمان