نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

فرتورهای برخورد با بدحجابی - برج میلاد
#11

David Hume نوشته: یک سوالی من همیشه داشتم! این آخوند‌ها که اصولاً هیچی‌ براشون مهم نیست و فقط موندن در قدرت مهم هست ، همه جور کارهایی هم که در اسلام ممنوع هست رو انجام میدهند ، مثلا چرا یکم آزادی‌های معمولی‌ نیز در جامعه ایجاد نمیکنند که حکومت خودشان مستحکم تر شود؟39 حتی آزادی‌های بسیار ساده زمان خاتمی؟اصلاح طلبان که به نفع خود حکومت بودند!27

سوال خوبی بود. به نظر من به خاطر موقعیت جغرافیایی استراتژیک ایران , آمریکا هیچوقت ایران رو به حال خودش رها نمیکنه.
اگر آزادی اجتماعی زیاد شود مانند زمان خاتمی سر و کله ی افراد روشنفکر و سکولار و بیدین در پست های مدیریتی کشور پیدا میشود و دست آخر نصف حکومت همصدا میشوند که ما باید با آمریکا ارتباط داشته باشیم و آمریکا هم پیغام میدهد که به محض بازگشایی سفارتمان در تهران ما مدافع دموکراسی و حقوق مردم خواهیم بود و از نزدیک!!! با مردم در ارتباطیم!
این اتفاق واقعا افتاد.
این رو هر جوری ترجمه کنید یعنی بازگشایی سفارت آمریکا در تهران= براندازی جمهوری اسلامی!
این ها ترسیدند. با کنار گذاشتن اصلاح طلب ها, تندرو ها اومدند سر کار و دیگه مشکل میشه جلوی تندروی ها و کله خر بازی و ماجراجویی های دردسرساز مسئولین نظام رو گرفت.
خود خامنه ای با تندروی احمدی نژاد رو سرکار آورد و خودش رو از پشت صحنه به سوژه ی شماره 1 مخالفین نظام کرد.
بعد که از کرده ی خودش پشیمون شد حالا دیگه نمیتونه جلوی تندروی های کله بتونی های سپاه پاسداران و ائمه ی جمعه رو بگیره.
اون ها در خیلی موارد خامنه ای رو در تند روی پشت سر خودشون جا میگذارند.
این تند روی دست آخر نتیجه اش جنگه و نابودی حکومته. اما چون حکومت ترمز بریده و بعلت قحط الرجال عاقلانه فکر نمیکنه ,تندروها در ایران قدرت غیر قابل کنترلی پیدا کردند و در جنگ طلبی و تندروی نسبت به هم سبقت میگیرند.
تندرو ها دارن دائم آش رو برای حکومت شورتر میکنن.
بخاطر موقعیت استراتژیک ایران بازی جمهوری اسلامی بازی دوسر باخته و از هیچ راهی نمیتونه بازی رو ببره چون آمریکا باید از جانب ایران خیالش راحت و آسوده باشه.

انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
پاسخ
#12

Ouroboros نوشته: ببینید بزرگوار، سرنگون کردن یک مشت جانور تا بُن ِ دندان مسلح ِ جانی کاری‌ست بسیار دشوار، نمی‌باید و نمی‌شاید مردم ایران را بخاطر ناتوانی در وحشی‌تر بودن از مزدوران نظام سرزنش کرد. من برخلاف شما بسیار خوشحالم از اینکه مردم این کشور به مرحله‌ای از درک و شعور اجتماعی رسیده‌اند که می‌فهمند هیچ چیز، و دقیقا هیچ چیز ارزش مردن و یا کشتن را ندارد، و جان و زندگی انسان بسیار مقدس‌تر از آنست که در راه مبارزه با یک مشت حیوان اسلام‌گرا به خطر بیافتد. این خود ارزشی هزاران برابر بیشتر از انقلابی فکرناشده و ناپخته(همچون آن ِ مصر و لیبی و تونس)دارد. آینده بسیار روشن است و آینده از آن ِ ماست! تردیدی نداشته باشید که همه‌ی ما در این جمع رفتن اسلام و جمهوری‌اش به مستراح تاریخ را خواهیم دید.

امیر جان بنده سرزنش نکردم ، فقط امیدی به مردم ندارم .
در جمهوری اسلامی روزانه هزاران نفر به دلایل بیخودی مثل نا امن بودن جاده ها ، استاندارد نبودن وسایل نقلیه ، از رده خارج بودن سیستم ها ی حمل و نقل به خاطر تحریمهایی که صدقه سری جمهوری اسلامی روی سرشان(مان) است ، بیماری های الکی دولکی مانند وبا !!!! ، آلودگی هوا ، اعدام های گله ای و یلخی و .... کشته میشوند .
یک جنگی هم رخ دهد شمار این قربانیان بیشتر هم میشود . در حقیقت جمهوری اسلامی داره قربانیان خودش رو میگیره و از مردم میکشه .

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#13

Ouroboros نوشته: ببینید بزرگوار، سرنگون کردن یک مشت جانور تا بُن ِ دندان مسلح ِ جانی کاری‌ست بسیار دشوار، نمی‌باید و نمی‌شاید مردم ایران را بخاطر ناتوانی در وحشی‌تر بودن از مزدوران نظام سرزنش کرد. من برخلاف شما بسیار خوشحالم از اینکه مردم این کشور به مرحله‌ای از درک و شعور اجتماعی رسیده‌اند که می‌فهمند هیچ چیز، و دقیقا هیچ چیز ارزش مردن و یا کشتن را ندارد، و جان و زندگی انسان بسیار مقدس‌تر از آنست که در راه مبارزه با یک مشت حیوان اسلام‌گرا به خطر بیافتد. این خود ارزشی هزاران برابر بیشتر از انقلابی فکرناشده و ناپخته(همچون آن ِ مصر و لیبی و تونس)دارد. آینده بسیار روشن است و آینده از آن ِ ماست! تردیدی نداشته باشید که همه‌ی ما در این جمع رفتن اسلام و جمهوری‌اش به مستراح تاریخ را خواهیم دید.

اگر نظر شما این است که نمیتوان به کمک مردم برای سرنگونی رژیم امیدوار بود پس راهکار شما دلیل بر اینکه آینده ای بسیار روشن میبینید چیست؟

انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
پاسخ
#14

Reactor نوشته: اگر نظر شما این است که نمیتوان به کمک مردم برای سرنگونی رژیم امیدوار بود پس راهکار شما دلیل بر اینکه آینده ای بسیار روشن میبینید چیست؟

قطعا که می‌توان و می‌باید امیدوار به حضور مردم بود، مسئله اینست که مردم نمی‌توانند به تنهایی نظام را ساقط بکنند، «خوشبختانه» آماده به پرداخت بهای گزافی که دویدون به سوی سرنیزه‌های پاسداران اسلام می‌طلبد نیستند. این به معنای آنست که مردم به عنوان واپسین حلقه‌ی سرنگونی ِ نظام وارد عمل خواهند شد، یعنی تیر خلاص را خواهند زد، یعنی لاشه‌ی آن را بیرون خواهند برد. جنگ داخلی میان دارندگان قدرت، فشار خارجی شدید، نارضایتی عمیق مردم و ناکارآمدی سیستم ایدئولوژیک موجود، دولت ج.ا را با شتابی هراس‌آور به سمت سقوط می‌راند و عمر طبیعی این سیستم با یا بدون انقلاب به سر رسیده است. نگه داشتن حاکمیت با حکومت کردن بسیار متفاوت است.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#15

Ouroboros نوشته: تردیدی نداشته باشید که همه‌ی ما در این جمع رفتن اسلام و جمهوری‌اش به مستراح تاریخ را خواهیم دید.

امیدوارم53
پاسخ
#16

Ouroboros نوشته: چه مایه من از این دیدگاه بیزارم!
که اگر وضع مملکت بدتر بشود و عده‌ی بیشتری بدبخت شده، به صف ناراضیان بپیوندند شاید که پایه‌های نظام سست‌تر از اینکه هست بشوند.. صاحبان چنین مواضعی درک نمی‌کنند که پایه‌های نظام از این سست‌تر نمی‌توانند باشند، و صد هزار نفری لاشخور با دستان آلوده به خون مردم نظام را نگاه داشته‌اند نه یک «پایگاه مردمی»، که بخواهد لطمه‌ای بخورد. جماعتی با تفکر مشابه شما تصور می‌کردند اگر احمدی‌نژاد بیاید، بدلیل خریت‌اش پایان نظام اسلامی خواهد بود. دیدیم که مردم به مراتب درجات پوست‌کلفت‌تر از آنی هستند که گمان می‌رفت!

این حمله‌ی مداوم به مردم بدلیل آنست که ج.ا می‌خواهد از خود چهره‌ای منسجم و قدرتمند ارائه بدهد، و بگوید که نه خبری نشده.

ببینید دو وضعیت داریم وضعیت صفر وضعیت 1
یا اینکه مرغ کیلویی 500 تا تک تومنی باشه
یا اینکه مرغ کیلویی 20 هزار تومن

اگر روزی مرغ شد کیلویی 500 تومن شما یقین داشته باشید که همه راضی هستن و هزاران درود و سلام هم نسیب پدر خمینی و خامنه ای و احمدی نزاد خواهد شد
و همه ارمان های مورد نظر ما و شما مثل ازادی های اجتماعی و حجاب و فضای باز سیاسی و ...... در نظر اکثر ملت به اندازه پشم هم خریدار نخواهد داشت

شما باید بدونید
جمعیت معاند یا دشمن این رژیم اکثریت نیستند
این یک حقیقت تلخی هست

البته جمعیت سینه چاک و ذوب شده هم اکثریت نیستند


جمعیت خاکستری که این وسط هست اکثریت رو تشکیل میده
هر وقت این جمعیت خاکستری از حکومت راضی باشند کفه ترازو به نفع حکومت سنگین میشه
و هر وقت این جمعیت خاکستری از حکومت ناراضی باشند کفه ترازو به نفع ما سنگین میشه


اگر شما فکر کردی با مرغ کیلویی 500 تومن
و بنزین لیتری 100 تومن و
نبود گشت ارشاد
و کلی خبر خوب و خوش دیگه (مثل سر انجام خوب برای انرژی هسته ای و معیوب شدن و به گا رفتن اوباما و اسراییل کاترین اشتون)
شما

شاهد این اتفاق

نقل قول:
همه‌ی ما در این جمع رفتن اسلام و جمهوری‌اش به مستراح تاریخ را خواهیم دید.

خواهید شد
این یک خیال خام بیش نیست
پاسخ
#17

حتی اگرهم این داستان‌ها حقیقت داشته باشند(که ندارند)شما حق ندارید خواستار بدبختی و فلاکت بیشتر مردم بشوید، یا به هر دلیلی از آن دفاع بکنید، یا تصور بکنید که از غرقه‌ گشتن کشتی ِ جامعه در گندزار ِ فقر و گرسنگی می‌توان به جزیره‌های سرسبز روشنگری رسید... گذشته از این، چیز دیگری که من نمی‌فهمم اینست که شما به چه چیز غره شده‌اید و چرا گمان می‌کنید تافته‌ی جدا بافته‌ای هستید مستقل و متفاوت از باقی مردم ایران؟ وجود خود شما منکر جمله ادعاهایتان است! چرا تصور می‌کنید که تغییرات و دگرگونی‌های فکری شما در بخش بزرگی از جامعه‌ی جوان ایرانی اتفاق نیافتاده و منحصر به من و شما بوده؟ آنهم در حالی‌که تمام شواهد چیز دیگری می‌گویند. همینکه ما می‌توانیم به زبان فارسی این حرفها را راجع به مذهب اسلام بزنیم می‌دانید چه مایه‌ پیشرفت بزرگی‌ست؟ متفکران و اندیشمندان و روشنفکران و فرهیختگان ِ ترک و عرب و افغان و پاکستانی آرزوی ِ چنین روزی را در سر می‌پرورانند!

این توهین‌ها به مردم ایران چنان‌که شما شهروند ِ چه می‌دانم سوئیس یا خراب‌شده‌ای مشابه آن هستید که در آن همه دلنگران مرام و معرفت و انسانیت و آزاداگی و آزادی هستند به راستی زننده است، و گیر افتادن در حلقه‌ی آدمهایی شبیه خودتان باعث شده زشتی و زنندگی این موضع را درنیابید. می‌دانید مطرح کردن این ادعاها پس از وقایع پس از انتخابات، پس از نداها، پس از کهریزک‌ و پس از آنهمه بهایی که همین مردم ِ فکر ِ نان عادی ِ کوچه و بازار برای دفاع از رای خودپرداخت کردند تا چه اندازه ثقیل است؟ در آن روزها هیچ صحبتی از مرغ و نان نبود و مردم نمی‌گفتند ما زولبیا می‌خواهیم، با آنکه وضع بهتر از امروز نبود، شعار می‌دادند برعلیه دیکتاتوری، و در دفاع از دموکراسی. از این گذشته، باز هم مایه‌ی تاسف و تنفر در من است که حتی اگر این‌ها حقیقت داشته باشند اتخاذ این لحن ِاز بالا به پائین ِ بیزاری‌برانگیز بخاطر چیست؟ ولو سرکوب‌ها و آزار و فلاکت در ایران به حدی رسیده باشد که همه انسانیت و اخلاقیات و آرمان‌گرایی را فراموش کرده باشند، این چه جایی برای چیزی بجز مخالفت بیشتر با بدتر شدن اوضاع باقی می‌گذارد؟ از شما می‌پرسم، آیا این مواضع خودابطال‌گر ِ سطحی بیش از دو دقیقه اندیشه در خود دارند؟

زنده باد زندگی!
پاسخ
#18

Ouroboros نوشته: حتی اگرهم این داستان‌ها حقیقت داشته باشند(که ندارند)شما حق ندارید خواستار بدبختی و فلاکت بیشتر مردم بشوید، یا به هر دلیلی از آن دفاع بکنید، یا تصور بکنید که از غرقه‌ گشتن کشتی ِ جامعه در گندزار ِ فقر و گرسنگی می‌توان به جزیره‌های سرسبز روشنگری رسید... گذشته از این، چیز دیگری که من نمی‌فهمم اینست که شما به چه چیز غره شده‌اید و چرا گمان می‌کنید تافته‌ی جدا بافته‌ای هستید مستقل و متفاوت از باقی مردم ایران؟ وجود خود شما منکر جمله ادعاهایتان است! چرا تصور می‌کنید که تغییرات و دگرگونی‌های فکری شما در بخش بزرگی از جامعه‌ی جوان ایرانی اتفاق نیافتاده و منحصر به من و شما بوده؟ آنهم در حالی‌که تمام شواهد چیز دیگری می‌گویند. همینکه ما می‌توانیم به زبان فارسی این حرفها را راجع به مذهب اسلام بزنیم می‌دانید چه مایه‌ پیشرفت بزرگی‌ست؟ متفکران و اندیشمندان و روشنفکران و فرهیختگان ِ ترک و عرب و افغان و پاکستانی آرزوی ِ چنین روزی را در سر می‌پرورانند!

این توهین‌ها به مردم ایران چنان‌که شما شهروند ِ چه می‌دانم سوئیس یا خراب‌شده‌ای مشابه آن هستید که در آن همه دلنگران مرام و معرفت و انسانیت و آزاداگی و آزادی هستند به راستی زننده است، و گیر افتادن در حلقه‌ی آدمهایی شبیه خودتان باعث شده زشتی و زنندگی این موضع را درنیابید. می‌دانید مطرح کردن این ادعاها پس از وقایع پس از انتخابات، پس از لاله‌ها، پس از کهریزک‌ و پس از آنهمه بهایی که همین مردم ِ فکر ِ نان عادی ِ کوچه و بازار برای دفاع از رای خودپرداخت کردند تا چه اندازه ثقیل است؟ در آن روزها هیچ صحبتی از مرغ و نان نبود و مردم نمی‌گفتند ما زولبیا می‌خواهیم، با آنکه وضع بهتر از امروز نبود، شعار می‌دادند برعلیه دیکتاتوری، و در دفاع از دموکراسی. از این گذشته، باز هم مایه‌ی تاسف و تنفر در من است که حتی اگر این‌ها حقیقت داشته باشند اتخاذ این لحن ِاز بالا به پائین ِ بیزاری‌برانگیز بخاطر چیست؟ ولو سرکوب‌ها و آزار و فلاکت در ایران به حدی رسیده باشد که همه انسانیت و اخلاقیات و آرمان‌گرایی را فراموش کرده باشند، این چه جایی برای چیزی بجز مخالفت بیشتر با بدتر شدن اوضاع باقی می‌گذارد؟ از شما می‌پرسم، آیا این مواضع خودابطال‌گر ِ سطحی بیش از دو دقیقه اندیشه در خود دارند؟



به هر روی اگر چنین رویکردی بگوییم کار میکرد، از دید منطقی نادرست نیست که با پذیرفتن رنج و درد امروز، به سرخوشی و کامروایی فردا برسیم.

آنچه بدید من شاید در زمان خودش مایه کار کردن آن میشد این بود که نمیتوان برای نمونه ایران را یک شبه افغانستان کرد، ولی اگر فشار زیاد شود گِرایند (احتمال)
اینکه خشم مردم سر باز کرده و دولت را سرنگونه کند نیز بهمچنین زیاد خواهد شد.

نمیدانم شنیده‌اید یا نه که اگر چند وزغ را درون یک دیگ پر از آب انداخته و آب را کم کم داغ کنید همگی از گرما میمیرند، ولی اگر آنها را درون یک دیگ آب جوش بیاندازید تندی بیرون پریده و خود را نجات میدهند.

چنین چیزی برای ایران نیز دور از باور نیست، با افزایش آشوب بسیار تند و نابهنگام کنترل از دست همه سامانه و نهاد‌های دولتی بیرون
رفته و گرایند زیر و رو شدن دولت نیز میافزاید. در پس فروریزی نیز برآیند خرد همگانی میگوید که آیا به دولتی بهتر میرسیدیم یا نه و بسا بدتر.

هر آینه فراموش نشود که همه اینها در گروی این بود که رویکرد کار کند.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#19

من مایلم با شما دو نکته را در میان بگذارم، اول، اما کم‌اهمیت‌تر اینکه ما به تجربه می‌دانیم که چنین رویکردی کار نمی‌کند، شرایط امروز ایران برای مردم سی سال پیش باورنکردنی بود، و هیچکدام از آنها نمی‌توانستند تصور بکنند روزی ایران(از نظر اقتصادی علاوه بر سیاسی)به چنین وضعیتی دچار بشود، و هزاران بار پیش از آنکه کار به چنین جاهای باریکی بکشد مردم کلک اینها را خواهند کند و ... آنچه رخ داد اما چیز دیگری بود، مردمی جنگ‌زده و فقیر و به فکر نان شب هرگز فراغت خیال برای اندیشیدن به دموکراسی و حقوق بشر و آزادی را ندارند و درپی رفع دشواری‌های پرشمار زندگی ِ روزمره‌ی خود، اعدام جوانان بی‌گناه و چه می‌دانم تجاوز کردن به آنها را در زندان‌ها و غیره را یا مطرح نمی‌کنند، یا پس از ساعتی غر زدن پیرامون گرانی مرغ و گوشت و شکر به عنوان مکمل ِ «بدبختی‌های ما» به آن اشاره‌ای گذرا می‌کنند.

دوم، و مهمتر اینکه من انقلاب برآمده از مطالبات اقتصادی و یا حتی تماما سیاسی را نمی‌خواهم! قبلا یک بار چنین انقلابی کرده‌ایم، تمام ملت‌هایی که سرشان به تنشان می‌ارزد یکبار چنین انقلابی کرده‌اند و شکست خورده‌اند، انقلاب باید همچنانکه سیاسی، اقتصادی و قانونی‌ست، اجتماعی و فردی و فرهنگی هم باشد، اگرنه ج.ا می‌رود سگ زرد می‌آید. مردمی به ستوه آمده و به جان رسیده آیا حقیقتا «می‌باید» انقلاب بکنند؟ آیا چنان ملتی ذاتا محکوم به شکستی از جنس آنچه ملل فرانسه، روسیه، چین، کوبا، ایران و ... خوردند نیستند؟ آیا ما نباید از اعتلای فردیت و منیت مردم ایران استقبال بکنیم و آن را چیزی خجسته بشماریم؟

زنده باد زندگی!
پاسخ
#20

Ouroboros نوشته: حتی اگرهم این داستان‌ها حقیقت داشته باشند(که ندارند)شما حق ندارید خواستار بدبختی و فلاکت بیشتر مردم بشوید، یا به هر دلیلی از آن دفاع بکنید، یا تصور بکنید که از غرقه‌ گشتن کشتی ِ جامعه در گندزار ِ فقر و گرسنگی می‌توان به جزیره‌های سرسبز روشنگری رسید...

حقیقتا من فلاکت و بدبختی و گند زاری بد تر و بزرگتر از این که جمهوری اسلامی بر مردم حاکم هست نمی بینم
گرانی مرغ و ... هزینه هاییست که باید بدیم
من حتی در موضع افراطی تر پی هزینه جنگ و پوتین سرباز های امریکایی رو هم به تن خودم مالیدم حالا گران شدن مرغ که جای خود دارد
اگر این مسیر به جزیره های سر سبز منتهی نشه من شک ندارم که راه شما هم به ریخته شدن این ها در چاه منتهی نمیشه و نخواهد شد

نقل قول:گذشته از این، چیز دیگری که من نمی‌فهمم اینست که شما به چه چیز غره شده‌اید و چرا گمان می‌کنید تافته‌ی جدا بافته‌ای هستید مستقل و متفاوت از باقی مردم ایران؟ وجود خود شما منکر جمله ادعاهایتان است!

واقعا متوجه منظور شما نمیشم من کی گفتم تافته جدا بافته ام؟
من که یک مرز بندی دقیقی از مردم اوردم و خودمو هم توی یکی از دسته ها قرار دادم
اگر می فرمایید اون مرز بندی صحیحی نیست با دلیل بفرمایید و الا نیازی نیست
احساسی بشید و سخنان بی معنی و بی منطق بگید

نقل قول:چرا تصور می‌کنید که تغییرات و دگرگونی‌های فکری شما در بخش بزرگی از جامعه‌ی جوان ایرانی اتفاق نیافتاده و منحصر به من و شما بوده؟ آنهم در حالی‌که تمام شواهد چیز دیگری می‌گویند.
خیر بیخود است
من همچین تصوری ندارم
بخش بزرگی از جوانان جامعه ایرانی دچار تغییرات و دگرگونی های فکری شدند(دقت داشته باشید بخش بزرگی و نه همه) اما این مقدار برای ریشه کن کردن جمهوری اسلامی کافی نیست
چرا که در عده بیشتری هنوز این دگرگونی به وجود نیامده
چیزی که ما می بینیم چه در سطح جامعه و چه در سطح اینترنت حد اقل اینو نشون میده

نقل قول:همینکه ما می‌توانیم به زبان فارسی این حرفها را راجع به مذهب اسلام بزنیم می‌دانید چه مایه‌ پیشرفت بزرگی‌ست؟ متفکران و اندیشمندان و روشنفکران و فرهیختگان ِ ترک و عرب و افغان و پاکستانی آرزوی ِ چنین روزی را در سر می‌پرورانند!

شما زحمت کشیدید حسابی که در یک فروم فیلتر شده با صد تا وی پی ان و ساکس گهر فشانی می کنید
اگر جرعت دارید همین حرف ها رو کف خیابون بزنید که بعدش ارزو کنید ای کاش در پاکستان و افغانستان زندگی میکردید
شاید در جمع دوستان خودتون برای سخن گفتن راحت باشید البته
البته من برخورد ها رو با افراد دگر اندیش دیدم که این رو به شما میگم

نقل قول:این توهین‌ها به مردم ایران چنان‌که شما شهروند ِ چه می‌دانم سوئیس یا خراب‌شده‌ای مشابه آن هستید که در آن همه دلنگران مرام و معرفت و انسانیت و آزاداگی و آزادی هستند به راستی زننده است،
بنده شهروند ساده یکی از شهر های ایران هستم
و هر روز هم با عده زیادی از مردم سرو کار دارم
و البته قصد توهین ندارم
با توجه به واقعیات جامعه نظرمو میگم
شاید واقعیات جامعه انقدر تلخ هست که نظر من خود له خود در ذهن شما تبدیل به توهین میشه

نقل قول:و گیر افتادن در حلقه‌ی آدمهایی شبیه خودتان باعث شده زشتی و زنندگی این موضع را درنیابید.
اینطور نیست
من در حلقه ای گیر افتادم که به خاطر نماز نخوندن من رو از خیلی از چیزا محروم کردند
از روی معده حرف نزنید لطفا



نقل قول:می‌دانید مطرح کردن این ادعاها پس از وقایع پس از انتخابات، پس از نداها، پس از کهریزک‌ و پس از آنهمه بهایی که همین مردم ِ فکر ِ نان عادی ِ کوچه و بازار برای دفاع از رای خودپرداخت کردند تا چه اندازه ثقیل است؟
دست به دامن حوادث 88 نشید که اگر حق با شما بود و قالب ملت بدون درد شکم و دزدیده شدن رای به شعور اجتماعی بالا رسیده بودند
بعد از 25 خرداد باز هم شاهد راهپیمایی هایی نظیر اون روز میشدیم
نه اینکه تمام استراتژی دوستان بشه سوت زدن در فلان روز و اتو زدن به برق در فلان شب و .... که اخرش هم هیچ نتیجه ای نده


حقیقت امیر اینه که یک جمعیت خاکستری به خاطر این حس که رایشون دزدیده شده به خیابون ریختند
و حکومت هم با هنرمندی تمام نظر این جمعیت رو عوض کرد و دوباره این جمعیت تبدیل شدن به یک جمعیت خاموش مثل همیشه


نقل قول:در آن روزها هیچ صحبتی از مرغ و نان نبود و مردم نمی‌گفتند ما زولبیا می‌خواهیم، با آنکه وضع بهتر از امروز نبود، شعار می‌دادند برعلیه دیکتاتوری، و در دفاع از دموکراسی. از این گذشته، باز هم مایه‌ی تاسف و تنفر در من است که حتی اگر این‌ها حقیقت داشته باشند اتخاذ این لحن ِاز بالا به پائین ِ بیزاری‌برانگیز بخاطر چیست؟
از نظر من گرانی و صحبت از مرغ و دزدیده شدن رای هم رده هستند
اثر یکی کمتر و اثر یکی بیشتر


نقل قول:ولو سرکوب‌ها و آزار و فلاکت در ایران به حدی رسیده باشد که همه انسانیت و اخلاقیات و آرمان‌گرایی را فراموش کرده باشند، این چه جایی برای چیزی بجز مخالفت بیشتر با بدتر شدن اوضاع باقی می‌گذارد؟ از شما می‌پرسم، آیا این مواضع خودابطال‌گر ِ سطحی بیش از دو دقیقه اندیشه در خود دارند


بنده سرکوب ها و ازار و فلاکت ها رو زمینه ساز ناراضی بودن و اعتراض میدونم نه فراموش کردن ارمان ها و اخلاقیات
کسی که از گرانی مرغ معترض باشه کم کم به حجاب اجباری هم معترض میشه بعدش به دزدی و اختلاس معترض میشه
بعدش به ........ و
این چیزیه که من به چشم خودم دیدم

ا
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان